پىنوشتها:
* ماخذ: Sophia, ol.5, No.1, Summer 1999, pp.21-26.
This chapter originally appeared in French in Le Voile d|Isis, March 1931.
این مقاله توسط استاد مصطفى ملکیان ویراستارى شد.
1. ضمنا اشاره کنیم که این رمز ارتباطى با «تخممرغ کیهانى» [در آیین هندو، اصل الاصول و مبدءالمبادى]، و از اینرو با قلب، دارد.
2. مىتوانیم خاطرنشان کنیم که نقش صور بیرونى با معناى مضاعف کلمه revelation ] »مربوط است. چرا که صور بیرونى در عین حال آموزه اساسى، یعنى حقیقت واحد، را هم آشکار و هم پنهان مىکنند. درست همانگونه که این کلمه، [revelation] به صورت اجتنابناپذیرى همین کار را براى اندیشهاى که آن را بیان مىکند انجام مىدهد; و آنچه، از این حیث، در مورد این کلمه صادق است، در مورد هر جلوه و بیان صورىاى هم صادق است.
3. عالم ماده که به صورت یک چرخ نشان داده مىشود.
4. در مورد سنتخاور دور قابل ذکر است که در این سنت معادلهاى کاملا دقیقى براى این دو واژه مىیابیم، نه به عنوان دو جنبه (ظاهرى و باطنى) آموزهاى یکسان، بلکه به عنوان دو تعلیم جدا از هم، دستکم از زمان کنفوسیوس ولائودزه: در واقع با قاطعیت تمام مىتوان گفت که آیین کنفوسیوس متناظر با شریعت و آیین تائو متناظر با حقیقت است.
5. کلمههاى شریعت و طریقت، هر دو دربردارنده اندیشه «به زحمت راه پیمودن» و بدین سان اندیشه حرکت هستند (و باید رمزپردازى حرکت دورانى براى کلمه اول و حرکت مستقیم براى کلمه دوم را به خاطر داشت); در واقع، در هر دو مورد تکثر و تغییر هست; اولى خود را با تکثر شرایط بیرونى وفق داده است، و دومى با تکثر طبایع فردى; اما کسى که به صورت مؤثرى به حقیقت دستیافته از وحدت و تغییرناپذیرى از طریق چنین معرفتى بهره مىبرد.
6. این همگرایى با همگرایى قبله نشان داده مىشود (یعنى جهتگیرى شعایرى همه مکانها به سوى کعبه، که «خانه خدا» (بیتالله) است و صورت آن یک مکعب است (ایماژ ثبات) که در مرکز محیطى قرار دارد که برش دنیوى (انسانى) وجود کلى است).
7. بیفزاییم که این قانون باید معمولا یک مصداق یا یک تشخص بشرى از خود قانون جهانى تلقى شود، که همه تجلیات را بهیکسان به مبدءالمبادى پیوند مىدهد; همانگونه که در جاى دیگرى در اشاره به اهمیت قوانین مانو در آموزه هندو توضیح دادهایم. [مراد از قوانین مانو قوانینى است که اساس رفتار دینى و اجتماعى هندوان را تشکیل مىدهد م.]
8. یعنى، همانگونه که در رمز آلفا و امگا [یا الف و یاء] آمده است، اول و آخر.
9. مىتوان این واژه را به «آشکار» (در ارتباط با تجلى) و پنهان (در خودش) هم ترجمه کرد; که دوباره متناظر استبا دو دیدگاه شریعت (نظام اجتماعى و دینى) و حقیقت (نظام صرفا عقلانى و مابعدطبیعى). چرا که مىتوان گفتحقیقت وراى هر دیدگاهى است; چرا که همه دیدگاهها را به نحو ترکیبى در خود دارد.