تصوف: حجاب و لباب (1)

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

تفکیک دو بعد مطلق و نسبى دین از یکدیگر و بازشناسى بعد مطلق آن، یکى از مهم‏ترین رسالتهاى دین‏شناسان امروز به شمار مى‏آید. بعد مطلق یا ضرورى، یعنى سلبز، سلبابز یا سگوهرز دین، همان پیام فى‏نفسه دین است که خدا مى‏خواهد آدمیان بدان برسند و آن را تحقق بخشند; و بعد نسبى یا امکانى آن، یعنى سقشرز، سحجابز یا سصدفز دین، مجموعه عناصرى است که فقط به پوشش انسانى پیام تعلق دارد و طبعا سمنطقه‏ایز است; یعنى آب و رنگ زمان و مکان، و اوضاع و احوال دوره‏اى را که در آن پدید آمده است و حتى صبغه روان‏شناسى آورنده پیام را با خود دارد.
فریتیوف شووان، حکیم و دین‏شناس آلمانى‏تبار سوئیسى (1998-1907)، که بزرگترین عرضه‏کننده سحکمت‏خالدهز در روزگار ماست، در کتاب تصوف: حجاب و لباب، به بازشناسى گوهر دین اسلام مى‏پردازد. وى سشناخت عرفانیز را گوهر دین اسلام مى‏خواند و ستصوفز را عهده‏دار بیان و عرضه‏داشت این گوهر. اما مهم این است که خود تصوف هم ظاهرى دارد و باطنى. یک تصوف ستاریخیز در کار است که تخته‏بند اوضاع و احوال زمانى و مکانى است; یعنى همان اوضاع و احوالى که صوفیان در آن ظهور کرده‏اند، و بالطبع به روان‏شناسى گروهى و مزاج تعصب‏گرایانه افراد هم اتکا دارد. ولى، در پس پشت این تصوف تاریخى، که نوعى ظاهرگروى است، تصوفى «اصیل‏»، یعنى طریقت‏باطنى پناه گرفته است که بازشناسى آن چندان هم آسان نیست; بویژه آن که متون صوفیانه و عارفانه که به زبان عربى نگاشته شده‏اند به سبب همین عربى بودنشان مشکل را مضاعف مى‏سازند.

عنوان مقاله [English]

تصوف: حجاب و لباب (1)

نویسنده [English]

  • Minoo Hojjat
چکیده [English]

تفکیک دو بعد مطلق و نسبى دین از یکدیگر و بازشناسى بعد مطلق آن، یکى از مهم‏ترین رسالتهاى دین‏شناسان امروز به شمار مى‏آید. بعد مطلق یا ضرورى، یعنى سلبز، سلبابز یا سگوهرز دین، همان پیام فى‏نفسه دین است که خدا مى‏خواهد آدمیان بدان برسند و آن را تحقق بخشند; و بعد نسبى یا امکانى آن، یعنى سقشرز، سحجابز یا سصدفز دین، مجموعه عناصرى است که فقط به پوشش انسانى پیام تعلق دارد و طبعا سمنطقه‏ایز است; یعنى آب و رنگ زمان و مکان، و اوضاع و احوال دوره‏اى را که در آن پدید آمده است و حتى صبغه روان‏شناسى آورنده پیام را با خود دارد.
فریتیوف شووان، حکیم و دین‏شناس آلمانى‏تبار سوئیسى (1998-1907)، که بزرگترین عرضه‏کننده سحکمت‏خالدهز در روزگار ماست، در کتاب تصوف: حجاب و لباب، به بازشناسى گوهر دین اسلام مى‏پردازد. وى سشناخت عرفانیز را گوهر دین اسلام مى‏خواند و ستصوفز را عهده‏دار بیان و عرضه‏داشت این گوهر. اما مهم این است که خود تصوف هم ظاهرى دارد و باطنى. یک تصوف ستاریخیز در کار است که تخته‏بند اوضاع و احوال زمانى و مکانى است; یعنى همان اوضاع و احوالى که صوفیان در آن ظهور کرده‏اند، و بالطبع به روان‏شناسى گروهى و مزاج تعصب‏گرایانه افراد هم اتکا دارد. ولى، در پس پشت این تصوف تاریخى، که نوعى ظاهرگروى است، تصوفى «اصیل‏»، یعنى طریقت‏باطنى پناه گرفته است که بازشناسى آن چندان هم آسان نیست; بویژه آن که متون صوفیانه و عارفانه که به زبان عربى نگاشته شده‏اند به سبب همین عربى بودنشان مشکل را مضاعف مى‏سازند.

1. Schuon, Frithjof, Sufism: Veil and Quintessence,(Lahore: Ever Green Press, (1979).