.24-17.pp ,)1981 ,Books Mandala :London( ,?Sufism is What ,Martin ,Lings
1. به همین سبب در یک راه است، اما نه آن راهى که آنان مىپندارند.
2. این امر به وضوح از کتاب )1967 ,London ,Books Perennial( Methods ndPrinciples its :West and East in Art Sacred نوشته تیتوس بورکهارت معلوم مىشود، همچنان که ارتباط نزدیک هنر مقدس و عرفان نیز از همین کتاب معلوم مىشود.
.)1967 ,summer( Religion Comparative in Studies in Art Islamic in Values Perenial , Burckhardt Titus .3
4. این نکته از فریتیوف شوان وام گرفته شده است که استادانه اثبات کرده است که بین هنر مقدس و هنر دینىاى که مقدس نیست تفاوت این آزادى را براى خود قائل شدهام که این مطلب را از بافت مسیحىاش [به بافت اسلامى] منتقل کنم. متن اصلى چنین است: هنگامى که در مقابل یک کلیساى جامع گوتیک یا رومى مىایستیم احساس مىکنیم که در مرکز جهانیم; [اما] هنگامى که در مقابل یککلیساى رنسانسى یا باروک یا روکوکو مىایستیم صرفا از بودن در اروپا آگاهیم
) ).84.p ,Religions of Unity Transcendent The
Hampi .5
Chartres .6
7. یعنى، بدون ترس از تحت تاثیر عامل بیگانهاى قرار گرفتن. زیرا به دلایل نظرى یا روشى دو دیدگاه معنوى مىتوانند از بعضى لحاظها مانعةالجمع باشند و، در عین حال، به یک غایتبرسند. اما هنر مقدس یک عامل کمکى است و معمولا وسیله اصلى متحقق شدن به حقایق معنوى نیست. بدینسان هر خطرى که از هنر مقدس یک سلسله سنتى غیر از سلسله سنتى خود شخص ناشى شود، به مراتب کمتر از خطرات موجود در عمل به آداب دین دیگر است. این نقض یکدستى معنوى مىتواند موجب ضربهاى بسیار قوى شود که چه بسا توازن روح را از میان ببرد.
8. ضمنا بىاثرى تفننگرایى را هم آشکار مىکند، که متناظر استبا یک خط پیچدار، که گاهى به سوى مرکز حرکت مىکند و گاهى از آن دور مىشود، شعاعهاى مختلف را بارها قطع مىکند، اما به نحو دائم به دنبال هیچکدام نیست; در عین حال که مدعى دنبالهروى ترکیب حاصل از همه آنهاست. خود فریبان مورد بحث، به قول عارف مسلمانى از قرن اخیر (شیخ درقاوى) صمانند انسانىاند که سعى مىکند با کندن زمین، کمى اینجا و کمى آنجا آب پیدا کند. چنین کسى از تشنگى خواهد مرد، حال آنکه انسانى که یک جا را عمیق حفر مىکند، و به پروردگار اعتماد و اتکا دارد، آب را خواهد یافت، خواهد نوشید و به دیگران نیز خواهد داد تا بنوشند
) .)29.p ,1969 ,London ,Books Perennial ,Master Sufi a of Letters
9. رمز بنا به تعریف ناقص است; از این حیث که هرگز نمىتواند همه وجوه مثال اعلایش را شامل شود. آنچه در این مثال از رمز بیرون مىماند این حقیقت است که مرکز مطلق به صورت نامتناهى بزرگتر از محیط است. بنابراین این امر در پس پشت اذهان ما باید با دایره دیگرى تکمیل شود که مرکزش نماینده این جهان و محیطش نمایانگر ذات نامتناهى محیط بر همه است.
10. قرآن کریم، سوره بقره، آیه285.
11. قرآن از خدا نه تنها به صیغه اول شخص (هم مفرد و هم جمع)، بلکه به صیغه سوم شخص هم سخن مىگوید، و گاهى مانند اینجا در دو جمله متوالى از یکى به دیگرى منتقل مىشود.
12. قرآن کریم، سوره مائده، آیه48.
13. قرآن کریم، سوره بقره، آیه143.