آمیزه عقل و ایمان در آموزه اسلام

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

یکى از بخشهاى حیات او, مشارکت مى جوید. از یک سو در یک رابطه جذبه و تعلق, (عواطف) خویش را درگیر شورى ایمانى مى سازد و از سوى دیگر, مخازن ذهن و ظرفیتهاى (اندیشه)اى خود را به روى آموزه هاى دین مى گشاید, و سرانجام نیز این فرامین دینى است که اراده و (رفتار) او را در اختیار مى گیرد و جهت مى بخشد.
دین پژوهانى که کوشیده اند تا از طریق تجزیه و جداسازى ابعاد مختلف دین ـ به اعتبار حیطه هاى وجودى بشرِ دین ورز ـ چهره نمایان ترى از حقیقت دین عرضه نمایند, عموماً به این ابعاد سه گانه (عواطف, اندیشه, رفتار) اشاره کرده اند; هرچند در معرفى مصادیق خویش بر این نکته نیز پاى فشرده اند که یکى از علل تنوع پذیری ادیان, ارزش و جایگاه متفاوتى است که هریک از این اجزاى تشکیل دهنده, در ترکیب نهایى یک دین اشغال مى کند. آنچه بدیهى مى نماید, این حقیقت است که حتى در ادیان به اصطلاح تک بعدى نیز هیچ گاه وزن ابعاد دیگر به صفر نمى رسد. این گمان را حتى درباره ابتدایى ترین ادیان و گوشه گیرانه ترین گونه هاى تعلقِ دینى هم نمى توان به سادگى روا داشت و آنها را از حیث تک بعدى بودن, ناقص قلمداد کرد. آنچه از یک دوره به دوره دیگر و از شرایطى به شرایط دیگر و از یک دین به دین دیگر تفاوت کرده و تنوع پذیرفته است, نه در کم و زیاد شدنِ ابعاد وجودى انسانِ درگیر در تعلق خاطرِ دینى, بلکه در شدت و ضعفى است که بر حسب نیازهاى فردى و اجتماعی انسان و قابلیتهاى موجود در آن دین, در این ابعاد سه گانه رخ داده است. از این رو وقتى که نیچه مى گوید: مسیحیت دین (عمل) است و نه (عقیده)(1352:81), یا هنگامى که پولس رسول, (نجات) مؤمنِ مسیحى را به ایمانِ صِرف متکى مى سازد و آن را از بندِ (عمل) ـ اعم از اعمالِ نیک و عمل به شرایع1 ـ مى رهاند به هیچ روى, به معنى نفى کامل مثلاً, بُعد (اندیشه اى) یا بُعد (رفتاری) دین نیست; بلکه صرفاً بیانگر تأکید بیشتر مسیحیت از دید قائل آن سخن, بر یکى از اضلاع سه گانه آن دین است و نه چیزى بیشتر. شاید (عمل گرا) بودن یا نبودنِ مسیحیت, براساس دو مدعاى به ظاهر معارض فوق, محل تردید و اختلاف باشد ـ چنانکه در متن کتاب مقدس نیز در اقوال پولس و یعقوب این اختلاف دیده مى شود2 ـ اما در باب کم اعتنایی مسیحیت به بعد عقلانى و نظری ایمان, نوعى اجماع و توافق عمومى وجود دارد و حتى روآورى کلیسا در مقاطعى از تاریخ خویش به سوى فلسفه و فربه سازى بعد اعتقادى و الهیاتى مسیحیت از طریق میدان دادن به تأملات عقلى و نظرى در فحواى ایمان مسیحى, باعث نشده است تا این برداشتِ نسبتاً شایع درباره مسیحیت, مورد تشکیک واقع شود. دین پژوهان و مسیحیت شناسان, تلقى خویش در این باره را با نظر به آموزه هاى مستقیماً اخذ شده از (کتاب مقدس) و بررسى برداشتهای (آباى کلیسا), به عنوان نخستین دریافت کنندگان و ناقلان پیام مسیحى به نسلهاى بعدى3 و همچنین با دنبال کردن (سرگذشت تاریخی) رویاروییهاى کلیسا با مقوله اندیشه و معرفت به دست آورده اند و در این باور, همچنان که اشاره شد, به نوعى اجماع و توافق جمعى رسیده اند; گرچه اینان نیز در استنتاج نهایى و تعیین میزان تأکید بر مغفول گذاردن نقش آگاهى در تحکیم ایمان, از یکدیگر جدا شده اند. اختلاف موجود میان گرایشهاى رایج در بین مسیحیان درباره نسبت میان (عقل) و (ایمان), هیچ گاه بر سر نفى کامل و مطلق نقشِ (آگاهى) در حلول و تحکیم (ایمان) نبوده است; بلکه درباره (مقابلْ نشاندن), (برابر طلبیدن), (اصل و فرع کردن), (بدیل گرفتن) و (خودکفا و خودبنیاد گمان نمودن) یکى از این دو, یعنى عقل و ایمان, است. به گفته نویسندگان کتاب عقل و اعتقاد دینى, بحث بر سر این نیست که عقل در قلمرو دین, جایى دارد یا نه; بلکه موضعِ اختلاف در پاسخى است که به این سؤال داده مى شود: عقل چه جایگاهى در دین, و چه نسبتى با ایمان دارد؟ (1377:72)
در این مقاله, قصد بر این است که در نگاهى سریع و کوتاه, نقش و جایگاه عقل را در ایمان اسلامى بررسى کنیم و برخى از وجوه ممیز آن را نمایان سازیم. این بررسى در عین حال, متکى بر این فرضیه است که آیا تفاهم و سازگارى میان عقل و ایمان در آموزه اسلام, مى تواند فرآیندهاى عرفى شدن را متأثر سازد و الگوهایى متفاوت از تجربه مسیحى پدید آورد.

عنوان مقاله [English]

آمیزه عقل و ایمان در آموزه اسلام

نویسنده [English]

  • Alireza Shojaeezand
منابع:
ـ اقبال لاهورى, محمد. احیاى فکر دینى, ترجمه احمد آرام, تهران.
ـ بازرگان, مهدى. مذهب در اروپا, تهران, شرکت سهامى انتشار, 1344.
ـ پترسون, مایکل و دیگران. عقل و اعتقاد دینى, ترجمه احمد نراقى و ابراهیم سلطانى, تهران, طرح نو, 1377.
ـ ترنر, برایان. ماکس وبر و اسلام, ترجمه سعید وصالى, تهران, مرکز, 1379.
ـ زرین کوب, عبدالحسین. در قلمرو وجدان, تهران, علمى, 1369.
ـ ژیلسون, اتین. عقل و وحى در قرون وسطى, ترجمه شهرام پازوکى, تهران, مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى, 1371.
ـ سروش, عبدالکریم, (ایمان و امید), ماهنامه کیان (ش52), خرداد و تیر 1379.
ـ (علامه) طباطبایى, محمدحسین. المیزان, قم, دارالاسلامیه.
ـ فنایى, ابوالقاسم, (نردبان آسمان), فصلنامه نقدونظر (س5, ش1و2).
ـ مجتهد شبسترى, محمد, (پرواز در ابرهاى ندانستن), ماهنامه کیان (ش52), خرداد و تیر1379.
ـ مطهرى, مرتضى, ختم نبوت, قم, دفتر انتشارات اسلامى, بى تا.
ـ مطهرى, مرتضى, عدل الهى, تهران, صدرا, 1357.
ـ مطهرى, مرتضى, مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى (مجلدات7ـ1), قم, دفتر انتشارات اسلامى, 1362.
ـ ملکیان, مصطفى, (دویدن در پى آواز حقیقت), ماهنامه کیان (ش52), خرداد و تیر 1379.
ـ نراقى, احمد, رساله دین شناخت, تهران, طرح نو, 1378.
ـ نصر, حسین, انسان و طبیعت ترجمه عبدالرحیم گواهى, تهران, دفتر نشر فرهنگ اسلامى, 1379.
ـ نیچه, فردریک ویلهلم, دجال, ترجمه عبدالعلى دستغیب, تهران, آگاه, 1352.