نوع مقاله : تخصصی
نویسنده
چکیده
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
انقلاب اسلامى ایران در سال1357 محصول پیوند میمون و کارسازى میان دین و گفتمان ایدئولوژیک بود. این رخداد از حیث تاریخ تحولات فکرى در قرن بیستم حائز اهمیتشایانى است. شاید بسیارى، از ابتدا نه به اصل این پیوند واقف بودند و نه به اهمیت آن. اما مباحثسالهاى اخیر درباره رابطه میان دین و ایدئولوژى دلالتبر خودآگاهى تدریجى ما به اصل این پیوند دارد. باحثیادشده معمولا از یک منظر دروندینى حول صدور حکم نسبتبه صدق یا عدم صدق پیوند این دو جریان است.
قائلان به صدق این پیوند، به شیوههاى گوناگون استدلال مىکنند که توجه به امور سیاسى و سرنوشت مسلمین، ستیزهجویى با کفار و تلاش در تاسیس مدنیت مطابق با ارزشهاى دینى، جزء لاینفک اعتقاد اسلامى اصیل است. اما مخالفین پیوند مذکور با چیدن دامان دین از حوزه امور سیاسى استدلال مىکنند که دین فراتر از امور روزمره این جهانى است. خدا و آخرت دو مضمون اساسى دین است و اگر از این رهگذر چیزى هم براى بهبود وضع دنیا باقى بماند، به ماهیت اعتقاد دینى مربوط نمىشود، بلکه از امور عارضى محسوب مىگردد. فىالواقع، بحث میان این دو گرایش سرانجام به این پرسشهاى اساسى تبدیل مىشود که آیا دین متولى پاسخگویى به معضلات اجتماعى و سیاسى ما هستیا خیر؟ آیا حل معضلات روزمره اجتماعى را باید از دین پرسید یا به عقل بشر رجوع کرد؟ آیا دین در اساس خود آرمانخواهى ستیا یک حس خلسهآمیز پیوند با امر قدسى و...؟