1. مقدمه
تلاش در جهتبررسى کل گستره پژوهشهاى کلامى امروز در نسبتش با مدرنیته1، اگر محال نباشد، مدعایى گزاف خواهد بود; با این حال مىتوان از سودمندى این گزینه دفاع کرد. چرا که تقریبا تمامى الهیات به نحوى، مستقیم یا غیرمستقیم، در باب مدرنیته موضع مىگیرد و ناگزیر از این موضعگیرى است. در واقع، مدرنیته در سرتاسر عالم ما هرچند به درجات متفاوت عملا رسوخ مىکند و با وجود این، مفهوم آن به گونهاى نیست که بتوان به سهولت تحلیلش نمود و خصوصیات و قوانینش را تعیین کرد. مدرنیته برآیند یک فراگرد است; فراگرد نوسازى2 و دگرگونى جهان که معلول نوآوریهاى علمى و فنآورانه چند قرن اخیر مىباشد. نتیجه حاصل از این فراگرد دگرگونى، همانا نگرشى کاملا نو به عالم، جامعه و انسان است. احتمالا شاخصترین ویژگى مدرنیته، وقوف به تحول، و کاربست و ارجگذارى مثبت آن مىباشد و این نه یک تحول صرفا نسبى، محدود و موقتى، بلکه تحولى ریشهاى و جامعالاطراف است که به گونهاى برگشتناپذیر، کل زندگانى افراد و جوامع را از خود متاثر مىسازد. البته هر دوره تاریخ، «متقدمان و متجددان»3 خود را داشته است. تفکر قرون وسطاى غربى، «راه نو»4 را مىشناخت و آن، طریقى نو در برخورد با مسائل فکرى کهن بود. در آن روزگار معرفت، ساختارى انداموار و ذومراتب داشت. جملگى علوم تابع الهیات بودند و همهجا روش قیاس به کار گرفته مىشد که با آغاز از اصول برین، گونهاى سلسله مراتب على را ترسیم مىنمود. این روش، ادغام حقیقى معرفت را ممکن ساخت، یک هم نهاد5 همه فراگیر فکرى که معرفت را با مفاهیمى کلى و دائمى بیان مىکرد. فحوایش آن بود که عقل بشرى در همه زمانها و مکانها، داراى مفاهیمى همسان است. در اینجا باید متوجه بود که الهیات مدرسى (عنوانى که الهیات قرون وسطاى غربى بدان شناخته مىشود) در تلاش براى حصول عینیت هرچه فزونتر و رهایى هرچه بیشتر از بند زمان، آنگونه که اندکى پیش به اجمال مطرح شد، بسى تکرارى گشت و چهبسا، آنگونه که این روزها گفته مىآید، ناهمخوان و ناهمخوانتر شد. مدرنیتهاى که با مفهوم پیشرفت گره خورده، دربردارنده طرد آن باورى است که دستیابى به فهمى کامل را یکبار براى همیشه میسور مىداند. در تلاش براى وصول به حقیقتى هرچه کاملتر، تمامى معرفتبه گونهاى مستمر به تحدى طلبیده مىشود. این نهضتبه همراه تحولات علمى، فنى و سیاسى قرن شانزدهم آغاز شد. دانش به نحوى فزاینده تخصصى شد و چیزى «ذىحیات» محسوب گشت; بدین معنا که [دیگر] تکرارى و جزئى از یک همنهاد منسجم و جامعالاطراف نبود. این لحظه ظهور علوم استقرایى بود که بر شواهد تجربى اتکا داشتند. در همین زمان، بتدریج، راهى نو در کاربست فلسفه تکون یافت که در آن موضوعیت نفسانى6 و تفکر استدلالى7 مورد تاکید فزونترى قرار مىگرفت. همچنین وقوفى بالنده به موجبیت تاریخى همه اعتقادات نضج گرفت. اما این امر دیر یا زود، منجر به طرح مساله نسبیتگرایى8 و تکاملگرایى9 مىشد و این مساله مىبایست در نسبتش با اعتقادات نیز لحاظ مىگردید. نقش فعالانهتر فرد، با خود مفهوم اختیار را به همراه آورد. نتیجه آن که آینده، محصور در حدودى که از جانب اوضاع تاریخى تعیین مىشوند، مىتوانست انتخاب شود. رویکرد عقلانىتر به مطالعه پدیدارهاى طبیعى، توسل به تبیینهاى تعالىجویانه10 را به نفع تبیینهاى درون ذاتى11 که به سوى دیدگاهى دنیوى راه مىبردند، فروکاست; فقدان ملاکى کاملا تعریف شده و ثابتبراى قضاوت، مؤید کثرتى از راهحلها شد و در پس خویش کثرتگرایى12 را برجاى گذاشت. بتدریج، بشریت این فرض بنیادین را پذیرا شد که مهار سرنوشتخود و سرنوشت جهان را، به حق، در دستخویش دارد.
عنوان مقاله [English]
ارزیابى کلامى مدرنیته؛ تاثیر مدرنیته بر پژوهشهاى کلامى امروز
* این مقاله براى سمینار«ارزیابى کلامى تجدد»، برگزار شده در تهران، اکتبر نوامبر 1994 آماده گردیده بود که در شماره دوم مجله Dialogue چاپ گردید. ترجمه مقاله توسط استاد مصطفى ملکیان ویراستارى شد. 1. (جهت دورى از خلط معناى مدرنیته و مدرنیسم، در طول مقاله واژه مدرنیته به فارسى برگردانده نشده است) Modernity 2. Modernization 3. Ancients And Moderns 4. Via modernorum 5. Synthesis 6. Subjectivity 7. rational 8. relativism 9. evolutionism 10. Iranscendent 11. immanent 12. Pluralism 13. humanists 14. Protestant Reformation 15. Utopian 16. hermeneutics 17. methodological 18. Secularization 19. Homer 20. Grammatical 21. allegorical 22. The OldTestament 23. assamption 24. The New Testament 25. Orthodoxy 26. Vincent of Lerins (مراد اهل تفسیر و تاویل کتاب مقدس است م.) 27. religions of the Book 28. Analogical 29. objectivity 30. Salvation 31. Das Wahr ist das Ganze 32. History - bound 33. Objectivism 34. Subjectivity (لاتین) 35. The Magisterium 36. Fathers of the Church 37. saeculum 38. atheism 39. positivistic 40. Self-fulfillment 41. Self-realization 42. Utilitarian 43. absoluteness 44. Fulgentius of Ruspe 45. هریک از اعلامیههاى واتیکان، عنوانى را به خود اختصاص داده بودند. عنوان این اعلامیه به زبان لاتین« Nostra Aetate »بود که به معناى «مردان عصر ما» مىباشد م. 46. مراد نور کلمه است که براساس قول کتاب مقدس، در دل همه آدمیان وجود داردم. 47. Theology of Religious 48. Science of Religions 49. dilemma 50. Seeds of the Word 51. Christology 52. Christocentric exclusivism 53. normative 54 . هورستن، جامعیت مسیحمدار را در مقابل انحصارگرایى مسیحمدار پیشنهاد مىکند.