از رواج واژه «کلام جدید» در حوزه ادبیات مذهبى ما دیرزمانى نمىگذرد. به نظر مىرسد این واژه برگردان فارسى اصطلاحاتى نظیر [Modern theology] و [New theology] باشد. کتاب شبلى نعمانى (1332-1274 ه.ق) تحت عنوان «علم کلام جدید» کتابى است که به زبان فارسى در سال 1329 به وسیله سید محمد تقى فخر داعى گیلانى ترجمه و انتشار یافت و نخستین اثرى است که در زبان فارسى تحت عنوان کلام جدید، منتشر شد. (1) تاکید فرزانگانى همچون استاد شهید مرتضى مطهرى بر این واژه و تنظیم جزوهاى تحت این نام در سالهاى نزدیک به پیروزى انقلاب، در رواج و تداول این اصطلاح بىتاثیر نبود. تلقىهاى مختلف از این اصطلاح در میان دانشوران ما، آن را در هالهاى از ابهام قرار داده است. پرسش محورى این است که آیا کلام نوین تفاوتى ماهوى با کلام سابق دارد و اینک با علمى جدید مواجه هستیم یا آنکه چنین نیست و پسوند «جدید» صرفا به وجود مسائل و پرسشهاى نوین در حوزه اندیشه کلامى اشارت دارد، بىآنکه دلالتى بر تغییر ساختار علم کلام و تولد علمى جدید داشته باشد؟
1. مجله «نقد و نظر»، سال اول، شماره دوم، ص214. 2. حجةالاسلام آقاى صادق لاریجانى در گفتگوى خود با مجله «اندیشه حوزه» (سال دوم، شماره پنجم، تابستان 1375) از این تقریر دفاع کرده است. 3. آیتالله جوادى آملى در سخنرانى خویش در اولین نشست مباحث کلامى «پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى» این تقریر را ارائه فرمودند. 4. ابوالقاسم فنایى، درآمدى بر فلسفه دین و کلام جدید، ص74، 78، 89. 5. آقاى احمد فرامرز قراملکى در کتاب «موضع علم و دین در خلقت انسان» (ص27) از قسمت اخیر استدلال مذکور، دفاع کرده است.