نک: لویس معلوف، المنجد، دارالمشرق، بیروت، چاپ بیست و سوم، 1986م.
[1]. برای نمونه نک: مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1362 و همچنین نک: محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ هفتم، 1374، ج1، ص 26- 27.
[1]. نک: محمد تقی مصباح یزدی، همان، ص 68.
[1]. نک: مرتضی مطهری، همان؛ پل فولکییه، فلسفه عمومی یا ما بعدالطبیعه، ترجمة یحیی مهدوی، ص 1، موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1370؛ و عبدالکریم سروش، علم چیست؟ فلسفه چیست؟، چاپ دوازدهم، موسسه فرهنگی صراط، 1375، ص 44.
[1]. برای نمونه نک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، «علم».
[1]. برای نمونه نک: علامه طباطبایی، نهایة الحکمه، ص 236 – 237 ( موسسة النشر الاسلامی، قم، 1404ق).
[1]. برای نمونه نک: محمد صدرالدین شیرازی، رساله التصور و التصدیق، چاپ شده بههمراه الجوهر النضید، انتشارات بیدار، قم، 1363؛ و محمد رضا مظفر، المنطق، ص 14، چاپ سوم: مطبعه النعمان، نجف، 1388ق).
[1]. برای نمونه نک: محمد نیشابوری مقری، الحدود، تحقیق محمود یزدی، موسسة الامام الصادق (ع)، 1414 ق، ص 88.
[1]. سید منیر السید عدنان قطیفی، الرافد ( تقریرات درس خارج اصول آیت الله سیستانی)، مکتب آیت الله سیستانی، قم، 1414ق، ج 1، ص 61.
[1]. برای نمونه نک: محمد تقی فعالی، درآمدی بر معرفت شناسی دینی، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، قم، 1377، ص 157.
[1]. نک: حاجی خلیفه، کشف الظنون، دارالکتب العلمیه، 1413ق/ 1992م، ج 1، ص .6
[1]. نک: محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ص 64 و عبدالکریم سروش، علم چیست؟ فلسفه چیست؟ ص 14.
[1]. در روایات و کلام راویان عصر حضور از علم فقه کنونی به علم به حلال و حرام تعبیر شده است؛ برای نمونه نک: احمد برقی، المحاسن، 1/ 229 ( المجمع العاسی لاهل البیت، 1413ق) محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 1، ص 213 و 214و ج2، ص 308 و ج 10، ص 249 ( دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1363).
[1]. برای نمونه نک: محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 56 – 157 و علی متقی هندی، کنز العمال، ج 10، ص 158، ( موسسة الرسالة، بیروت 1413 ق).
[1]. برای نمونه نک: رجال النجاشی، ص 58.
[1]. سید محمد سعید طباطبایی حکیم، مصباح المنهاج، کتاب الطهارة، مکتب سماحة آیتالله السید الحکیم، بیجا، 1417ق، ج 1، ص 486.
[1]. برای نمونه نک: مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص 342- 341، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا.
[1]. برای نمونه نک: ملا محسن فیض کاشانی، مفاتیح الشرایع، ج 1، ص 36 ( قم، مجمع الذخائر الاسلامیه، 1401ق) و سید محمدباقر صدر، الفتاوی الواضحه، ج 1، ص 132 به بعد (مطبعة الآداب، 1977م).
[1]. از آنجا که نگارنده در کتاب جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، این تاثیر را بهصورت مستند نشان داده است از بیان نمونه خودداری کرده و خوانندگان گرامی را به آن کتاب ارجاع می دهد.
[1]. برای نمونه نک: سید محمد صدر، فقه الاخلاق، انتشارات جلال الدین، قم، 1427ق، ص 6.
[1]. برای نمونه نک: حسن عاملی، معالم الدین، موسسة النشر الاسلامی، قم، 1416ق، ص 26.
[1]. اگر کسی فقه را عهدهدار ارائه نظام هم بداند ممکن است ادعا کند که این نظام ها بهصورت ساخته و پرداخته در دین وجود دارد – نظیر احکام شرعی – و با تدوین اصول و متولوژی کشف نظام صرفاً آنها را کشف میکنیم و ممکن است گفته شود صرفاً در دین اصول و کلیات نظام وچود دارد و ما باید جزئیات را به آن اضافه کنیم و در قالب نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی خاص متناسب با شرایط زمان و مکانی هر جامعه ای تدوین نماییم- نظیر قانون اساسی یک کشور – از این رو تعبیر «کشف» برای اشاره به دیدگاه اول و تعبیر «ساختن و پرداختن» را برای اشاره به دیدگاه دوم انتخاب کردیم. نظیر این دو دیدگاه یا احتمال دربارة نظریه و برنامه وجود دارد.
[1]. برای نمونه نک: شهید اول، الدروس الشرعیة، موسسة النشر الاسلامی، قم، 1414ق، 2/ 65.
[1]. برای نمونه نک: آخوند خراسانی، کفایة الاصول، آل البیت، قم، چاپ دوم، 1417ق، ص 468.
[1]. برای نمونه نک: همان جا و سید محمد سرور حسینی بهسودی (تقریرات درس خارج اصول آیتالله خویی) انتشارات داوری، قم، 1408ق، 3/ 453.
[1]. برای نمونه نک: محمد باقر وحید بهبهانی، رسالة الاجتهاد و الاخبار، چاپ شده در: الرسائل الاصولیة، موسسه العلامة المجدد الوحید البهبهانی، قم، 1416ق، ص 111.
[1]. نک: سید محمد صدر، ماوراء الفقه، 1/ 7- 8 ( دارالاضواء، بیروت، 1413ق) ناگفته نماند که برخی صاحب نظران اطلاعات دیگری را در علم فقه مؤثر دانستهاند برای نمونه نک: «فلسفة فقه در نظرخواهی از دانشوارن»، نقدونظر، ش 12، ص 87 – 88 و ص 107 و 109.
[1]. در جای دیگری بهصورت گذرا برخی از این تفکیکها را بیان کرده است. نک: «علوم مرتبط با فقه و ماوراءالفقه»، مجلة آینة پژوهش، شمارة 107-108، ص 75-76.