زمینه‌هاى اجتماعى ناپایدارى احزاب سیاسى در ایران (از مشروطیت تا انقلاب اسلامى)

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

احزاب سیاسى، همزاد و به تعبیرى لازمه نظامهاى سیاسى مردمسالار جدید (دموکراسى پارلمانى) هستند. این گونه نظامهاى سیاسى نخستین بار طى چند قرن اخیر در جوامع اروپاى غربى و به دنبال دگرگونیهایى در ساختمان و مناسبات اجتماعى، اقتصادى، فکرى و فرهنگى این جوامع به وجود آمدند. این دگرگونیها بویژه در نحوه توزیع منابع اقتصادى طبقات و گروههاى اجتماعى جدیدى را پدید آورد که موقعیت، منافع و خواسته‏هاى آنان با تداوم حکومتهاى مطلقه سازگار نبود. این گروهها به انحاى مختلف، مسالمت‏آمیز یا خشونت‏آمیز، نظامهاى سیاسى مطلقه را به مبارزه طلبیدند. همزمان، این فکر مطرح شد که قدرت سیاسى (حکومت) به فرد یا گروه خاصى متعلق و منحصر نیست، بلکه به همه مردم تعلق دارد. در آن هنگام، حاکمیت مناسبات سرمایه‏دارى و تبدیل ثروت به موضوع رقابت آزاد افراد و بنگاههاى اقتصادى، طبعا این باور را القا مى‏کرد که قدرت سیاسى نیز، همچون ثروت، مى‏تواند به موضوع رقابت آزاد افراد و گروههاى مختلف تبدیل شود. به هر تقدیر، تلاشها و کشمکشهاى طولانى و گوناگون براى تحقق این باورها، بالاخره به تاسیس حکومتهاى مبتنى بر آراى عمومى و پیدایش نهادهایى، همچون پارلمان و سنتهایى نظیر انتخابات، انجامید. احزاب سیاسى نیز بر گرد محور این نهادها و سنتها به وجود آمدند و رفته رفته تحکیم و تثبیت‏شدند; زیرا رقابت افراد و گروههاى مختلف براى به دست‏گیرى یا مشارکت در حکومت و سیاست، بهترین شکل خود را در تشکل سیاسى این افراد و گروهها یافت. به علاوه، احزاب سیاسى بتدریج کارویژه‏هاى مهم دیگرى نیز از خود بروز دادند. کارویژه‏هایى نظیر تشکل و انسجام منافع و خواسته‏هاى گروههاى اجتماعى و افکار عمومى و انتقال آنها به نظام سیاسى، تسهیل مشارکت‏سیاسى (بویژه برگزارى انتخابات ملى و محلى)، نظارت بر سیاستهاى جارى از طریق گفتگوهاى درون‏حزبى و یا انتقادهاى بین‏حزبى، تسهیل انتقال مسالمت‏آمیز قدرت سیاسى، آموزش سیاسى جامعه و...، که همگى نقش مهمى در تثبیت و تحکیم جایگاه احزاب سیاسى و تبدیل آنها به جزء لاینفک نظامهاى سیاسى مردمسالار داشته‏اند.

عنوان مقاله [English]

زمینه‌هاى اجتماعى ناپایدارى احزاب سیاسى در ایران (از مشروطیت تا انقلاب اسلامى)

نویسنده [English]

  • Abolfazl Delavari
چکیده [English]

احزاب سیاسى، همزاد و به تعبیرى لازمه نظامهاى سیاسى مردمسالار جدید (دموکراسى پارلمانى) هستند. این گونه نظامهاى سیاسى نخستین بار طى چند قرن اخیر در جوامع اروپاى غربى و به دنبال دگرگونیهایى در ساختمان و مناسبات اجتماعى، اقتصادى، فکرى و فرهنگى این جوامع به وجود آمدند. این دگرگونیها بویژه در نحوه توزیع منابع اقتصادى طبقات و گروههاى اجتماعى جدیدى را پدید آورد که موقعیت، منافع و خواسته‏هاى آنان با تداوم حکومتهاى مطلقه سازگار نبود. این گروهها به انحاى مختلف، مسالمت‏آمیز یا خشونت‏آمیز، نظامهاى سیاسى مطلقه را به مبارزه طلبیدند. همزمان، این فکر مطرح شد که قدرت سیاسى (حکومت) به فرد یا گروه خاصى متعلق و منحصر نیست، بلکه به همه مردم تعلق دارد. در آن هنگام، حاکمیت مناسبات سرمایه‏دارى و تبدیل ثروت به موضوع رقابت آزاد افراد و بنگاههاى اقتصادى، طبعا این باور را القا مى‏کرد که قدرت سیاسى نیز، همچون ثروت، مى‏تواند به موضوع رقابت آزاد افراد و گروههاى مختلف تبدیل شود. به هر تقدیر، تلاشها و کشمکشهاى طولانى و گوناگون براى تحقق این باورها، بالاخره به تاسیس حکومتهاى مبتنى بر آراى عمومى و پیدایش نهادهایى، همچون پارلمان و سنتهایى نظیر انتخابات، انجامید. احزاب سیاسى نیز بر گرد محور این نهادها و سنتها به وجود آمدند و رفته رفته تحکیم و تثبیت‏شدند; زیرا رقابت افراد و گروههاى مختلف براى به دست‏گیرى یا مشارکت در حکومت و سیاست، بهترین شکل خود را در تشکل سیاسى این افراد و گروهها یافت. به علاوه، احزاب سیاسى بتدریج کارویژه‏هاى مهم دیگرى نیز از خود بروز دادند. کارویژه‏هایى نظیر تشکل و انسجام منافع و خواسته‏هاى گروههاى اجتماعى و افکار عمومى و انتقال آنها به نظام سیاسى، تسهیل مشارکت‏سیاسى (بویژه برگزارى انتخابات ملى و محلى)، نظارت بر سیاستهاى جارى از طریق گفتگوهاى درون‏حزبى و یا انتقادهاى بین‏حزبى، تسهیل انتقال مسالمت‏آمیز قدرت سیاسى، آموزش سیاسى جامعه و...، که همگى نقش مهمى در تثبیت و تحکیم جایگاه احزاب سیاسى و تبدیل آنها به جزء لاینفک نظامهاى سیاسى مردمسالار داشته‏اند.

1. فریدون و آدمیت، هما ناطق، افکار اجتماعى و سیاسى و اقتصادى در آثار منتشر نشده دوران قاجار، تهران، آگاه، 1356.
2. منصوره اتحادیه، پیدایش و تحول احزاب سیاسى عصر مشروطیت (تهران: نشر گستره، 1361).
3. شجاع احمدوند، «ساختار اقتدارطلب حکومتهاى پادشاهى در ایران و عدم تشکل فرهنگ سیاسى مشارکتى‏». راهبرد (فصلنامه مرکز تحقیقات استراتژیک، شماره‏8، پاییز 1374)، ص‏4570.
حسین ادیبى، طبقه متوسط جدید در ایران (تهران: انتشارات جامعه، 1358).
4. احمد اشرف، موانع تاریخى و رشد سرمایه دارى در ایران: دوره قاجاریه (تهران: زمینه، 1359).
5. سعید برزین، «ساختار سیاسى‏طبقاتى و جمعیتى ایران‏»، اطلاعات سیاسى‏اقتصادى، سال هشتم، شماره 912 (خردادشهریور 1373).
6. حسین بشیریه، جامعه‏شناسى سیاسى (تهران: نشر نى، 1374).
7. ملک الشعرا (محمد تقى) بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسى ایران (تهران: کتابهاى جیبى، 1357).
8. حسین تبریزنیا، علل ناپایدارى احزاب سیاسى در ایران (تهران: نشر بین‏الملل، 1371).
9. م. چیره، «حکومت مشروطه و احزاب سیاسى در ایران‏»، آینده، سال اول، شماره‏8 (اسفند 1304).
10. ارسلان خلعتبرى، «مسئله حزب در ایران‏»، آینده، سال سوم، شماره 4 و 5 (آذر و بهمن 1323).
11. سپهر ذبیح، تاریخ جنبش کمونیستى در ایران، ترجمه محمد رفیعى مهرآبادى (تهران: عطایى، 1364).
12. اکرم رحیمى، نقش ناتوانیهاى موجود در ساختار سیاسى اجتماعى ایران در پیدایش تشکیلات و احزاب سیاسى (پایان‏نامه فوق لیسانس علوم سیاسى دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسى، 1371).
13. فخرالدین عظیمى، بحران دمکراسى در ایران، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوى و بیژن نوذرى (تهران: نشر البرز، 1372).
14. فرهنگ رازى، شیرین، شناخت گروههاى سیاسى و احزاب در ایران بعد از انقلاب اسلامى 1357 (پایان‏نامه فوق لیسانس، دانشکده علوم سیاسى و اجتماعى دانشگاه علامه طباطبایى، 1358).
15. لوئیس کوزر، زندگى و اندیشه بزرگان جامعه‏شناسى، ترجمه محسن ثلاثى (تهران: علمى، 1367).
16. آنتونیو گرامشى، گزیده آثار، ترجمه: نامعلوم (تهران: کتابهاى جیبى، 1358).
17. حبیب‏الله لاجوردى، اتحادیه‏هاى کارگرى و خودکامگى در ایران، ترجمه: ضیاء صدقى (تهران: نشر نو، 1369).
18. آن. کاترین لمبتون، مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیرى (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1345).
19. مستشارالدوله (ص. صادق)، «چرا احزاب ایران بقاء ندارند»، آینده، سال سوم، شماره‏2، (مهر 1323).
20. خسرو معتضد، پلیس سیاسى عصر بیست‏ساله (تهران: انتشارات جانزداه، 1366).
21. رسول مهربان، بررسى مختصر احزاب بورژوازى لیبرال (تهران: پیک ایران، 1360).
22. احمد نقیب‏زاده، «احزاب سیاسى و نظام دموکراسى‏»، اطلاعات سیاسى‏اقتصادى، سال سوم شماره‏6، (اردیبهشت و خرداد 1368).
23. ضیاءالدین نقابت، «چرا حزب قوى در ایران تشکیل نمى‏شود؟»، آینده، سال سوم، شماره 11 و12 (شهریور و مهر 1324).