اسلام‏گرایان و جهانى شدن؛ جهان در آینه هویت

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

یکم
ابوالاعلى مودودى (1979م) برداشتى از تمدنهاى جهان دارد که به انگاره اندامواره ابن خلدون درباره دولتها نزدیک است. او بر پایه این برداشت، در سال 1938 مقاله‏اى با عنوان «خودکشى تمدن غرب‏» نوشت (1) و سرنوشت امتها و سرگذشت‏سده‏هاى سپرى شده را به تمدنهاى نابود شده کهن پیوند داد. او هنگامى که در نقشه تراژیک خود از تاریخ بشرى به دوران مدرن مى‏رسد، مى‏گوید: «امروزه مى‏بینیم این سنت‏خداوند تکرار مى‏شود; وبال زشت‏کاریهایى که امم پیشین‏مرتکب شده‏اند، اکنون به کام ملتهاى غربى ریخته مى‏شود... آفات جنگ جهانى و مشکلات اقتصادى و افزایش بیکارى و گسترش بیماریهاى مرگبار و از هم‏گسیختگى نظام خانواده، همه نشانه‏هاى روشنى بر این واقعیت هستند که سراسر این پدیده‏ها ثمره ستم و سرکشى و پیروى از شهوات و روى‏گردانى از حق است....» او با این که خود این ظواهر را عذابى الیم مى‏شمرد، باور دارد که حتى اگر این هشدارها و آزمونهایى که بر سروروى آنها فرود مى‏آید، آنها را از خواب‏غفلت‏برانگیزد، [دیگر هیچ سودى ندارد.چون] سرنوشت تمدن هیولاوش آنها همانا مرگ است; زیرا به راى او دو اهریمن نیرومند بر این تمدن پنجه افکنده‏اند و آن را به هاویه هلاک مى‏کشانند: اهریمن مهار نسل و اهریمن قوم‏گرایى. اهریمن اول بر جان و روان مرد و زنشان چیره شده و موجب شده که آنها خود را به ست‏خویشتن نابارور کنند. اهریمن دوم نیز بر خرد و ذهن ملتها و حکومتهایشان سایه افکنده است. راه خروج از این قطار شتابان به سوى دره مرگ، رهایى از «عبودیت فکرى‏» الگو یا نمونه غربى، و بازگشت‏به اصالت اسلام است.
با این همه، گرچه مودودى در استدلال براى دیدگاه خود درباره تمدن غربى، از الگوها و نمونه‏ها و رویدادها و مقوله‏هاى موجود در تاریخ تمدن غرب یاد مى‏کند، در زمینه پیشنهاد بدیل و گزینه مناسب، نمونه و رویدادى از تمدن ریشه‏دار اسلامى نمى‏آورد، بلکه براى تاسیس الگو و سرمشق به قرآن پناه مى‏برد; همان‏سان که در عرصه نقد تمدن غربى نیز از آن بهره مى‏گیرد. (2)
سیدقطب استنباط مودودى و ندوى از مشکلات تمدن معاصر یا بهتر بگوییم، مشکلات مسلمانان با تمدن مدرن را مى‏پذیرد. او حتى در شیوه استدلال قرآنى و نیز نقد غرب هم از آن دو، پیروى مى‏کند. سیدقطب با استناد فراوان به کتاب الکسیس کارل با عنوان انسان موجود ناشناخته به این تشخیص مى‏رسد که تمدن غرب، تمدنى بیمار است. (3) به نظر کارل، بیمارى تمدن غرب از «واپس ماندگى علوم انسانى نسبت‏به علوم تجربى‏» مایه مى‏گیرد.


عنوان مقاله [English]

اسلام‏گرایان و جهانى شدن؛ جهان در آینه هویت

نویسنده [English]

  • Radwan El-Sayed
پى‏نوشتها:
* مراد رضوان السید از اسلام‏گرایان، در اینجا، پیروان اسلام ایدئولوژیک و اسلام حزبى است و طبعا با مفهوم مسلمانان، تفاوت عمده و اساسى دارد.
** رضوان السید، تاریخنگار برجسته اندیشه سیاسى و شاگرد نامدار پرفسور فان اس است. او این مقاله را که به عربى «الاسلامیون والعولمة، العالم فى مرآة الهویة‏» نام دارد، به ماه اگوست‏سال 1999 در سمینار «دین، کثرت‏باورى و جهانى شدن‏» در دانشگاه بلمند لبنان ارائه کرد. این مقاله تاکنون منتشر نشده است.
1. این مقاله به همراه مقالاتى از این دست، در کتابى به نام نحن و الحضارة الغربیة فراهم آمد و در سال 1955 به عربى برگردانده شد. مبناى کار من چاپ هفتم این کتاب در بیروت به سال 1970 از انتشارات دارالفکر ص‏7081 بوده است.
2. همان، ص‏52 به بعد و نیز ص‏242 به بعد.
3. سیدقطب، الاسلام و مشکلات الحضارة، دار احیاء الکتب العربیة، عیسى الحلبى و شرکاه. القاهرة، 1962، ص‏117-116.
4.همان، ص‏117.
5. همان، ص‏119 به بعد و نیز سیدقطب، السلام العالمى والاسلام، الطبعة العاشرة، دارالشروق، 1992، ص‏167 به بعد.
6. همان، ص‏199-196.
7. السیدابوالحسن الحسنى الندوى، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، الطبعة السادسة، دارالکتاب العربى، بیروت، 1965.
8. همان، ص‏66-27.
9. همان، ص‏111-78.
10. همان، ص‏258.
11. ابوالحسن على الحسنى الندوى، الصراع بین الفکرة الاسلامیة والفکرة الغربیة فى الاقطار الاسلامیة، دارالندوة للتوزیع، بیروت، 1965، ص‏936.
12.همان، ص‏120 به بعد.
13. نگا. مودودى، نظریة الاسلام و هدیلاه فى السیاسة والقانون والدستور، دمشق، دارالفکر، 1969، ص‏86-70;...
14. مودودى، المصطلحات الاربعة فى القرآن، الطبعة الاولى، الدار الکویتیة، 1969، ص‏89. سیدقطب این کتاب را، از روى چاپ انگلیسى آن در اوایل دهه پنجاه، مى‏شناخته و آن را یکى از مهم‏ترین دستاوردهاى اندیشه اسلامى نوین مى‏شمرده; اما ندوى در کتاب الصراع بین الفکرة الاسلامیة و الفکرة الغربیة فى الاقطار الاسلامیة، ص‏114-113 به آن حمله کرده است.
15. سیدقطب، خصائص التصور الاسلامى ومقوماته. دارالشروق، الطبعة الخامسة، 1981، ص‏114-113.
16. الندوى، الصراع بین الفکرة...، ص‏120 به بعد.
17. همان، ص‏142-141.
18. مالک بن نبى، فکرة کومنولث اسلامى، 1955، مشکلة الافکار فى العالم الاسلامى، 1956، میلاد المجتمع، 1956، مؤتمر باندونغ او فکرة الاسیویة الافریقیة، 1956، الصراع الفکرى فى البلاد المستعمرة، 1960، شروط النهضة، 1965، نقد الاقتصاد السیاسى، 1966.
19. ر.ک: شایف عکاشه، الصراع الحضارى فى العالم الاسلامى; دراسة تحلیلیة فى فلسفة الحضارة عند مالک بن نبى، دارالفکر، دمشق، 1986، ص‏22-911.
20. نگا. رضوان السید، «حرکات الاسلام السیاسى المعاصرة; تاملات فى بیئاتها الایدیولوجیة والسیاسیة‏»، در کتاب: سیاسیات الاسلام المعاصر; مراجعات و متابعات، دارالکتاب العربى، بیروت، 1977، ص‏204-184.
21.ر.ک: ندوى، الصراع بین الفکرة الاسلامیة... نشرة العالم، 1970، بیروت، ص‏48-36، و نیز محمدجمال باروت، یثرب الجدیدة، الحرکات الاسلامیة الراهنة، ریاض الریس للکتب والنشر، بیروت، 1994، ص‏147-145، ندوى، با این حال، باور داشت که اسلام هیچ عیبى ندارد و همه مشکل در ستیزه‏گرى غربیهاست، نه در تاریک‏اندیشى یا خوارى مسلمانان، نگاه کنید به کتاب او: التفسیر السیاسى للاسلام فى مرآة کتابات المودودى و سیدقطب که براى نخستین بار در سال 1978 منتشر شد.
22. ر.ک: رضوان السید، احمد برقاوى، المسالة الثقافیة فى العالم الاسلامى، دارالفکر، دمشق، 1988، ص‏47-46.
23. رضوان السید، سیاسیات الاسلام المعاصر، ص‏183-171.
24. همان، بخش «المصطلح السیاسى العربى الحدیث‏» ص‏76-49.
25. براى نمونه ر.ک: یوسف قرضاوى، الحلول المستوردة وکیف جنت على امتنا، مؤسسة الرسالة، الطبعة الحادیة عشر، بیروت، 1985، و نیز از همین نویسنده: الحل الاسلامى فریضة و ضرورة، مکتبة وهبة، الطبعة الخامسة، القاهرة، 1993، و نیز: محمد قطب، رؤیة اسلامیة لاحوال العالم المعاصر، مکتبة السنة، بدون تاریخ، و نیز: محمد محمد حسین، ازمة العصر، مؤسسة الرسالة، الطبعة الثانیة، بیروت، 1985، همچنین نگاه کنید به قرائت انتقادى دلایلى که براى نقد غرب از سوى آنها آورده مى‏شود، در: حازم صاغیة، ثقافات الخمینیة; موقف من الاستشراق ام حرب على طیف، بیروت، 1995، و نیز: رضوان السید، سیاسیات الاسلام المعاصر، فصل ماوراء التبشیر والاستعمار; ملاحظات حول النقد العربى للاستشراق، ص‏336-323.
26. ر.ک: رضوان السید، «المسیحیون وجماعات الاسلام الاحیائى والسیاسى فى الوطن العربى‏». در مجله آفاق، شماره 20، بیروت، 1998، ص‏101-77...
همچنین نگاه کنید به سخن محمد البهى که عضو هیچ حزب اسلامى‏اى نیست در کتاب الفکر الاسلامى و المجتمع المعاصر; مشکلات الحکم والتوجیه، 1965، درباره این‏که اسلام نه سرمایه‏دارى است و نه سوسیالیسم و نه مارکسیسم عربى، بلکه فطرت خداوندى است; فطرتى که مردم را بر آن سرشته است.
نیز نگاه کنید به نگرش معتدل جناح اصلى اخوان المسلمین در کتاب دعاة لا قضاة، 1977 که با رویکرد مودودى و سیدقطب سازگار نیست. اما اختلاف‏نظر آنها تنها در مساله عدم تکفیر مسلمانان است و در نوع نگرش به جهان هیچ خلاف و اختلافى با یکدیگر ندارند،...
27. چه بسا عبدالقادر عودة (1954) نخستین کسى باشد که، در کتاب خود با عنوان الاسلام و اوضاعنا السیاسیة (1954)، از اندیشه استخلاف به گونه‏اى ایدئولوژیک بهره گرفته است. محمد عبدالله دراز، در کتاب معروف خود به نام دستور الاخلاق فى القرآن (1959) کوشیده تا مبانى آن را پى‏ریزى کند. پس از این است که این اندیشه، در دهه شصت و هفتاد و تا امروز در نوشته‏هاى اسلام‏گرایان، شیوع و رواج مى‏یابد. براى نمونه نگاه کنید به: احمد حسن فرحات، الخلافة فى الارض، دارالارقم، الکویت، 1986.
رضوان السید، «مسالة حقوق الانسان فى الفکر الاسلامى المعاصر بین الخصوصیة والعالمیة‏» در کتاب: سیاسیات الاسلام المعاصر، ص‏253-252 (مبانى حقوق بشر بر مبناى نظریه استخلاف در این فصل بررسى شده است). درباره اندیشه جاهلیت و اکمیت‏براى نمونه نگاه کنید به: سیدقطب، معالم فى الطریق، 1964; محمد قطب، جاهلیة القرن العشرین، 1966; عبدالجواد یاسین، مقدمة فى فقه الجاهلیة المعاصرة، دارالزهراء، 1986; عبدالغنى عماد، حاکمیة الله و سلطان الفقیه; قراءة فى خطاب الحرکات الاسلامیة المعاصرة، بیروت، 1997.
Y. Choueiri, Islamic Fundamentalism, 1992, p. 125-140.
28. ر.ک: یوسف قرضاوى، الحل الاسلامى، فریضة وضرورة، الطبعة الخامسة، 1993. محمد محمد حسین، ازمة العصر، 1971. عبدالجواد یاسین، پیش گفته، 1986; احمد موصللى، الاصولیة الاسلامیة والنظام العالمى، بیروت، 1992.
در زمینه قرائت انتقادى پیشنهاد قرضاوى به عنوان حل اسلامى نگاه کنید به مقاله خلیل عبدالکریم با نام «من آفات الفکر العربى الاسلامى‏» در کتاب قضایا فکریة، ژولاى 1995، ص‏268-259. همچنین درباره آراء اسلام‏گرایان درباره نظام بین‏المللى نگاه کنید به: کتاب پیش‏گفته احمد موصللى.
29. ر.ک: رضوان السید، پیش‏گفته، ص‏183-171.
30. براى نمونه ر.ک: عبدالکریم زیدان، احکام الذمیین والمستامنین، 1973، و نیز قرضاوى، غیر المسلمین فى المجتمع الاسلامى، 1979، و فهمى هویدى، مواطنون لاذمیون، 1985 ...
31. ر.ک: رضوان السید، «مسالة حقوق الانسان فى الفکر الاسلامى المعاصر» در کتاب سیاسیات الاسلام المعاصر، ص‏261-243...
32. ر.ک: رضوان السید، «مسالة الشورى بین النص والتجربة التاریخیة للامة‏» در کتاب پیش گفته ص‏278-262; و نیز فهمى هویدى، الاسلام والدیموقراطیة، 1993، و گوردن کرمر ««الاسلامیون والحدیث عن الدیموقراطیة‏» در مجله الاجتهاد، السنة الخامسة، 1993، ص‏112-101.
John Esposito, O. Voll, "Islam and Democracy", 1996.
33. ر.ک: سیار الجمیل، العولمة الجدیدة والمجال الحیوى للشرق الاوسط، مفاهیم عصر قادم، مرکز الدراسات الاستراتیجیة والبحوث والتوثیق، بیروت، 1997، ص‏38-25 و 267-255 و احمد موصللى، پیش گفته، و نیز یوسف قرضاوى، اولویات الحرکة الاسلامیة فى المرحلة القادمة، الطبعة الرابعة، 1992.
34.
35.
درباره این کتاب و ایده اساسى آن بنگرید به: محمد ارکون، قضایا فى نقد العقل الدینى، کیف نفهم الاسلام الیوم؟ دار الطلیعة، بیروت، 1998، ص‏198-153.
36.
و نیز رضوان السید، «دارالاسلام والنظام الدولى والامة العربیة‏» در کتاب پیش گفته، ص‏111-77.
37.حتى وقتى امپراتورى در جنگ اول شرکت کرد (1914)، سلطان عثمانى اعلام جهاد داد. ندوى نیز فتواى هجرت از هند را صادر کرده است (1920). به پى‏نوشت‏شماره 36 بنگرید.
38. درباره واکنشهاى اسلامى در قالب کتابها و فتاوى و همایشها بنگرید به: وجیه کوثرانى، الدولة والخلافة فى الخطاب العربى ابان الثورة الکمالیة فى ترکیا، دارالطلیعة، بیروت، 1996، و رضوان السید، پیش گفته، ص‏226-157.
39. براى نمونه بنگرید به:
محمد الغزالى، الغزو الثقافى یمتد فى فراغنا، 1985 و یوسف قرضاوى، الحلول المستوردة وکیف جنت على امتنا، و هم او: بینات الحل الاسلامى وشبهات العلمانیین والمغتربین، 1988 و محمد محمد حسین، حصوننا مهددة من داخلها، 1967 و على محمد جریشة و محمد شریف الزیبق، اسالیب الغزو الفکرى للعالم الاسلامى، و نیز براى قرائت انتقادى مارکسیستى در این باره بنگرید به: سمیر امین، نحو نظریة للثقافة، نقد التمرکز الاوروبى والتمرکز المعکوس، 1989.
40.
41. درباره صورتهاى گشودگى و فروبستگى هویت و بحرانها و نمادهاى آن بنگرید به:
Manuel Castells, "The Power of Identity". Vol.II, 1997.
و نیز سهیر لطفى على (دبیر)، ندوة الهویة والتراث، قاهرة، 1998; همچنین دیدگاه محمد قطب درباره «جاهلیت‏» در این زمینه قابل اعتناست. بنگرید به کتاب او با عنوان: رؤیة اسلامیة لاحوال العالم المعاصر، 1992.
42. ر.ک: مقاله پیش‏گفته من در مجله آفاق.
43. ر.ک: سخنرانیهاى کنفرانس «عرب و جهانى شدن‏» که از سوى مرکز دراسات الوحدة العربیة در اواخر سال 1997 در بیروت برگزار شد و مهم‏ترین آن در دو شماره 228 و 229 مجله المستقبل نشر یافت و، در ژوئن 1998، در کتابى به نام العرب والعولمة گرد آمد. همچنین بنگرید به: روژه گارودى، وعود الاسلام، ترجمه عربى، 1984; و نیز: وحیدالدین خان، الاسلام والعصر الحدیث، 1983، و ویلفرد مراد هوفمان، الاسلام هو البدیل، ترجمه عربى، 1993.
44. ر.ک:
james Piscatiri(ed.),Islamic Fundamentalists and Gulf Crisis,1991.
45. مقاله هانتینگتون، «برخورد تمدنها» که براى نخست‏بار در مجله Foreign Affairs در سال 1993 منتشر شد، چندین بار به عربى ترجمه شده است. این مقاله بعدها به صورت کتاب درآمد:...
و نیز بنگرید به ترجمه بسیار نیکوى کتاب فرانسیس فوکویاما با عنوان: نهایة التاریخ والانسان الاخیر، مرکز الانماء العربى، 1993. مقایسه کنید با نگرشهاى کهنه‏تر غربیها به عربها و اسلام در:
N. Daniel, Islam and the West, 1980.
و نیز کتاب ریچارد سوذرن، صورة الاسلام فى اروبا فى العصور الوسطى، ترجمه رضوان السید، بیروت، 1983.
همچنین برنارد لوئیس و ادوارد سعید، الاسلام الاصولى فى وسائل الاعلام الغربیة من وجهة نظر امریکیة، دارالجیل، بیروت، 1994.
و دست آخر به کتاب فرد هالیدى، الاسلام والغرب، خرافة المواجهة; الدین والسیاسة فى الشرق الاوسط، ترجمة عبدالاله النعیمى، دارالساقى، 1997. و نیز فواز جرجس، امیرکا والاسلام السیاسى، صراع الحضارات ام صراع المصالح، بیروت، 1998...
این دستاوردها را با دیدگاههاى اسلام‏گرایانه و قوم‏گرایانه‏اى که متفاوت با هانتینگتون و فوکویاما است، مقایسه کنید، در: صدام الحضارات، مرکز الدراسات الاستراتیجیة والبحوث والتوثیق، 1995، و هادى المدرسى، لئلا یکون صدام الحضارات، الطریق الثالث‏بین الاسلام والغرب، بیروت، 1996.
46. براى آگاهى از دیدگاههاى قوم‏گرایانه رادیکال یا محافظه‏کارانه، درباره جهانى شدن نگاه کنید به مجله المستقبل شماره 228 و229، 1998 (السید یاسین، محمد عابد الجابرى، جلال امین، پل سالم، عبدالاله بلقزیز، محمد الاطرش) و نیز مجله الاجتهاد، شماره 38 سال دهم، 1998 (حازم الببلاوى، عبداللطیف الحمد، ناصر السعید، رمزى الزکى، احمد ثابت). همچنین کتابى که ترجمه عربى آن، به تازگى مقبولیتى عمومى میان قوم‏گرایان و مسلمانان یافته است: هانس پیتر مارتن و هرالد شومان، فخ العولمة، الاعتداء على الدیموقراطیة والرفاهیة، ترجمة عدنان عباس على. مراجعة و تقدیم رمزى زکى، سلسلة العالم المعرفة، 1998، و نیز بنگرید به کتاب مارکسیست‏برجسته عرب، سمیر امین، نقد روح العصر، 1998، وعبدالحى زلوم نویسنده اسلام‏گرا: نذر العولمة، 1999.
47. این نویسنده منیر شفیق نام دارد. نگاه کنید به کتاب او با نام: الاسلام فى معرکة الحضارة، بیروت، 1980.
48. على مزروعى در سخنرانى‏اى که در مرکز پژوهشهاى سیاسى دانشکده اقتصاد و علوم سیاسى دانشگاه قاهره، نوامبر 1997 ایراد کرد، این سخن را بیان داشت. نگاه کنید به پیشنهادهاى آشتى‏جویانه شبیه به آن از سوى عبدالعزیز بن عثمان التویجرى، «الثقافة العربیة الاسلامیة وعلاقتها بالثقافات الاخرى‏» روزنامه الحیاة، شنبه 4 آوریل، 1998، ص‏13 و نیز هیام الملقى، ثقافتنا فى مواجهة الانفتاح الحضارى، 1995.
49. دیدگاه مخالف این راى را مى‏توانید در کتاب زیر بیابید: ادریس هانى، العرب والغرب، ایة علاقة، اى رهان؟ 1998 .
50 . این بیت‏سروده ابوالعلاء معرى است.