آیا روشى با نام (روش مطالعه کتاب محور) در روش هاى مطالعه فلسفه وجود دارد؟ سخن را با این پرسش جدّى آغاز مى کنم, چون که این پرسش و پاسخ به آن ما را با مشکلات جدید نحوه آموزش فلسفه اسلامى در دانشگاه هاى کشور مرتبط مى کند. در پاسخ به این پرسش باید گفت که این روش را هیچ فیلسوفى توصیه نمى کند, هرچند در مقام واقع, آن چه غالباً در دانشگاه هاى کشور در مقاطع کارشناسى, کارشناسى ارشد و دکترى فلسفه اسلامى شاهد آن هستیم, چیزى جز همین روش نیست.1 دانشجویان در مقطع کارشناسى غالباً بعد از مطالعه اولیه کتاب بدایةالحکمة به آموزش یکى از دو کتاب نهایة الحکمة یا شرح منظومه حکمت حاج ملا هادى سبزوارى (غرر الفوائد) مشغول مى شوند. در مقطع کارشناسى ارشد, بخش هاى اندکى از کتاب هاى الاشارات والتنبیهات, حکمة الاشراق و الشواهد الربوبیّة تدریس مى شود و مقطع دکترى نیز به بخش هایى از کتاب هاى, الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة و الشفاء اختصاص یافته است.
عنوان مقاله [English]
نقد و بررسى نظام آموزش فلسفه در دانشگاه هاى کشور (ارائه راهى نو)
1. البته تلاش هایى صورت گرفته تا رشته هایى طراحى شوند که از این مشکلات برکنار باشند… براى نمونه مى توان به دکترى کلام و فلسفه تطبیقى اشاره کرد. اما واقعیت این است که توجه به واحدهاى این دو رشته نشان مى دهد که در آنها نیز نگاه عمق یافته از نوعى که در این نوشتار بدان توجه شده, دیده نمى شود. از سوى دیگر, نیازمند نگاه هاى جدید در کارشناسى ارشد نیز هستیم.