توصیفات معیّن

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع)

چکیده

در هر زبانى توصیفاتى وجود دارد که فرد یا شى معیّنى را متبادر مى کند. (نویسنده بوستان) توصیفى در زبان فارسى است که به سعدى اختصاص دارد. (پایتخت ایران) و (رییس جمهور کنونى ایران) نیز دو توصیف هستند که اولى مختص تهران و دیگرى مختص دکتر احمدى نژاد است. چنین توصیفاتى که مختص فرد یا شىء معیّنى هستند (توصیفات معیّن)1 نامیده مى شوند. در زبانى فارسى معیّن بودن یک توصیف غالباً از سیاق کلام معلوم مى گردد براى مثال, کلمه (مدیر مدرسه) در جمله (مدیر مدرسه در هفته گذشته به مکه رفت) یک توصیف معیّن است در حالى که همین کلمه در جمله (مدیر مدرسه با رأى معلّم ها انتخاب مى شود) یک توصیف معیّن نیست. در اکثر زبان ها براى اشاره به توصیف معیّن از کلمه یا علامت به خصوص استفاده مى شود, براى مثال در زبان انگلیسى از کلمه (the) و در زبان عربى از حرف (ال) استفاده مى شود. اما در این زبان ها هم این علامت ها عمومیت ندارند و باید دقت کرد تا توصیف هاى معیّن اشتباه نشوند. براى مثال به جمله زیر توجه کنید.
(1) المعلمُ وارث الانبیاء (معلم وارث انبیاء است).
کلمه (المعلم) در این جمله مى تواند اسم عام بوده به همه معلم ها اشاره کند و نیز مى تواند به معلم خاصى دلالت داشته باشد, هر چند که در این جمله (یعنى جمله (1) )بیشتر به عنوان اسمِ جنس استفاده شده است.
(2) اراد المعلّم أن یمتحنَ اَصدقائى فى الصف ّ (معلم خواست دوستانم را در کلاس امتحان کند).
کلمه (المعلم) در این جا به صورت توصیف معیّن استفاده شده است. به این مثال در زبان انگلیسى توجّه کنید:
(3) The Whale is a Mammal(نهنگ پستان دار است).
کلمه (Whale) در این جا هر چند که با حرف (the) بکار رفته اما توصیف معیّن نیست.
تلقى رایج در باب توصیفات معیّن, تلقى مصداقى است. غالباً تصور مى شود که توصیف معیّن (نویسنده بوستان) به سعدى اشاره مى کند. دراین تلقى کارکرد (نویسنده بوستان) اشاره کردن به یک مصداق معیّن خارجى, یعنى سعدى است. اما آیا واقعاً مى توان نسبت به توصیفات معیّن, تلقى مصداقى داشت. براى پاسخ به این پرسش, بحث خود را با دیدگاه راسل در باب توصیفات معیّن ادامه مى دهیم.

عنوان مقاله [English]

توصیفات معیّن

نویسنده [English]

  • reza akbari
  1. Lycan, William. G. Philosophy of Language, A Contemporary Interoduction, Routledge, 2001.
  2. Donnellan, K.(1966) "Reference and Definite Discriptions", Philosophical Review, 77:281 - 304.
  3. Russell, B. (1905) "On Denoting," Mind, 14:479 - 493.
  4. Kripke, S. (1979) "Speaker«s Refrence and Semantic Reference" in P. French, T. Uehling, and H. Wettstein (eds), (1979) Contemporary Perspectives in the Philosophy of language, Minneapolis, University of Minnesota press.
  5. Neale, S. (1990) Descriptions Cambridge, MA: MIT Press.
  6. Grice, H. P. (1957) "Meaning," Philosophicl Review, 66:377 - 88.
  7. Strawson, P. F. (1950) "On Referring", Mind, 59:320-44.
  8. Lycan, William, G. Logical form in Natural language, Cambridge, MA: Bradford . Books/MIT press.
  9. Neale, S. (1998) "Descriptions", in Routledge Encyclopedia of philosophy.
  10. Devitt, Michael. (1998) "Reference", in Routledge Encyclopedia of philosophy.