احکام دین و اهداف دین

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

در این مقاله نخست ضمن تعریف دین و اینکه تنها از طریق اجتهاد مى‏توان به تعیین مسیر «حوادث واقعه‏» پرداخت، به فلسفه وجودى اجتهاد و آنچه باید مطمح‏نظر مجتهدین باشد، پرداخته شده است. در ادامه مقاله به تعریف عدالت اشاره گشته و به این نکته تنبه داده شده است که در استنباط احکام دین باید این اصل بنیادین و دیگر اهداف دین مورد توجه جدى قرار گیرد و تنها به‏« آیات الاحکام‏» و «اخبار الاحکام‏»ى که به این عنوان شناخته شده‏اند بسنده نشود.
دوست دارم بحث درباره «اجتهاد» را از دیدگاهى متفاوت مطرح کنم. اوراقى که در اختیار اینجانب قرار داده‏اند داراى 8 سؤال است، و چنانکه اظهار داشته‏اند این سؤالها در مجموع 20تاست، و همه در مورد اجتهاد و ابعاد آن. متاسفانه خستگیها و گرفتاریها نمى‏گذارند که من پابپاى اقایان بیایم و همه سؤالها را در فرصتهایى که در نظر گرفته شده است پاسخ دهم. از اینرو پاسخ دقیق و جامع و آگاهانه به آن پرسشها را به دیگران وامى‏گذارم. و اگر در دایره پرسشهاى مورد اشاره، همه ابعاد لازم به نظر نیامده و مطرح نگشته است، از متصدیان فاضل و محترم و تکلیف اشناى مجله «نقد و نظر» مى‏خواهم تا آن ابعاد را تکمیل کنند...
راستى چه عیب دارد که اصل سؤالها را به «اقتراح‏» بگذارید، و بگذارید تا بخشى وسیع از اهل نظر در این کار سازنده شرکت کنند. یعنى به جاى اینکه یک جمع محدودهر چند وارد بنشینند و سؤالهایى مطرح کنند، در دایره‏اى وسیع‏تر، از اشخاص مختلف بخواهید تا توقعهایى را که از «اجتهاد» دارند، و رسالتهایى را که با درک دینى و اجتماعى خویش براى اجتهاد و مجتهد قائلند، همه را روشن و صریح در میان نهند; و یک بحث‏بسیار باز و گسترده پدید بیاورید، با شرکت‏کنندگان فراوان، و زاویه‏هاى دید متفاوت.


عنوان مقاله [English]

احکام دین و اهداف دین

نویسنده [English]

  • Mohammad Reza Hakimi
1. «شرک‏» نیز در قرآن کریم ظلم خوانده شده است: «ظلم عظیم‏».
2. حدیث على بن مهزیار اهوازى را در «غایة المرام‏» بحرانى (ص‏779) ببینید، تا توجه یابید که نظر حضرت ولى‏عصر«عج‏» درباره «تکاثر» و شیوع آن، و همچنین محروم‏ماندن انسان ضعیف در کنار آن چیست؟
3. احادیث متعدد... (الحیاة، ج‏3، ص‏296 به بعد، و ج‏4، ص‏338 به بعد).
4. احادیث متعدد (الحیاة، ج‏4، ص‏341 به بعد).
5. سخن امیرالمؤمنین‏«ع‏»، در «نهج‏البلاغه‏»: (ان لایقاروا...).
6. «کافى‏» ج‏3، ص‏568
7. بلکه اگر فتوى یا نظریه‏اى فقهى منافى با «عدل‏» بود بطور انى مى‏رساند که استنباط درست نبوده است.
8. و حتى باید گفت، اجتهاد هم نیست.