مبانى دینى و فرهنگ سیاسى مشارکتى

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

مقدمه
1. سطح بالاى مشارکت‏سیاسى از جمله شاخصهاى مهم توسعه سیاسى بوده و در مقابل آن بى‏تفاوتى سیاسى قرار دارد. از نظر کسانى که رخدادهاى سیاسى جوامع را تابع الگویى خاص که در فرهنگ جامعه ریشه دارد مى‏شمارند بالا بودن سطح مشارکت‏سیاسى مبتنى بر وجود فرهنگ سیاسى مشارکتى است. بر این اساس بررسى فرایند توسعه سیاسى در جوامع اسلامى مسبوق به پژوهش پیرامون رابطه مبانى دینى و فرهنگ مذکور مى‏باشد. سؤالاتى که در این باره مطرح است را این گونه مى‏توان ذکر نمود. التزام به معارف دینى و شریعت اسلام چه الگویى از مشارکت‏سیاسى را برمى‏تابد؟ با قبول امکان برداشتهاى مختلف از تعالیم اسلام، کدام یک از وجوه ممکن برداشتهاى دینى با فرهنگ سیاسى مشارکتى سازگارتر به نظر مى‏رسد؟
2. با توجه به سؤالات فوق روشن مى‏گردد که پرداختن به موضوع از دو منظر ممکن است.
اول: این دیدگاه، که مى‏توان آن را «تاریخى‏تطبیقى‏» نامید، بر این مفروض استوار است که در نظام سیاسى «مدینه‏» که در صدر اسلام توسط مسلمانان و به رهبرى پیامبر اکرم(ص) تاسیس گردید الگویى از مشارکت وجود داشته است. این الگو نه تنها با مبانى کلامى و فقهى اسلام ناسازگارى نداشته بلکه شاید براساس آن بنیاد شده است. از سوى دیگر تحولات بوجود آمده در دوره میانه (1) موجب گردید تا اندیشه سیاسى اسلام بر محور اقتدارگرایى شکل گرفته و عناصر مشارکتى موجود در آن به فراموشى سپرده شود. اکنون بر دلسوزان تفکر ناب اسلامى شایسته و بایسته است تا با مطالعه تاریخ اسلام و سیره رهبران معصوم و بالاخص پیامبر اکرم و همچنین مسلمانان عصر تشریع به استخراج و استنباط آن الگو پرداخته و شاخصهاى آن را یافته و برحسب مقتضیات زمان و مکان جامعه کنونى آن را تفسیر و با شرایط فعلى تطبیق دهند. امتیاز پژوهشى که بر این طریق صورت پذیرد آن است که بجاى اسلامى کردن پدیده‏هاى امروزى، الگویى اسلامى را براى جامعه کنونى، عرضه مى‏دارد که خاستگاه آن در منابع و متون اسلامى و سیره نبوى است. در عین حال بعید نیست که در تطبیق آن گرفتار سلیقه‏گرایى شویم به علاوه در صورتى که شاخصهاى فرهنگ مشارکتى در جریان تبادل فرهنگى به جامعه اسلامى چنان راه یافته باشد که ضرورت انطباق مبانى دینى را بدنبال آورد. انتخاب این روش چندان قرین به توفیق به نظر نمى‏رسد.

عنوان مقاله [English]

مبانى دینى و فرهنگ سیاسى مشارکتى

نویسنده [English]

  • Seyyed ali Mirmousavi
چکیده [English]

مقدمه
1. سطح بالاى مشارکت‏سیاسى از جمله شاخصهاى مهم توسعه سیاسى بوده و در مقابل آن بى‏تفاوتى سیاسى قرار دارد. از نظر کسانى که رخدادهاى سیاسى جوامع را تابع الگویى خاص که در فرهنگ جامعه ریشه دارد مى‏شمارند بالا بودن سطح مشارکت‏سیاسى مبتنى بر وجود فرهنگ سیاسى مشارکتى است. بر این اساس بررسى فرایند توسعه سیاسى در جوامع اسلامى مسبوق به پژوهش پیرامون رابطه مبانى دینى و فرهنگ مذکور مى‏باشد. سؤالاتى که در این باره مطرح است را این گونه مى‏توان ذکر نمود. التزام به معارف دینى و شریعت اسلام چه الگویى از مشارکت‏سیاسى را برمى‏تابد؟ با قبول امکان برداشتهاى مختلف از تعالیم اسلام، کدام یک از وجوه ممکن برداشتهاى دینى با فرهنگ سیاسى مشارکتى سازگارتر به نظر مى‏رسد؟
2. با توجه به سؤالات فوق روشن مى‏گردد که پرداختن به موضوع از دو منظر ممکن است.
اول: این دیدگاه، که مى‏توان آن را «تاریخى‏تطبیقى‏» نامید، بر این مفروض استوار است که در نظام سیاسى «مدینه‏» که در صدر اسلام توسط مسلمانان و به رهبرى پیامبر اکرم(ص) تاسیس گردید الگویى از مشارکت وجود داشته است. این الگو نه تنها با مبانى کلامى و فقهى اسلام ناسازگارى نداشته بلکه شاید براساس آن بنیاد شده است. از سوى دیگر تحولات بوجود آمده در دوره میانه (1) موجب گردید تا اندیشه سیاسى اسلام بر محور اقتدارگرایى شکل گرفته و عناصر مشارکتى موجود در آن به فراموشى سپرده شود. اکنون بر دلسوزان تفکر ناب اسلامى شایسته و بایسته است تا با مطالعه تاریخ اسلام و سیره رهبران معصوم و بالاخص پیامبر اکرم و همچنین مسلمانان عصر تشریع به استخراج و استنباط آن الگو پرداخته و شاخصهاى آن را یافته و برحسب مقتضیات زمان و مکان جامعه کنونى آن را تفسیر و با شرایط فعلى تطبیق دهند. امتیاز پژوهشى که بر این طریق صورت پذیرد آن است که بجاى اسلامى کردن پدیده‏هاى امروزى، الگویى اسلامى را براى جامعه کنونى، عرضه مى‏دارد که خاستگاه آن در منابع و متون اسلامى و سیره نبوى است. در عین حال بعید نیست که در تطبیق آن گرفتار سلیقه‏گرایى شویم به علاوه در صورتى که شاخصهاى فرهنگ مشارکتى در جریان تبادل فرهنگى به جامعه اسلامى چنان راه یافته باشد که ضرورت انطباق مبانى دینى را بدنبال آورد. انتخاب این روش چندان قرین به توفیق به نظر نمى‏رسد.

 
1. دوره میانه از یک نظر منطبق با دورانى است که با تحول اندیشه خلافت و تبدیل آن به سلطنت (همزمان با حاکمیت امویان) آغاز و تا زمان الغاى رسمى خلافت عثمانى در سال 1924 ادامه مى‏یابد در تاریخ اندیشه سیاسى ایران این دوره با اندیشه خاجه نصیرالدین طوسى و پیدایش نظریه شاهى آرمانى و سیاستنامه‏نویسى آغاز و سپس با جایگزینى شریعت‏نامه‏نویسى به جاى آن ادامه مى‏یابد و با تحولات فکرى دوران مشروطیت پایان مى‏یابد.
2. مونتى، پالمر، اشترن، لارى و چارلز، گایل. نگرشى جدید به علم سیاست، ترجمه منوچهر شجاعى، چاپ اول (تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى، 1371)، ص‏131.
3. همان، ص‏101.
4. لئو، اشتراووس، حقوق طبیعى و تاریخ، ترجمه باقر پرهام (تهران، آگاه، 1371)، ص‏187-250 (فصل حقوق طبیعى مدرن).
5. همان، ص‏293-292.
6. بابک، احمدى، مدرنیته و اندیشه انتقادى، چاپ دوم (تهران، مرکز، 1374)، ص‏912.
7. همان، ص‏48-42.
8. پالمر و دیگران، نگرشى جدید به علم سیاست، ص‏103.
9. منصور، وثوقى، على‏اکبر، نیک‏خلق، مبانى جامعه‏شناسى.
10. لوسین، پاى، «فرهنگ سیاسى و توسعه سیاسى‏»، مجید محمدى، نامه فرهنگ (سال دوم، شماره‏5،6)، ص‏45.
11. ارلاندو، پاترسون، آزادى و نقش آن در بناى فرهنگ غرب، ترجمه ناصر ایرانى، برگزیده مقاله‏هاى نشر دانش «بحران دمکراسى در ایران و دوازده مقاله دیگر» (تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1371)، ص‏290-289.
12. همان، ص‏45.
13. براى اطلاع بیشتر ر.ک: نگرشى جدید به علم سیاست، ص‏165-161.
14. حسین، سیف‏زاده، نوسازى و دگرگونى سیاسى (تهران، سفیر، 1368)، ص‏90-88.
15. حسین، بشیریه، جامعه‏شناسى سیاسى. (تهران، نشر نى، 1374)، ص‏332.
16. همان، ص‏3.
17. همان، ص‏126-122.
18. ناصر، ایرانى، «نقش رسانه‏هاى گروهى در شکل‏گیرى افکار عمومى‏»، نشر دانش، سال‏9، ش‏6.
19. تقى، آزاد ارمکى، «مشارکت و توسعه اقتصادى، اجتماعى‏» (فرهنگ توسعه، شماره‏10)، ص‏48.
20. حسین، آبادیان، مبانى نظرى مشروطه مشروعه (تهران وش، 1374)، ص‏68-66.
21. ر.ک: مطهرى، مرتضى، آشنایى با علوم اسلام (قم، انتشارات اسلامى)، ص‏15.
22. الشهرستانى، ابى الفتح محمد بن عبدالکریم، الملل والنحل (بیروت، دارالمعرفة، بى‏تا)، ص‏114-43.
23. سید محمد تقى، حکیم، الاصول العامة للفقه المقارن، ص‏281.
24. عبدالکریم، سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت (تهران، صراط، 1370)، ص‏116-115 و216.
25. عبدالکریم، سروش، فربه‏تر از ایدئولوژى. (تهران، صراط، 1372)، ص‏54.
و نیز نوارهاى ایشان پیرامون دروس کلام جدید شماره‏هاى 34، 35، 36 و بازرگان به نام بود نه به صفت. نشریه کیان، شماره‏23، ص‏12 و براى نقد این نظریه ر.ک: محمدصادق، لاریجانى، معرفت دینى (تهران، مرکز ترجمه و نشر، 1370)
26. محمدحسین، طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن (بیروت، موسسه الاعلمى، بى‏تا)، ص‏130.
27.براى اطلاع بیشتر از دیدگاه شهید صدر پیرامون «منطقة‏الفراغ‏» ر.ک: اقتصادنا، ص‏404-402.
28. عبدالکریم، سروش، فربه‏تر از ایدئولوژى. ص‏108-104 و 120.
29. مرتضى، مطهرى، اصل عدل در اسلام. مجموعه آثار، جلد4 (تهران، صدرا، 1374)، ص‏954-951.
30. مرتضى، مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام. چاپ چهاردهم، (تهران، صدرا، 1369)، ص‏181-180.
31. همان، ص‏14و15.
32. علاوه بر آیت‏الله منتظرى در کتاب مذکور، افرادى نظیر آیت‏الله مطهرى و آیت‏الله سبحانى نیز دیدگاهى مشابه در این باب ارائه کرده‏اند.
33. براى اطلاع تفصیلى پیرامون نظریات مطرح شده ر.ک. محسن، کدیور، نظریه‏هاى دولت در فقه شیعه، راهبرد، ش‏4، پاییز74 و نیز بهمن، شماره‏هاى 1تا17 از سال 74 (دى‏ماه تا اسفندماه) و شماره‏هاى 1تا3 از سال 75. لازم به ذکر است مطالب این قسمت تلخیص فشرده از این مقالات مى‏باشد.
34. ر.ک: مرتضى، مطهرى، فلسفه اخلاق. چاپ هشتم (تهران، صدرا، 1369)، ص‏151-149.
35. ر.ک: عبدالکریم، سروش، حکمت و معیشت (تهران، صراط، 1373)، ص‏369.
36. مطهرى، همان، ص‏160-139.
37. مولوى، مثنوى معنوى، دفتر اول، ص‏126، س‏5 از نسخه نیکلسون.
38.عبدالکریم، سروش، حکمت و معیشت، ص‏395.