دفاع اختیارگروانه

نوع مقاله : تخصصی

10.22081/jpt.1997.22799

چکیده

آلوین پلانتینجا (1) در کتاب خدا، اختیار و شر (2) ، به صورت گسترده به مساله شر پرداخته است. این کتاب در دو بخش سامان یافته است: 1)الحاد طبیعى (عقلانى) و براهین مربوط به آن، و 2)الهیات طبیعى (عقلانى) و براهین اثبات وجود خدا. در بخش نخست، برخى از براهین الحادى که علیه وجود خدا اقامه شده است، مورد بررسى قرار مى‏گیرد که بحث پیرامون مساله شرور مهم‏ترین و مفصل‏ترین بخش است. در این بحث، روى سخن پلانتینجا بیشتر با جى. ال. مکى است. مکى در شمار معدود فیلسوفانى قرار دارد که باور به وجود خدا را آنچنان که در ادیان آسمانى تصویر و تبلیغ مى‏شود با وجود شرور، ناسازگار مى‏دانند. هرچند پلانتینجابخش نسبتا طولانى‏اى از کتاب خویش را به این بحث اختصاص داده است، در این نوشتار خواهیم کوشید تا لب و گوهر مباحث او را باختصار طرح کرده، تصویرى اجمالى و حتى المقدور دقیق از آن ارائه دهیم.
پلانتینجا پس از اشاره‏اى کوتاه به این واقعیت که جهان، حاوى برخى شرور طبیعى و اخلاقى است، مساله شر را از زبان هیوم بازگو مى‏کند. به گفته هیوم: «آیا او [خدا] مى‏خواهد از وقوع شر جلوگیرى کند، ولى توانایى این کار را ندارد؟ در این صورت او ناتوان خواهد بود. آیا او قدرت جلوگیرى از شرور را دارد، اما نمى‏خواهد؟ در این صورت او بدخواه است. آیا او هم قادر بر جلوگیرى است، و هم اراده این کار را دارد؟ در این صورت شرور از کجا مى‏آیند؟»

عنوان مقاله [English]

دفاع اختیارگروانه

چکیده [English]

آلوین پلانتینجا (1) در کتاب خدا، اختیار و شر (2) ، به صورت گسترده به مساله شر پرداخته است. این کتاب در دو بخش سامان یافته است: 1)الحاد طبیعى (عقلانى) و براهین مربوط به آن، و 2)الهیات طبیعى (عقلانى) و براهین اثبات وجود خدا. در بخش نخست، برخى از براهین الحادى که علیه وجود خدا اقامه شده است، مورد بررسى قرار مى‏گیرد که بحث پیرامون مساله شرور مهم‏ترین و مفصل‏ترین بخش است. در این بحث، روى سخن پلانتینجا بیشتر با جى. ال. مکى است. مکى در شمار معدود فیلسوفانى قرار دارد که باور به وجود خدا را آنچنان که در ادیان آسمانى تصویر و تبلیغ مى‏شود با وجود شرور، ناسازگار مى‏دانند. هرچند پلانتینجابخش نسبتا طولانى‏اى از کتاب خویش را به این بحث اختصاص داده است، در این نوشتار خواهیم کوشید تا لب و گوهر مباحث او را باختصار طرح کرده، تصویرى اجمالى و حتى المقدور دقیق از آن ارائه دهیم.
پلانتینجا پس از اشاره‏اى کوتاه به این واقعیت که جهان، حاوى برخى شرور طبیعى و اخلاقى است، مساله شر را از زبان هیوم بازگو مى‏کند. به گفته هیوم: «آیا او [خدا] مى‏خواهد از وقوع شر جلوگیرى کند، ولى توانایى این کار را ندارد؟ در این صورت او ناتوان خواهد بود. آیا او قدرت جلوگیرى از شرور را دارد، اما نمى‏خواهد؟ در این صورت او بدخواه است. آیا او هم قادر بر جلوگیرى است، و هم اراده این کار را دارد؟ در این صورت شرور از کجا مى‏آیند؟»