نوع مقاله : تخصصی
چکیده
عنوان مقاله [English]
اعتقاد به این که خدا متعالی است، به این معنا نیست که باید دستور زبان واژه «خدا» را مجزا، یگانه، یا غیر قابل درک دانست; من زمانی که از دستور زبان سخن میگویم این واژه را در معنای متعارفش به کار میبرم، نه در معنای مبهمی که نوویتگنشتاینیان (2) به کار میبرند. میخواهم پیشنهادی روششناختی ارائه دهم. اگر گزارهای که در بردارنده واژه «خدا» است معمابرانگیز بنماید، توجه به واژهای که، به لحاظ دستور زبان، بتوان جایگزین آن واژه کرد کمک خواهد کرد. به مثل، اگر درصدد فهم این گزاره باشیم که خدا غایت قصوای بشر است، باید ببینیم گفتن این که ثروت، بهرهمندیهای جنسی، و یا قدرت نظامی نوعی غایت قصوای بشر استبه چه امری اشاره دارد.
گمان میکنم در این که «خدا»، به لحاظ دستور زبان، اسم عام استبا دورانت (3) همرای باشم. با وجود این، حتی اگر «خدا» را اسم خاص میدانستیم، این امر از پرسشهای بیشتری در باب شیوه معناداریاش جلوگیری نمیکرد مگر آن که، براستی، ، بر این باور میبودیم که نامهای خاص «علایم بیمعنا» (5) هستند. این دیدگاه به نحو قابل ملاحظهای دیرپاست، ولی در نظر ندارم هم اکنون، همان چیزی را که بارها به زیان آن گفتهام تکرار کنم; فقط میخواهم بگویم این دیدگاه، به نظر من، نامناسب و نامعقول است.