نوع مقاله : تخصصی
چکیده
عنوان مقاله [English]
ناگفته پیداست که بحثهای اخلاقی غیر از مباحثی است که مربوط به فلسفه اخلاق است; و خلط بین این دو مبحث، در بسیاری از موارد موجب اشتباهاتی میگردد. با توجه به این نکته، لازم به تذکر است که موضوع این مقاله، بیشتر در راستای بحث دوم (فلسفه اخلاق) است.
آیا هرچه دین میگوید، اخلاق است، یا اخلاق همان است که دین میگوید؟ به عبارت بهتر، آیا میتوان مبدا دیگری، بجز دین، برای اخلاق تصور کرد، یا تنها مبدا امور اخلاقی، منابع دینی و توصیفات شرعی است؟ بنابراین، منظور از این سؤال این نیست که آیا میتوان گزارههای شرعی را منبع دستورهای اخلاقی قرار داد، و باغستان اخلاق را از سرچشمههای دینی و چشمهسارهای شرعی سیراب کرد یا نه؟ زیرا احدی از ما در این نکته تردید نمیکند که اهم فرآوردههای دینی، گزارههای اخلاقی است و دین بیش از هر چیز دیگر، به توصیههای اخلاقی پرداخته است. بلکه منظور این است که آیا میتوان از جایی دیگر و از منبعی غیر دینی نیز، «باید» اخلاقی استخراج کرد، یا این که لازم است «باید» مادر تمام «باید»های اخلاقی، در متن دستورات دینی و توصیفات شرعی آمده باشد؟ و اگر بایدی، به باید شرعی و دینی منتهی نشود، نمیتواند ارزش اخلاقی داشته باشد؟