ذهنیتِ دوگانه ‌اندیش

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

اندیشه عربى پذیرفته است که همواره در دوگانگى زندگى کند و جز از دریچه این دوگانگى فراگیر در آگاهى و خرد و کنش، خود را نبیند و درنیابد: دوگانگى نو و کهن، سنت و مدرنیسم، بنیادگرایى و روزآمدى، دینى و سکولار.... همه کوششهاى نظرى‏اى که به این بحران مى‏پردازند، یا بر یک سوى این تقابل تاکید مى‏کنند و سوى دیگر را به تغافل مى‏پوشانند و یا از ضرورت سازگارى میان دو سوى آن دم مى‏زنند. شمار اندکى از این پژوهشها به ژرفاى این تقابلهاى دوگانه نفوذ مى‏کنند و اسباب پنهانى را که در وراى آنها نهفته‏اند مى‏کاوند و منابع حیات و دوام آنها را جستجو مى‏کنند.
بدین ترتیب، اندیشه نظرى عربى در دهه‏هاى گذشته همواره این دوگانگى را به منزله واقعیتى ثابت و غیرطبیعى مفروض گرفته و خود در کار آفرینش و بازآفرینى مستمر آن، کوشیده است.
سبب این امر آن است که اگر نه همیشه، دست کم در پاره‏اى اوقات، روش پژوهش اندیشه و فرهنگ در جهان عرب، روشى رقابتى (ایدئولوژیک) است و بر پایه اثبات دیدگاه‏هاى معینى چون سنت‏گرایى و نوگرایى و دفاع از آنها در برابر دشمن پندارین مى‏ایستد و بندرت مى‏تواند از این اثباتها و ارزش داوریهاى برآمده از آن فراتر گذرد و به کشف قوانین این دوگانگى دست‏یابد، و یا آنها را بر مرکب تردید و پرسش بنشاند. جز با روش تحلیل تاریخى و رهیافت علمى که به مناقشه در راستى و ناراستى بر نهاده‏هاى مدرنیسم و بنیادگرایى نمى‏پردازد نمى‏توان از این رقابت‏برگذشت. این روش و رهیافت‏سرچشمه این دوگانگى را، هم در آگاهى و هم در واقعیت مى‏کاود و نیز کارکرد آن را در زندگى اجتماعى و سیاسى بررسى مى‏کند.

عنوان مقاله [English]

ذهنیتِ دوگانه ‌اندیش

نویسنده [English]

  • Borhan GHalyoun
چکیده [English]

اندیشه عربى پذیرفته است که همواره در دوگانگى زندگى کند و جز از دریچه این دوگانگى فراگیر در آگاهى و خرد و کنش، خود را نبیند و درنیابد: دوگانگى نو و کهن، سنت و مدرنیسم، بنیادگرایى و روزآمدى، دینى و سکولار.... همه کوششهاى نظرى‏اى که به این بحران مى‏پردازند، یا بر یک سوى این تقابل تاکید مى‏کنند و سوى دیگر را به تغافل مى‏پوشانند و یا از ضرورت سازگارى میان دو سوى آن دم مى‏زنند. شمار اندکى از این پژوهشها به ژرفاى این تقابلهاى دوگانه نفوذ مى‏کنند و اسباب پنهانى را که در وراى آنها نهفته‏اند مى‏کاوند و منابع حیات و دوام آنها را جستجو مى‏کنند.
بدین ترتیب، اندیشه نظرى عربى در دهه‏هاى گذشته همواره این دوگانگى را به منزله واقعیتى ثابت و غیرطبیعى مفروض گرفته و خود در کار آفرینش و بازآفرینى مستمر آن، کوشیده است.
سبب این امر آن است که اگر نه همیشه، دست کم در پاره‏اى اوقات، روش پژوهش اندیشه و فرهنگ در جهان عرب، روشى رقابتى (ایدئولوژیک) است و بر پایه اثبات دیدگاه‏هاى معینى چون سنت‏گرایى و نوگرایى و دفاع از آنها در برابر دشمن پندارین مى‏ایستد و بندرت مى‏تواند از این اثباتها و ارزش داوریهاى برآمده از آن فراتر گذرد و به کشف قوانین این دوگانگى دست‏یابد، و یا آنها را بر مرکب تردید و پرسش بنشاند. جز با روش تحلیل تاریخى و رهیافت علمى که به مناقشه در راستى و ناراستى بر نهاده‏هاى مدرنیسم و بنیادگرایى نمى‏پردازد نمى‏توان از این رقابت‏برگذشت. این روش و رهیافت‏سرچشمه این دوگانگى را، هم در آگاهى و هم در واقعیت مى‏کاود و نیز کارکرد آن را در زندگى اجتماعى و سیاسى بررسى مى‏کند.

1. اغتیال العقل...، محنة الثقافة العربیة بین السلفیة والتبعیه، بیروت، 1985.
این نوشتار ترجمه مقاله‏اى است که نخستین بار در شماره 19/20 سال 1986 مجله الکرمل با عنوان «فى اصول الوعى المنقسم‏» و سپس در کتاب زیر با عنوان «الوعى المنقسم‏» به چاپ رسیده است:
غلیون، برهان. الوعى الذاتى، چاپ دوم: بیروت، المؤسسة العربیة للدراسات والنشر، 1992.