عدل از دیدگاه مسیحیت (1)

نوع مقاله : تخصصی

10.22081/jpt.1997.22804

چکیده

 
1. پیشگفتار
زندگى در جهانى که در آن دادگرى حاکم باشد، یکى از آرزوهاى بزرگ زمان ماست. با این حال در پایان قرن حاضر هنوز بخش بزرگى از انسانها در شرایط غیر انسانى زندگى مى‏کنند. با وجود پیشرفتهاى محدود، وضعیت در دهه‏هاى گذشته بهتر نشده است و شکاف میان کشورهاى فقیر و ثروتمند و نیز بین فقیران و ثروتمندان این کشورها بسیار بیشتر شده و مى‏شود (2) در کنار بى‏عدالتى اجتماعى در سطح ملى و بین‏المللى، که جهان کنونى ما را فراگرفته است، شکلهاى متعدد بى‏عدالتى سیاسى دیده مى‏شود که دولتها باعث آن هستند یا زمینه آن را فراهم مى‏کنند، و حقوق اساسى اشخاص و گروهها را به دلایل قومى یا اعتقادات مذهبى و سیاسى‏شان نقض مى‏کنند. البته شرایط ناعادلانه، دیگر کمتر به عنوان «سرنوشت‏» پذیرفته مى‏شود.
تعداد زیاد اختراعات علمى‏فنى و در نتیجه افزایش توانایى انسان براى ایجاد تغییر در جهان، به مسؤولیت‏خود، و نیز توسعه ارتباطات جهانى، امیدهایى را در سطح جهان براى [بهبود] عمیق وضعیت اجتماعى ایجاد کرده است.
در این حال باید ارزش دینى عدالت را از نو شناخت. این امر، بخصوص درباره ادیان تنزیلى توحیدى که تعهد به عدالت را در ذات خود مى‏بینند صادق است. هر فقر و فلاکت اجتناب‏پذیرى، به منزله نتیجه حق‏کشى که به زندگى انسان آسیب رساند یا نابود کند، مغایر با خواست آفریدگار خیر است که «حبیب حیات‏» و «خداوندگار عدالت‏» است (از جمله 5/33 ر 7/11 مزامیر 8/61ز 18/30 yes ). در نتیجه براى مؤمنان وظیفه‏اى اولى است که بیشتر از جنبه‏هاى شخصى و اجتماعى، براى عدالت‏به پا خیزند. مایلم این موضوع را به کمک روایات انجیلى و نتیجه‏گیرى از آنها براى زمان حال روشن گردانم.

عنوان مقاله [English]

عدل از دیدگاه مسیحیت (1)

چکیده [English]

 
1. پیشگفتار
زندگى در جهانى که در آن دادگرى حاکم باشد، یکى از آرزوهاى بزرگ زمان ماست. با این حال در پایان قرن حاضر هنوز بخش بزرگى از انسانها در شرایط غیر انسانى زندگى مى‏کنند. با وجود پیشرفتهاى محدود، وضعیت در دهه‏هاى گذشته بهتر نشده است و شکاف میان کشورهاى فقیر و ثروتمند و نیز بین فقیران و ثروتمندان این کشورها بسیار بیشتر شده و مى‏شود (2) در کنار بى‏عدالتى اجتماعى در سطح ملى و بین‏المللى، که جهان کنونى ما را فراگرفته است، شکلهاى متعدد بى‏عدالتى سیاسى دیده مى‏شود که دولتها باعث آن هستند یا زمینه آن را فراهم مى‏کنند، و حقوق اساسى اشخاص و گروهها را به دلایل قومى یا اعتقادات مذهبى و سیاسى‏شان نقض مى‏کنند. البته شرایط ناعادلانه، دیگر کمتر به عنوان «سرنوشت‏» پذیرفته مى‏شود.
تعداد زیاد اختراعات علمى‏فنى و در نتیجه افزایش توانایى انسان براى ایجاد تغییر در جهان، به مسؤولیت‏خود، و نیز توسعه ارتباطات جهانى، امیدهایى را در سطح جهان براى [بهبود] عمیق وضعیت اجتماعى ایجاد کرده است.
در این حال باید ارزش دینى عدالت را از نو شناخت. این امر، بخصوص درباره ادیان تنزیلى توحیدى که تعهد به عدالت را در ذات خود مى‏بینند صادق است. هر فقر و فلاکت اجتناب‏پذیرى، به منزله نتیجه حق‏کشى که به زندگى انسان آسیب رساند یا نابود کند، مغایر با خواست آفریدگار خیر است که «حبیب حیات‏» و «خداوندگار عدالت‏» است (از جمله 5/33 ر 7/11 مزامیر 8/61ز 18/30 yes ). در نتیجه براى مؤمنان وظیفه‏اى اولى است که بیشتر از جنبه‏هاى شخصى و اجتماعى، براى عدالت‏به پا خیزند. مایلم این موضوع را به کمک روایات انجیلى و نتیجه‏گیرى از آنها براى زمان حال روشن گردانم.

1. این مقاله متن تحریر شده سخنرانى خانم اینگبرگ گابریل است که در کنفرانس ایران و اتریش، تهران 1996، ایراد گردیده است.
2. نسبت درآمد بین 20% از ثروتمندترین و 20% از فقیرترین مردم جهان، طى سالهاى 1960 تا 1991 از 1:30 به 1:61 رسیده و نامتعادل‏تر شده است.