جهان به منزله پیکر خدا

Document Type : Professional

Author

Abstract

و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد).[2] (انجیل یوحنّا, باب اوّل, آیه 14). این بى همتایى غیر قابل قبول را مسیحیّت در قلب یکى از آموزه هاى کانونى خودش اطلاق بخشیده است, آموزه اى که مدّعى است خداوند در یک موضع و جایگاه و تنها در یک جا, یعنى در شخص عیسى ناصرى, تجسّد یافته است. او و تنها او (صورت خداى نادیده) (رساله پولس رسول به کُولُسّیان, باب اوّل, آیه 15) است. مبدأ, نیرو, و هدف عالم را از طریق, و تنها از طریق یک درودگر مدیترانه ایِ سده نخست [میلادى] مى توان شناخت. آفریننده و منجى تاریخ پانزده بیلیون ساله عالم با صد بیلیون کهکشان هایش (و بیلیون ها ستاره و سیّاره موجود در این کهکشان ها) تنها در زمان سى ساله زندگانى یک انسان در سیّاره زمین دست یافتنى است. این ادّعا آن گاه که در بافت دانش معاصر مطرح مى شود, دست کم, مخدوش به نظر مى رسد. زمانى که جهان متشکّل از امپراتورى رم (با [قبایل] سوحشیز در مرزها و سرحدّاتش) بود, محدود ساختن حضور و وجود خدا به عیساى ناصرى, به رغم این که قوم پرستانه بود, اعتبار اندکى داشت, لکن در طى صدها سال, بسیار پیش از ظهور کیهان شناسى معاصر, ادعاهاى دیگر سنّت هاى دینیِ برجسته, به طور جدّ, با آن [ادّعا] به معارضه برخاسته اند. آن ادّعا, در شکل سنّتى اش, نه تنها به تمامیّت و کمال و ارزش دیگر ادیان لطمه مى زند, بلکه در پرتو کیهان شناسى پساتجدّد, باور نکردنى و به راستى, نامعقول است. و ابداً, با تصویر کنونى ما از عالم سازگار نیست.
لکن شاید این بى همتایى غیر قابل قبول ادّعاى کانونى ایمان مسیحى نباشد. در الگوى عالم به منزله پیکر خدا, بن مایه هاى مهم [عبارت هاى] (جسم گردید) و (میان ما ساکن شد) هستند. شهادت به این که خدا به منزله یکى از ما, به منزله یک شخص انسانى, تجسّد یافته و به صورت آرمانى اى هم تجسّد یافته, امرى مهم و حیاتى است.

پى نوشت هاى نویسنده:
1. براى تحلیل دیگرى از این نکته, نک:
Sallie McFague, Models of God: Theology for an Ecological Nuclear Age (Philadelphia: Fortress Press, 1987), pp. 45ff.
2. موضع من به موضع اینگمار هدستروم, عالم الهیات رهایى بخشى, نزدیک است:
با نظر به نابودى مردم و زمین در آمریکاى مرکزى, پى مى بریم که رجحان قائل شدن براى فقرا, که خصیصه الهیات هاى رهایى بخش آمریکاى لاتین است, باید به مثابه نوعى رجحان قائل شدن براى زندگى بیان شود. اعمال این ترجیح به معناى دفاع و پشتیبانى از حق اساسى زندگى براى همه موجودات روى زمین است. حق زندگى در تمامیّت اش مستلزم بهره داشتن از شالوده مادى آفرینش, یعنى خیرات مادى اى است که زندگى را ممکن مى سازند.
Ingemar Hedstrom, "Latin American and the Need for a Life -Liberating Theology," in Liberating Life: Contemporary Approaches to Ecological Theology, ed. Charles Birth et al. (Maryknoll, N.Y.: Orbis Books, 1990) p.120.
این موضع با آن موضع بوم شناسى عمیق, که افزون بر این, از حق زندگى براى همه اشکال و صور حیات دفاع مى کند, تفاوت اساسى دارد (ایضاً نک:
ibid. "US Versus It: Living a Lie in Relation to Nature")
3. Ibid., p.277.
4. چنان که جى. بى. مک دانیِل[38] مى نویسد, (عبارت (یک پارچگى آفرینش) به هر دو نوع ارزش, با هم, اشاره دارد. آن (ارزش ذاتى و ابزارى هر موجود زنده در ربط و نسبت اش با محیطش و با خدا) است) ("Revisioning God and the Self: Lessons fromBuddhism," in ibid., p.231) افزون بر این, بررسى ارزش ابزارى و ذاتى را در اثر زیر ببینید:
Charles Birth and John Cobb, Jr., The Liberation of Life: From the Cell to the Community (Cambridge: Cambridge University Press, 1981), Chap.5.
5. Charles Birth, "Christian Obligation for the Liberation of Nature," in Birch et al. (eds.) Liberating Life, p.64.
6. جیمز ام. گوستافسون[39] این چشم انداز را, با دقّت و وضوح, در کتاب زیر بحث و بررسى مى کند:
Ethics from a Theocentric Perspective, vol.1: Theology and Ethics (Chicago: University of Chicago Press, 1981).
7. سخن گفتن از اجسام طبیعى به مثابه اجسام نمونه نما شبیه سخن گفتن از انسان نمونه نماى زمان ما به مثابه یک زن رنگین پوست جهان سومى است. در هر دو مورد, ناظر به [دو مؤلّفه] تعداد و آسیب پذیرى اى هستیم که نمونه اعلاى این مقوله است. در زمان ما, به دلیل بحران و نابودى وخیمى که فرا روى اجسام طبیعى (جانوران, درختان, اقیانوس ها, و جز این ها) است, اجسام آن ها, و نه اجسام ما, باید نماد زندگى جسمانى قرار گیرند. چنین اجسامى در درجه اوّل جسم و در مخاطره جدّى هستند.
8. نک:
Mcfague, Models of God, pp.51ff
9. یکى از نخستین کسانى که آن چه امروز, عموماً پذیرفته شده است, یعنى اهمّیّت تکامل فرهنگى را به منزله مرحله بعدى پس از تکامل زیست شناختى, و هم به منزله نیروى خلاف آن, تشخیص داد پیِرْ تیار دو شاردن بود. به ویژه, نک:
The Future of Man, tran. Norman Denny (New York: Harper & Row, 1964), and Science and Christ, trans. Renژ Hague (New York: Harper & Row, 1965).
هم چنین براى تحلیلى از موضع تیار, نک:
Philip Hefner, The Promise of Teilhard (Philadelphia and New York: J. B. Lippincott & Co., 1970).
روایت دیگر و بسیار جالبى از تکامل فرهنگى را, که روایتى است که تحلیل من وامدار آن است, در اثر زیر ببینید:
Gerd Theissen, Biblical Faith: An Evolutionary Approach (Philadelphia: Fortress Press, 1985)
Philip Henfer, "The Evolution of the Created Co-Creator", in Cosmos ad Creation: Science and Theology in Consonance, ed. Ted Peters (Nashville: Abingdon Press, 1989), pp. 211-233.
10. یکى از چند نمونه معدود توجّه جدّى یک عالم الهیات مسیحى به مفهوم فضا برداشت جالب یورگن مولتمان در اثر زیر است:
God in Creation: A New Theology and the Spirit of God, (San Francisco: Harper & Row, 1985) Chap.6.
11. Bernhard W. Anderson, "Creation in the Bible," in Cry of the Environment: Rebuilding the Christian Creation Story, ed. Philip J. Joranson and Ken Butigan (Santa Fe, N. M.: Bear & Co., 1984), p.25.
12. دو مجموعه اشعار و نیایش ها این نکته را به تصویر مى کشند:
Cries of the Spirit: A Celebration of Womenصs Spirituality, ed. Marilyn Sewell (Boston: Beacon Press, 1991); Earth Prayers from Around the world, ed. Elizabeth Roberts and Elias Amidon (San Francisco: Harper, 1991).
13. The Confessions of St. Augustine, Bks. I-X, trans. F. J. Sheed (New York: Sheed & Word, 1942), 10.6.
14. Roberts and Amidon (eds.), Earth Prayers, P.366.
15. Ibid., pp.360,365.
16. این موضوع پیچیده اى است که در این جا نمى توانیم حق آن را ادا کنیم. در این سنّت, دست کم, دو مسیر وجود دارد; یکى از سوى نو افلاطونى گرى آگوستین که مى خواهد اشیاى جهان را در خدا مستحیل گرداند, و دیگرى از سوى ارسطویى گرایى توماس[40], که جوهر عظیم ترى را براى واقعیّت تجربى اثبات مى کند. نمونه اعلاى اوّلى را در واقع گرایى افراطى آموزه استحاله جوهرى مى بینیم که در آن عناصر آیین عشاى ربّانى, یک سره, به جسم و خون مسیح تبدیل مى شوند, و دومى را در شاعرى مانند جرارد منلى هاپکیز با تصوّرى که از (باطن) دارد; یعنى تشخّص و تفرّد ملموس, غیر قابل تحویل و ارجاع, و خاصّ و یکایک جنبه هاى آفرینش که در نقش آیینى و شعایرى اش به مثابه نشانه جلال خدا, حفظ و تقویت مى شود, لکن بین این دو قطب مواضع بسیار دیگرى وجود دارند که عامل وحدت بخش شان این است که اشیاى این جهان به نحوى از انحا به دلیل پیوندشان با خدا ارزشمند هستند.
17. این تعبیر از مقاله اى به قلم منتقد ادبى, آر. دابلیو. بى. لویس[41] است, و به (این چنینى[42]) و (آن جایى[43]) اشیاى معمولى در جهان اشاره دارد که در برابر همه تلاش ها براى تبدیل آن ها به مقاصد معنوى, یا به کار گرفتن آن ها براى مقاصد مذکور, مقاومت مى کنند.
18. Gerard Manley Hopkins, poems and Prose, intro. W. H. Gardner (London: Penguin Books, 1953), p.51.
19. تحلیل جردا لرنر را در اثر زیر ببینید:
Gerda Lerner, The Creation of Patriarchy (New York: Oxford University Press, 1986).
20. در باب حقوق جانوران و اعتقاد به گیاه خوارى, نک:
a) Carol J. Adams, The Sexual Politics of Meat: A Feminist - Vegetarian Critical Theory, (New York: Continuum, 1991);
b) Tom Regan, The Case for Animal Rights (Berkeley: University of California Press, 1983).
21. Albert Camus, The Plague, tran. Stuart Gilbert (New York: Alfred A. Knopf, 1954), p.229.
پى نوشت هاى مترجم:
[1] نویسنده این مقاله, خانم سلى مک فاگ استاد الهیات و رئیس سابق مدرسه الهیات وندربیلت (Vanderbilt) است. او در الهیات زنانه نگرانه عصر ما از چهره هاى صاحب نام و متنفّذ است. پاره اى از کتاب هاى او عبارت اند از:
Speaking in Parables: A Study in Metaphor and Theology
(با تمثیل سخن گفتن: مطالعه اى در استعاره و الهیات)
Metaphorical Theology: Models of God in Religious Language
(الهیات استعارى: انگاره هاى خدا در زبان دینى)
Models of God: Theology for an Ecological, Nuclear Age
(انگاره هاى خدا: الهیات براى عصر بوم شناختى و هسته اى)
The Body of God: An Ecological Theology
(پیکر خدا: الهیاتى بوم شناختى)
Super Natural Christians: How We Should Love Nature
(مسیحیان فراطبیعى: چگونه باید به طبیعت عشق بورزیم)
مشخصّات کتاب شناختى اصل این مقاله چنین است:
McFague, Sallie, "The World as Godصs Body," in Runzo, Joseph and Nancy M. Martin (ed.) (Oxford: Oneworld, 2000), pp.289-313.
(از استاد مصطفى ملکیان که ترجمه این مقاله را با متن انگلیسى آن مقابله کرده اند, تقدیر و تشکر مى کنیم.)
[2] ترجمه هاى آیات متون مقدّس عیناً از ترجمه فارسى متون مقدّس با مشخصات کتاب شناختى زیر نقل مى شود:
کتاب مقدّس, یعنى کتب عهد عتیق و عهد جدید, به همّت انجمن کتب مقدّسه در میان ملل, 6ـ1980 م. (از روى چاپ 1904م.)
[3] Goddess
[4] embodied theology
[5] universalism
[6] essentialism
[7] Paul
[8] John
[9] Irenaeus
[10] radicalization
[11] liberation theology
[12] microorganism
[13] World Council of Churches
[14] spiritual Uplift
[15] Jesusص ministry
[16] eating practices
[17] Church
[18] spiritualization
[19] deconstructive
[20] reconstructive
[21] salvation as wholeness
[22] the outsider
[23] Cosmic Christ
[24] deceptively Simple
[25] Calvin
[26] coextensive
[27] sacramental tradition
[28] sacramentalism
[29] Confessions
[30] Augustine
[31] Hildegard of Bingen
[32] Abraham Heschel
[33] Julian of Norwich
[34] Meister Eckhart
[35] Gerard Manley Hopkins
[36] Pierre Teilhard de - Chardin
[37] Albert Camus
[38] Jay B. McDaniel
[39] James M. Gustafson
[40] Thomasصs Aristotle- Lianism
[41] R. W. B. Lewis
[42] suchness
[43] thereness