نوع مقاله : تخصصی
نویسنده
چکیده
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
مقدمه:
متکلمان اسلامى در تعریف علم کلام به دو جنبه «استنباط عقاید دینى»، و «اثبات این عقاید و دفاع از آنها» اشاره کردهاند،1 و در عمل نیز همین دو کار عمده را، که هر یک داراى مراحلى است، انجام دادهاند2; هرچند، به دلیل ضرورت پاسخگویى به مخالفان، معمولا جنبه دوم بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. آنان با قطعنظر از اختلافى که در چگونگى اثبات خدا و راه وصول به «معرفةالله» دارند، پس از اثبات وجود خدا و نبوت خاصه پیامبر اکرم(ص) در استنباط عقاید دینى به دو منبع عقل و وحى توسل مىجویند; البته در میزان استفاده از این دو منبع، در میان ایشان گرایشهاى مختلفى وجود دارد. برخى متکلمان، همچون معتزله، تا آنجا پیش رفتهاند که همه معارف اعتقادى را عقلى دانسته و نقش وحى را تایید و ارشاد حکم عقل پنداشتهاند.3 برخى دیگر، چون اشاعره، همه واجبات حتى وجوب معرفتخدا و هرگونه حسن و قبح را نقلى دانسته، 4 و نقش اصلى عقل را دفاع از معارف دینى دیدند. بگذریم از اهل الحدیث و حنبلیان که تنها مصدر اعتقاد را کتاب و سنت دانسته، از هر گونه تکلم در مسائل اعتقادى احتراز مى جستند.5 در میان متکلمان امامیه اگرچه در اصل حجیت عقل و وحى اختلافى نبوده، اما همواره گرایشهاى مختلفى در این باره وجود داشته است. در نوشتارى دیگر که در همین نشریه به چاپ رسید،6 به نقش عقل در دین و اعتقاد پرداختیم و در اینجا قصد آن داریم که بحثى در نقش وحى و سنت در استنباط عقاید دینى داشته باشیم. با نگاهى هرچند کوتاه به نصوص اسلامى درمىیابیم که وحى در هدایت انسان نقشى بىبدیل دارد. قرآن مجید در معرفى خویش، به صراحتخود را هدایتکننده مردم،7 رهنماى مسلمانان،8 راهبر مؤمنان، و هدایتگر پارسایان و نیکوکاران،9 رهایىبخش انسان از تاریکى به نور،10 و برطرفکننده اختلافها مىداند.11 کتابى که از اوصافش «نور»، 12 «حکمت»،13 و «ذکر»14 بوده و «تبیان هر چیز» است.15