انتظار بشر از دین؛ درنگى در صورت مسأله

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

انتظار بشر از دین در شمار مسائل مهم و خطیرى است که تامل در آن بس سودمند است و هرگونه سخنى در باره آن مشروط به درک درست صورت مساله است. این مکتوب به انگیزه نگاهى دوباره به این بحث تحریر شده است و در آن صرفا از ضرورت طرح این مساله و نقش حیاتى آن در دین‏شناسى و دیندارى دفاع مى‏شود. در این نوشته، سوداى تاملى دوباره در این مساله را داریم و بیشتر به شرح و بسط نکاتى مى‏پردازیم که در رفع ابهام از صورت مساله، تبیین دقیق معناى آن و تحریر محل نزاع، سودمند است.
چنانکه مى‏دانیم نخستین گام در بررسى یک مساله، داشتن تصویرى واقع‏بینانه، جامع و بى‏طرفانه از آن است. پرداختن به خاستگاههاى یک بحث از نظر منطقى، فقط تا آنجا پذیرفتنى است که به خلط انگیزه و انگیخته نینجامد و صرفا به منظور فهم بهتر و عمیقتر مساله انجام شود; اما اگر قرار باشد که ریشه‏یابى این خاستگاهها به تحریف صورت مساله بینجامد و بر داورى عقل درباره پاسخ دیگران تیرگى افکند، درحقیقت، نوعى مغالطه محسوب مى‏شود. پرداختن به فحواها و لوازم مساله نیز به شرط آنکه بى‏غرضانه و منصفانه صورت بگیرد و در پى این نباشد که اصل مساله را زیر سؤال برده و از طرح جدى آن جلوگیرى کند، کار بجا و شایسته‏اى است.

عنوان مقاله [English]

انتظار بشر از دین؛ درنگى در صورت مسأله

نویسنده [English]

  • Abolghasem Fanaee
چکیده [English]

انتظار بشر از دین در شمار مسائل مهم و خطیرى است که تامل در آن بس سودمند است و هرگونه سخنى در باره آن مشروط به درک درست صورت مساله است. این مکتوب به انگیزه نگاهى دوباره به این بحث تحریر شده است و در آن صرفا از ضرورت طرح این مساله و نقش حیاتى آن در دین‏شناسى و دیندارى دفاع مى‏شود. در این نوشته، سوداى تاملى دوباره در این مساله را داریم و بیشتر به شرح و بسط نکاتى مى‏پردازیم که در رفع ابهام از صورت مساله، تبیین دقیق معناى آن و تحریر محل نزاع، سودمند است.
چنانکه مى‏دانیم نخستین گام در بررسى یک مساله، داشتن تصویرى واقع‏بینانه، جامع و بى‏طرفانه از آن است. پرداختن به خاستگاههاى یک بحث از نظر منطقى، فقط تا آنجا پذیرفتنى است که به خلط انگیزه و انگیخته نینجامد و صرفا به منظور فهم بهتر و عمیقتر مساله انجام شود; اما اگر قرار باشد که ریشه‏یابى این خاستگاهها به تحریف صورت مساله بینجامد و بر داورى عقل درباره پاسخ دیگران تیرگى افکند، درحقیقت، نوعى مغالطه محسوب مى‏شود. پرداختن به فحواها و لوازم مساله نیز به شرط آنکه بى‏غرضانه و منصفانه صورت بگیرد و در پى این نباشد که اصل مساله را زیر سؤال برده و از طرح جدى آن جلوگیرى کند، کار بجا و شایسته‏اى است.

 
در ترجمه آیات، از ترجمه آقاى محمد مهدى فولادوند، استفاده شده است.
1. مرتضى مطهرى، امدادهاى غیبى در زندگى بشر، ص‏20 به بعد.
2. براى نمونه، ر.ک: امام خمینى قدس‏سره، رساله لاضرر.
3. نهج‏البلاغه، کلمات قصار، ش‏17.
4. سوره مائده، آیه 64.
5. سوره مائده، آیه 66.
6. سوره اعراف، آیه 69.
7. سوره نساء، آیه 134.
8. نهج‏البلاغه، خطبه‏143.
9. سوره فاطر، آیه 10.
10. سوره طلاق، آیه 2و3.
11. نهج‏البلاغه، کلمات قصار، ش‏106.
12. سوره طه، آیه 124.
13. نهج‏البلاغه، کلمات قصار، ش‏1 ش‏89 و431.
14. خصال، ح‏187.
15. سوره طلاق، آیه 3.
16. سوره هود، آیه 123.
17. سوره طلاق، آیه 4.