دیندارى معرفت‌شناسانه جان لاک: عقل شمع پروردگار است

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

نه تنها اندیشه جان لاک، متکوّن از اعتقاد مسیحى است، بلکه در نوشته هاى او راجع به سیاست و معرفت شناسى [نیز]، به طور پراکنده اشاراتى وجود دارد که نشان مى دهد نتیجه گیریهایش در باب این مسائل، تا چه اندازه ناگزیر از ادغام در کل حیات دیندارانه مسیحى است. توجه اصلى من در مقاله حاضر، معطوف به آرائى از لاک است که نشان مى دهد چطور معرفت شناسى او، با آن ترکیب منحصر به فردش از شکاکیت و اطمینان، ناگزیر باید در حیاتى سرشار از شکرگزارى و اطاعت ادغام گردد. موضوع اصلى این بحث، عقل است که همچون منبعى نورافشان که خود قابل تشخیص نیست، از جانب پروردگار افاضه شده است.

عنوان مقاله [English]

دیندارى معرفت‌شناسانه جان لاک: عقل شمع پروردگار است

نویسنده [English]

  • Nicolas velter setorf
* این مقاله توسط استاد مصطفى ملکیان با متن اصلى مقابله شده است.1. Works، VII، 359.
2. کتابى که اخیراً در باب اندیشه سیاسى لاک، به این نکته پرداخته، مشخصات ذیل را دارد:
Mitchell. Joshua، Not by Reason Alone: Religion، History، andIdentity in Early Modern Political Thought، Chicago، University of ChicagoPress; 1993.
3.
firing wall دیوارى است که از پیش روى آتش جلوگیرى مى کند.
4. تفسیرى که در اینجا از معرفت شناسى لاک ارائه خواهم کرد، بسیار مجمل و کلى خواهد بود و در جهت اثبات آن، روى هم رفته ارجاعات [کافى] به متن [لاک] انجام نخواهد شد. براى استدلال کامل و مستند، رجوع کنید به مقاله من در همین مجموعه، تحت عنوان:(
John Locke and the Ethics of Belief.)
5. Essays IV، xix، 13.
6. Essays IV، ii، 1.
7.Ibid.
8. Ibid، IV، iii، 22.
9. IV iii 6.
10. IV، iii 6.
11. Ibid، 27.
12. Essays IV، iii، 22.
13. Essays IV، xiii، 1-2.
14. Ibid.
15. Ibid.
16. Essays IV، xvii، 15.
17. Essays IV، xii، 11.
18. Ibid IV، iii، 6.
19. Ibid.
20. Essays I، i، 5.
21. Ibid I، i، 4.
22. Essays I، i، 5.
23. Ibid.
24. Essays I، i، 5.
25. Essays IV، xiv، 1.
26. Essays IV، xiv، 2.
27. هرچند که بعداً متذکر این نکته نخواهم شد، لحن معادشناسانه این فقره نیز یکى از مؤلفه هاى دیندارى معرفت شناسانه لاک است. ادامه فقره چنین است:
جایى که در آن براى مهار اطمینان مفرط و گمان زنى (presumption)، باید از رهگذر تجربه هر روزه، کوته بینى و خطاپذیرى خود را حس کنیم; حسى که دائماً ما را آگاهى مى دهد تا روزهاى این سفر خویش را با سعى و مراقبت، در جستجو و راهروى طریقى سپرى کنیم که ما را به کمالى برتر واصل مى گرداند.28. Essays IV، xiv، 3.
29. Maxims.
30. doxastic.
31. Essays IV، xvii، 24.
32 . در این فقره لاک شرح مى دهد که چرا آن وجوهى از پروردگار که بدون توسل به وحى مى توان به آنها عالم شد، در واقع فقط به مدد قواى معرفتى طبیعى انسانها، بر آنها مکشوف نشده اند ـ یا اگر هم مکشوف شدند، همگانى نگشتند. در $241ff او پرسشى نظیر سؤال [مذکور] را مطرح مى کند که چرا آن دسته از تکالیف ما که بدون توسل به وحى مى توان به آنها عالم شد ـ یعنى همان صقانون طبیعیش ـ در واقع فقط به مدد قواى معرفتى طبیعى انسانها، بر آنها مکشوف شده اند. پاسخ او به این سؤال، با پاسخش به سؤال قبلى، ضرورتاً در یک خط قرار مى گیرد.33. Maximal concernment.
34. Essays IV، xvii، 3.
35. Essays IV، xix، 13.
36. Ibid، I، iv، 9 and Passim.
37. Ibid، IV، iii، 20، and Passim.
38 . بردگى مصریان کنایه از اسارت در چنگال کفر است و معمولاً در تقابل با خروج بنى اسرائیل از مصر که به قصد رستگارى انجام پذیرفت، معنا پیدا مى کند ـ م.39. Essays IV، iii، 20.
40. Essays I، iv، 24.
41. Ibid، IV، xx، 18.
42. The Reasonableness of Christianity.
43 . Goshen منطقه اى در شرق رود نیل که بنى اسرائیل تا پیش از خروجشان از مصر در آن ساکن بودند (سفر تکوین 45:10) ـ م.44.
Reasonableness $238.
45. Essays IV، vii، 11.
46. Ibid.
47. Ibid، IV، xix، 14.
48. Essays IV، xix، 5.
49. Ibid، IV، xviii، 8.
50. Reasonableness $239.
51. Essays IV، xvi، 11.
52. Essays IV، xix، 14.
53. Ibid، IV، xx، 5.
54 . با علم به محبوبیت لاک و دیدگاهش در اوایل قرن هجدهم انگلستان، با اطمینان حدس مى زنم که جایى در میان سرودهاى مذهبى آن عصر، باید سرودى یافت که خداوند را به خاطر عقل ستایش گوید: هرچند که من از چنین سرودى مطلع نیستم.55. The conduct of theUnderstanding.
56. Essays IV، xvi، 4.
57. Epistle to the Reader.
58. Essays IV، xx، 1.
59. Essays I، iii، 24.
60. Ibid.
61. Puritan
62 . مراد دیندارى مسیحیان ارتودوکس در کلیساى شرق (روم شرقى) است، در مقابل مسیحیت کاتولیک روم ـ م.
63 . از جهتى دیگر نیز دیندارى لاک صورتى غریب از دیندارى پروتستان است: در مذهب سنتى پروتستان، غالب استعاره ها شنیدارى هستند; [آنها ناظر به] تکلم و استماعند. هرچند در معدودى از مواقع، لاک از استماع نداى عقل مى گوید، استعاره هاى غالب او به شدت دیدارى اند.
64. Thomas Reid (1710-1796).