نوع مقاله : تخصصی
چکیده
عنوان مقاله [English]
1. ممکن است، در نگاه نخست، به نظر آید که مفاهیم عدالت و انصاف فرقى ندارند و دلیلى براى تفکیک آنها از یکدیگر یا براى این قول که یکى از این دو اساسیتر از دیگرى است وجود ندارد. به گمان من، این تلقى اشتباه است. در این مقاله، مىخواهم نشان دهم که اندیشه اساسى، در مفهوم عدالت، انصاف است; و مىخواهم، از این نظرگاه، تحلیلى از مفهوم عدالت ارائه کنم. سپس، براى ایضاح قوت این ادعا و تحلیل مبتنى بر آن، استدلال خواهم کرد بر اینکه همین جنبه از عدالت است که سودگروى (1) ، در شکل جا افتادهاش (2) ، از توجیه آن عاجز است و، در عین حال، قول به قرارداد اجتماعى، ولو به نحو گمراهکنندهاى، بیانگر آن است.
در آغاز، مفهوم خاصى از عدالت را توضیح مىدهم و، براى این مقصود، دو اصلى را که آن مفهوم خاص را مشخص مىسازند بیان و شرح مىکنم و به بررسى اوضاع و احوال و مقتضیاتى مىپردازم که مىتوان تصور کرد که در آن اوضاع و احوال و مقتضیات این دو اصل تحقق یابند. دو اصلى که این مفهوم را مشخص مىسازند و نیز خود این مفهوم، البته، شناخته شده اند. لکن، با استفاده از مفهوم انصاف به عنوان یک چارچوب، این امکان فراهم مىتواند آمد که آنها را به طرزى نو گرد آوریم و مورد توجه قرار دهیم. ولى، پیش از بیان این مفهوم، مطالب تمهیدى زیر را باید در نظر داشت.
در سرتاسر این مکتوب، من عدالت را فقط فضیلت نهادهاى اجتماعى، یا، به تعبیر [ شیوههاى عمل] (3) ، تلقى مىکنم.