ژرف‌نگران در حدیث امام سجاد(ع)

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

سئل عن على بن الحسین علیه السلام عن التوحید فقال: ان الله عزّ و جلّ علم انه یکون فى آخر الزمان اقوام متعمِّقون فأنزل الله عزّ وجلّ (قل هو الله احد الله الصمد) و الآیات من سورة الحدید الى قوله (و هو علیم بذات الصدور) فمن رام وراء هنالک هلک.1
از على بن الحسین (امام سجاد)(ع) درباره توحید پرسیدند, پس فرمود: خداى عزّ و جلّ مى دانست که در آخرالزمان گروه هایى متعمِّق خواهند بود, پس خداى عزّ و جلّ (قل هو الله احد الله الصمد) و آن آیات از سوره حدید تا قول خداوند (وهو علیم بذات الصدور) را فرو فرستاد. پس هرکس فراتر از آن را قصد کند, هلاک مى شود.
پژوهش این مقاله در مورد تعبیر (متعمقون) در این روایت است که آیا بار معنایى مثبت دارد یا منفى؟ به عبارت دیگر, آیا این روایت در صدد مدح متعمِّقون است یا ذم آنان؟ شاید در نگاه نخست, با توجه به معناى تحت اللفظى روایت و صرف نظر از اطلاعات بیرونى, به ذهن خواننده چنین خطور کند که اصلاً روایت در صدد ذم متعمّقون نیست, اگر نگوییم که در صدد مدح است, اما جناب حجة الاسلام والمسلمین رضا برنجکار در مقاله (حدیث (اقوام متعمقون) مدح یا مذمت) اصرار دارند بر این که این روایت در صدد ذم متعمقون است.2 از این رو, در مقام داورى بر آنند که رأى علامه مجلسى را در تفسیر این روایت که (متعمقون) را حمل بر ذم کرده است, بر صواب بدانند نه رأى صدرالمتألهین و فیض کاشانى را, که روایت را حمل بر مدح کرده اند. ایشان, که از این پس با تعبیر (مستدِل) یاد خواهند شد, براى اثبات مدعاى خود شواهدى از لغت, خانواده حدیث, یعنى بررسى روایاتى که در آن از واژه تعمق استفاده شده است, و قراین داخلى حدیث استفاده کرده است.
به نظر مى رسد در هیچ یک از سه جهت, مدّعاى او پذیرفتنى نیست, از این رو, نشان داده خواهد شد که استدلال هاى او مفید مدّعاى وى نیستند.

عنوان مقاله [English]

ژرف‌نگران در حدیث امام سجاد(ع)

نویسنده [English]

  • Ascari Soleymani
چکیده [English]

سئل عن على بن الحسین علیه السلام عن التوحید فقال: ان الله عزّ و جلّ علم انه یکون فى آخر الزمان اقوام متعمِّقون فأنزل الله عزّ وجلّ (قل هو الله احد الله الصمد) و الآیات من سورة الحدید الى قوله (و هو علیم بذات الصدور) فمن رام وراء هنالک هلک.1
از على بن الحسین (امام سجاد)(ع) درباره توحید پرسیدند, پس فرمود: خداى عزّ و جلّ مى دانست که در آخرالزمان گروه هایى متعمِّق خواهند بود, پس خداى عزّ و جلّ (قل هو الله احد الله الصمد) و آن آیات از سوره حدید تا قول خداوند (وهو علیم بذات الصدور) را فرو فرستاد. پس هرکس فراتر از آن را قصد کند, هلاک مى شود.
پژوهش این مقاله در مورد تعبیر (متعمقون) در این روایت است که آیا بار معنایى مثبت دارد یا منفى؟ به عبارت دیگر, آیا این روایت در صدد مدح متعمِّقون است یا ذم آنان؟ شاید در نگاه نخست, با توجه به معناى تحت اللفظى روایت و صرف نظر از اطلاعات بیرونى, به ذهن خواننده چنین خطور کند که اصلاً روایت در صدد ذم متعمّقون نیست, اگر نگوییم که در صدد مدح است, اما جناب حجة الاسلام والمسلمین رضا برنجکار در مقاله (حدیث (اقوام متعمقون) مدح یا مذمت) اصرار دارند بر این که این روایت در صدد ذم متعمقون است.2 از این رو, در مقام داورى بر آنند که رأى علامه مجلسى را در تفسیر این روایت که (متعمقون) را حمل بر ذم کرده است, بر صواب بدانند نه رأى صدرالمتألهین و فیض کاشانى را, که روایت را حمل بر مدح کرده اند. ایشان, که از این پس با تعبیر (مستدِل) یاد خواهند شد, براى اثبات مدعاى خود شواهدى از لغت, خانواده حدیث, یعنى بررسى روایاتى که در آن از واژه تعمق استفاده شده است, و قراین داخلى حدیث استفاده کرده است.
به نظر مى رسد در هیچ یک از سه جهت, مدّعاى او پذیرفتنى نیست, از این رو, نشان داده خواهد شد که استدلال هاى او مفید مدّعاى وى نیستند.

1. کتاب التوحید, ص283.
2. این مقاله ناظر به مقاله اى است که اخیراً رضا برنجکار تحت عنوان (حدیث اقوام متعمقون, مدح یا ذم) در نقدونظر, سال هشتم, شماره سوم و چهارم, پاییز و زمستان 1382, مطرح کرده است.
3. برنجکار, همان, ص445.
4. الخلیل الفراهیدى, کتاب العین, ج1, ص187.
5. محمد بن الحسن الاسترآباذی النحوی, شرح شافیة ابن الحاجب مع شرح شواهده عبدالقادر البغدادی, بیروت, دارالکتب العلمیه, ص104ـ107.
6. میر سید شریف, صرف میر, جامع المقدمات, تصحیح و تعلیق مدرس افغانى, ج1, ص149.
7. برنجکار, همان, ص445.
8. همان.
9. فیروزآبادى, القاموس المحیط, ص386.
10.بحارالانوار, ج107, ص86.
11. همان, ج64, ص365; ج74, ص234; مستدرک الوسائل, ج11, ص181.
12. زبیدى, تاج العروس.
13. تحف العقول, ص166.
14. مسند احمد بن حنبل, ج2, ص219.
15. همان, ج3, ص159.
16. همان, ص33.
17. کافرون(109) آیه6.
18. نهج البلاغه, ص16.
19. توحید صدوق, ص49.
20. نقدونظر, ص449.
21. انبیاء(21) آیه105.
22. ملک(67) آیه30.
23. نقدونظر, ص450.
24. التعلیقات, ص70.
25. همان, ص185.
26. طباطبایى, على و الفلسفه الالهیه, ص56 ـ 58.
27. در این جا در صدد بازگو کردن مدعاى عرفا و حکمت متعالیه هستم نه در صدد اثبات آن. حتى در این جا مدعى نیستم که این مدّعیات حق اند, بلکه در صدد بیان این مطلب هستم که این مدّعا با آن چه در روایات آمده است قابل فهم تر جلوه مى کند نسبت به کسانى که به ظاهر روایات بسنده مى کنند و به خود زحمت تدبّر در روایات را نمى دهند.
28. صدوق, کتاب التوحید, ص90ـ91.
29. همان, ص83 ـ84.
30. مجادله(58) آیه7.
31. نهج البلاغه.
32. التوحید, ص90.
33. همان, ص93.
34. مجمع البحرین, ج1, ص432.
35. مصباح المنیر, ص115.
36. نقدونظر, ص455.
37. الاسراء(17) آیه85.