آیا غایت‌های اخلاقی همان داده‌های دینی هستند؟

نوع مقاله : تخصصی

چکیده

ناگفته پیداست که بحثهای اخلاقی غیر از مباحثی است که مربوط به فلسفه اخلاق است; و خلط بین این دو مبحث، در بسیاری از موارد موجب اشتباهاتی می‏گردد. با توجه به این نکته، لازم به تذکر است که موضوع این مقاله، بیشتر در راستای بحث دوم (فلسفه اخلاق) است.
آیا هرچه دین می‏گوید، اخلاق است، یا اخلاق همان است که دین می‏گوید؟ به عبارت بهتر، آیا می‏توان مبدا دیگری، بجز دین، برای اخلاق تصور کرد، یا تنها مبدا امور اخلاقی، منابع دینی و توصیفات شرعی است؟ بنابراین، منظور از این سؤال این نیست که آیا می‏توان گزاره‏های شرعی را منبع دستورهای اخلاقی قرار داد، و باغستان اخلاق را از سرچشمه‏های دینی و چشمه‏سارهای شرعی سیراب کرد یا نه؟ زیرا احدی از ما در این نکته تردید نمی‏کند که اهم فرآورده‏های دینی، گزاره‏های اخلاقی است و دین بیش از هر چیز دیگر، به توصیه‏های اخلاقی پرداخته است. بلکه منظور این است که آیا می‏توان از جایی دیگر و از منبعی غیر دینی نیز، «باید» اخلاقی استخراج کرد، یا این که لازم است «باید» مادر تمام «باید»های اخلاقی، در متن دستورات دینی و توصیفات شرعی آمده باشد؟ و اگر بایدی، به باید شرعی و دینی منتهی نشود، نمی‏تواند ارزش اخلاقی داشته باشد؟

عنوان مقاله [English]

آیا غایت‌های اخلاقی همان داده‌های دینی هستند؟

چکیده [English]

ناگفته پیداست که بحثهای اخلاقی غیر از مباحثی است که مربوط به فلسفه اخلاق است; و خلط بین این دو مبحث، در بسیاری از موارد موجب اشتباهاتی می‏گردد. با توجه به این نکته، لازم به تذکر است که موضوع این مقاله، بیشتر در راستای بحث دوم (فلسفه اخلاق) است.
آیا هرچه دین می‏گوید، اخلاق است، یا اخلاق همان است که دین می‏گوید؟ به عبارت بهتر، آیا می‏توان مبدا دیگری، بجز دین، برای اخلاق تصور کرد، یا تنها مبدا امور اخلاقی، منابع دینی و توصیفات شرعی است؟ بنابراین، منظور از این سؤال این نیست که آیا می‏توان گزاره‏های شرعی را منبع دستورهای اخلاقی قرار داد، و باغستان اخلاق را از سرچشمه‏های دینی و چشمه‏سارهای شرعی سیراب کرد یا نه؟ زیرا احدی از ما در این نکته تردید نمی‏کند که اهم فرآورده‏های دینی، گزاره‏های اخلاقی است و دین بیش از هر چیز دیگر، به توصیه‏های اخلاقی پرداخته است. بلکه منظور این است که آیا می‏توان از جایی دیگر و از منبعی غیر دینی نیز، «باید» اخلاقی استخراج کرد، یا این که لازم است «باید» مادر تمام «باید»های اخلاقی، در متن دستورات دینی و توصیفات شرعی آمده باشد؟ و اگر بایدی، به باید شرعی و دینی منتهی نشود، نمی‏تواند ارزش اخلاقی داشته باشد؟

1.برای توضیح بیشتر به شماره 1011 مجله نقدونظر، مقاله «رابطه عدالت‏با عقل و دین‏» به همین قلم، مراجعه کنید.
2. دیوید هیوم، رساله‏ای درباره طبیعت‏بشر، کتاب سوم: درباره اخلاق، ص‏510. (به نقل از: عبدالکریم سروش، دانش و ارزش، انتشارات یاران، چاپ دوم، 1358، ص‏240242.)
3. عبدالکریم سروش، پیشین، ص‏244-242.
4. محمد حسین طباطبایی، نهایة‏الحکمة، ص‏15.
5. عبدالکریم سروش، پیشین، ص‏242.
6. همان، ص‏243 و244.
7. به نقل از: عبدالکریم سروش، پیشین، ص‏246.
8. به مقاله ششم اصول فلسفه و روش رئالیسم، جلد دوم مراجعه کنید.
9. به صفحه 267 به بعد آن کتاب مراجعه کنید.
10. محمدحسین طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج‏2، مقاله‏6، ص‏191.
11. شرح تجرید الاعتقاد، بحث‏حسن و قبح.