مدخل
این مقاله نشان مىدهد که اندیشه آیتالله خمینى درباره ولایتفقیه بر مفهوم انسان کامل در حکمت عرفانى اسلامى متاخر و [نیز] بر آرمانگرایى در اندیشه سیاسى اسلامى مبتنى است. این نوشته جنبههاى عرفانى شخصیت آیتالله خمینى را به اندیشه سیاسى وى پیوند مىدهد. سرانجام، این مقاله آشکار مىکند که اندیشه ولایتفقیه، که آیتالله خمینى آن را رسما در سالهاى آخر دهه 1960 عرضه داشت، درواقع، تلویحا در مهمترین کتاب وى «مصباح الهدایة الى الخلافة والولایة»، که آن را در سالهاى نخست دهه 1930 نوشت، ارائه شده بود.
عنوان مقاله [English]
وحدت وجود آیت الله خمینى و ولایت فقیه به منزله خویشتنشناسى
1. در خصوص نظریه «فیض»، ببینید الفارابى، ابونصر (950-872)، مبادى آراء اهل المدینة الفاضلة (الفارابى درباره جامعه کامل)، مدخل، ترجمه و شرح ریچارد والتز، [Richard Walzer] ،آکسفورد، چاپ کلارندون، 106-88 :1986 ,[Clarendon Press] .از این پس: الفارابى، المدینة الفاضلة. 2. 3. خمینى، روحالله (1989-1902)، مصباح الهدایة الى الخلافة والولایة، با مقدمه الف. فهرى، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1983 را ببینید. از این پس: خمینى، مصباح. 4.خمینى، مصباح، ص112 و114. 5. ظهور شبیهنمایان شدن نور در رنگهاى مختلف است، همانگونه که از میان قطعهاى شیشه رنگین دیده مىشود. خمینى، مصباح، ص110. 6. همان، ص16. 7.همان، ص144. 8. همان، ص47. 9. همان، ص65. 10. همان، ص141. 11. همان، ص124. 12. همان، ص95. 13. همان، ص153. 14. همان، ص141. 15. همان، ص106-105. نیز خمینى، روحالله، الحکومة الاسلامیة، مؤسسة الاعلمى، بیروت، 1399ه.، ص52. 16. خمینى، مصباح، ص130. 17. همان، ص151-150. 18. عروج (معراج) روح اندیشهاى کهن است. در اسلام، این اندیشه با معراج پیامبر[ص] به آسمانها، که ذکر آن در قرآن (آ1/ س17) آمده است، آغاز مىشود. این اندیشه در عرفان اسلامى عنصرى محورى شد. 19. خمینى، مصباح، ص150-148. 20. همان، ص151-150. 21. همان، ص153. 22. همان، ص153. 23. همان، ص55. درباره این اندیشه در فلسفه ملاصدرا، سلمان البدور، متافیزیک الوجود فى فلسفة صدرالدین الشیرازى، دراسات، 18، 4، 1986، 35-215 را ببینید. 24. خمینى، مصباح، ص71. 25. همان، ص20 و93. 26. همان، ص102. 27. سخنى از پیامبر[ص]. 28. با اینکه دوره پیامبر [دورهاى] بدون مشکلات نبود، هنوز در نظر مسلمین حکومتى است که [بر سایر حکومتها] ترجیح دارد. 29. الفارابى، المدینة الفاضلة، ص245-244. 30. همان، ص247-246. 31. این صرفا یک اندیشه [آرمانى] است; جامعه آرمانى «ناکجا شهر» است، همانگونه که در [زبان] فارسى آن را «ناکجاآباد» مىخوانند. 32. الفارابى، ابونصر، تحصیل السعادة، حیدرآباد الدکن، 1345ه.، ص42-41. 33. العامرى، ابوالحسن محمد، السعادة والاسعاد، (راجع به در جستجوى سعادت و ایجاد آن)، رونوشت نسخه تهیهشده به دست مجتبى مینوى، انتشارات دانشگاه تهران، فراهم آمده در ویسبادن، [Weisbaden] ، 58-1957، ص189. از این پس: العامرى، السعادة. 34. همان، ص209. 35. خمینى، الحکومة، ص62. 36. همان، ص72. همچنین خمینى، در جستجوى راه از کلام امام، ج8، روحانیت، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1362ه.ش. ص20-11 را ببینید. از این پس: خمینى، کلام. 37. الفارابى، المدینة الفاضلة، ص251-250. 38. العامرى، السعادة، ص196-189. و خمینى، کلام، ص256-239. 39. العامرى، السعادة، ص215-213. و خمینى، کلام، ص184-164. 40. در خصوص چند زمامدارى، الفارابى، المدینة الفاضلة، ص252-243 را ببینید. [و نیز] العامرى، السعادة، 195-194. و بند 107 از قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران. 41. الفارابى، المدینة الفاضلة، ص231-230. 42. العامرى، السعادة، ص209-208. 43. خمینى، الحکومة، ص50.