تجربه‌هاى عرفانى واقعى و گمراه‌کننده

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

این مقاله اى است درباره اهمیت معرفت شناسانه تجربه دینى, و روشى که از طریق آن, تجربه دینى مى تواند موجب پیدایش معرفت شود. من در درجه اول به برخى از تجربه هاى عرفانى کلاسیک مى پردازم, اما (همان گونه که در اواخر مقاله نشان خواهم داد) معتقدم که استدلالِ این مقاله کاملاً کلى است. توضیح من به چهار بخش تقسیم مى شود. در بخش نخست, چند تفکیک مقدماتى انجام مى دهم و مسأله را تنسیق مى کنم. بخش دوم, شامل قسمت عمده استدلالِ اساسى [مذکور] است. در بخش سوم, از دو نظر تا حدودى فرعى بحث مى کنم. و سرانجام, در بخش چهارم, سعى مى کنم تا رشته هاى این استدلال را به هم بپیوندم و آنها را به صورت چیزى درآورم که به نظرم کامل ترین مدلول آنهاست.

عنوان مقاله [English]

تجربه‌هاى عرفانى واقعى و گمراه‌کننده

نویسنده [English]

  • George Mvrvds
پى نوشتهاى نویسنده:
* مشخصات کتابشناختى اصل این مقاله چنین است:
Mavrodes, George "Real and Deceptive Mystical Experiences", in Steven T. Katz (ed.) Mysticism and Philosophical Analysis, (London: Sheldon Press, 1978).
این مقاله توسط استاد مصطفى ملکیان با متن اصلى مقابله شده است.
** جورج مَوْرودس (George I Mavrodes), فوق لیسانس علوم انسانى از میشیگان, و دکتر در فلسفه. پروفسور مَوْرودس کتابهاى Belief in God: A Study in the Epistemology of Religion (1970) [=باور به خدا: مطالعه اى در باب معرفت شناسى دین]; Problems and Perspective in the Philosophy of Religions (1967) [=مسائل و دیدگاه در فلسفه ادیان, ویراستارى به همراه استوارت هَکت [Stuart C. Hackett]; و The Rationality of Belief in God (1970) [=معقولیتِ باور به خدا] را منتشر کرده است. او نویسنده مقالات و نقدهاى زیادى نیز هست. در کالج کارلتون [Carleton] و دانشگاه پرینستون [Princeton], و در کالج کنیون [Kenyon] و اوهایو [Ohio] به عنوان استاد میهمان ممتاز در فلسفه تدریس کرده است. او اکنون استاد فلسفه در دانشگاه میشیگان است.
1. صمن خواهرت را دیروز دیدمش, راهى متعارف است براى توصیف چیزى که دیروز برایم رخ داده; یعنى براى توصیف یکى از تجاربم. من آن را با ارجاع به خواهرت نام گذارى مى کنم.
شاید شما با تندى بگویید صنمى توانى خواهرم را دیده باشى; زیرا او در نیوزیلند استش. و اگر متقاعدم کنید که او در نیوزیلند است, آنگاه من نیز مى پذیرم که دیروز او را ندیده ام. [تحلیل] روان شناختى تجربه ام هرچه که باشد, توصیف درست آن تجربه نمى تواند دیدن خواهر شما باشد; و بنابراین من براى آن شکل دیگرى از کلمات را انتخاب خواهم کرد.
2. علاقه من به پرداخت ترزا به تجربه عرفانى خودش, ابتدا توسط یک سلسله سخنرانیهاى پروفسور نلسون پایک [Nelson Pike] برانگیخته شد.
3. St. Teresa, The Life of Teresa of Jesus, translated and edited by E. Allison Peers (Garden City, N. Y., Image Books, 1960), ch. 27, p.249.
4. Ibid., ch.27, p.250.
5. Ibid., ch.29, pp.269-270. cf. ahso ch.28, p.260.
6. Ibid., ch.7, p.100.
7. Ibid., ch.25, p.239.
8. Ibid., ch.25, p.233.
9. E.g. ibid., ch.19, p.185.
10. Ibid., ch.25, p.237.
11. Ibid.
12. Ibid., ch28, p.263.
13. Renژ Descartes, Meditations on First Philosophy, second meditation.
14. Ibid., first meditation. The quotation is from The Meditations and Selections from the Principles of Renژ Descartes, translated by John Veitch (La Salle, Illinois, Open Court Publishing Co, 1952), pp.25-26.
15. و باید به صورت گذرا اشاره کنیم که استدلال مشابهى نشان خواهد داد که, دکارت نیز در این فکر که احکامش درباره مصونیتِ دکارتی مى اندیشم و هستم پایگاه مطمئنى براى عملیات بر ضد شیطانِ شخصی خودش فراهم آورده است, اشتباه کرده بود.
16. Teresa, ibid., ch27, pp.250-251.
17. Ibid., ch29, p.275.
پى نوشتهاى مترجم:
[1] St. Teresa of Avila; راهبه و عارفه کرْملى اسپانیایى (1515ـ1582) و نویسنده آثار عرفانى اى مانند طریق کمال, زندگى (که شرح احوال معنوى و عرفانى خود اوست), مبانى, دژِ درون, و بعضى کتابهاى کوچک تر دیگر.
[2] همه عارفان و الهیدانان داراى گرایش عرفانى در قرون وسطاى مسیحى, به تبع آگوستین قدّیس, مکاشفات (Visions) را به سه دسته بزرگ تقسیم مى کرده اند. مکاشفات جسمانى (Corporeal), که از سنخ ادراکات حسى تلقى مى شدند; مکاشفات خیالى (imaginary), که ادراکات حواس باطنى قلمداد مى شدند; و مکاشفات قلبى (intellectual), که حاوى علم و معرفت نابى بودند که یا از طریق القاى اندیشه ها یا واژه ها یا از طریقى متعالى تر از این, دریافت مى شدند. قدّیسه ترزا, در اینجا, این مکاشفه خود را از قسم دوم نمى داند.
[3] نویسنده اصطلاح demon-proof, یعنى (ضد شیطان), را به قیاس با water-proof (ضد آب) و shock-proof (ضدّ ضربه) و امثال اینها ساخته است.
[4] Conventionalism در اینجا, اشاره به مکتبى در فلسفه منطق و فلسفه ریاضیات دارد که قائل است به این که گزینش اولیه قواعد و اصول موضوعه علومى مانند منطق و ریاضیات امرى است قراردادى. کارناپ (Carnap) فیلسوف آلمانى تبار آمریکایى (1891ـ1970), و تسرملو (Zermelo) ریاضیدان آلمانى (1871ـ1953) به این قول قائلند.