نویسنده در این مقاله به یکی از مباحث معرفتشناسی معرفت دینی در حوزه اجتهاد پرداخته است. در فهم دین به طور عام و در فهم احکام دین چه علومی دخالت دارند؟ میزان آن چه مقدار است؟ نسبت این علوم با سایر علوم از نظر منطقی چیست؟ اینها مسائلی است که این نوشتار در صدد بررسی آنهاست. نویسنده با اشاره به دیدگاه سنتی رایجحوزههای علمیه درباره علوم مورد نیاز علم فقه، سؤالاتی پیشاروی فقیهان گذاشته است، سپس به بررسی مبانی نظریه رقیب دیدگاه رایج پرداخته و نتیجهگرفته است آنچه در فهم بخش فقهی دین گفته شود، بسهولت در معرفتسایر بخشهای دین قابل تعمیم است. گفتنی است مقاله حاضر ناظر به نخستین سؤال اقتراح مجله(شماره اول) است.
اشاره:
چه علومی در فهم دین به طور عام و در فهم احکام دین به طور خاص دخالت دارد؟ تفقه در دین عموما و در فقه خصوصا از چه دانشهایی تغذیه میکند و از چه سرچشمههایی سیراب میشود؟ سؤالاتی از این دستبه معرفتشناسی معرفت دینی مربوط است و به لحاظ منطقی مقدم بر بسیاری از مسائلی است که در قلمرو معرفت دینی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد; زیرا پاسخ این سؤال در واقع پیشفرض حل آن مسائل است. اما در برداشت رایج و سنتی این مساله در ردیف مسایل فقهی و حداکثر در رتبه مسایل اصولی قلمداد شده و در باب «اجتهاد و تقلید» و باب «قضا» مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. بررسی این مساله به سبب تاثیر تعیینکننده آن در برنامهریزی و سیر تحقیقاتی حوزههای علمیه نیز بسی مهم و حیاتی است و به گمان ما یکی از اولین مسایلی است، اگر نگوییم اولین آنهاست، که طلاب علوم دینی باید نسبتبه آن تصویر روشنی در ذهن خویش داشته باشند تا براساس آن بتوانند مقدمات و مبادی لازم برای فهم دین را تحصیل کنند. این سؤال به سؤالات ریزتر و جزئیتری قابل تقسیم است که بخشی از آنها به قرار زیر است: 1. چه علومی در فهم دین دخالت دارند؟ 2. میزان دخالت این علوم در فهم دین چقدر است؟ 3. نسبت این علوم با سایر علوم از نظر منطقی چیست؟
1. «و اما تفاصیل قواعده [یعنی قواعد المنطق] و دقائقه الغیر الرائجة فی لسان اهل المحاورة فلیست لازمة ولایحتاج الیها فی الاستنباط.» رساله «الاجتهاد والتقلید»، آیت الله العظمی امامخمینی(ره)، ص97، چاپ شده در کتاب «الرسائل»، انتشارات اسماعیلیان قم، و نیز: «واما علم المنطق فلاتوقف للاجتهاد علیه اصلا... » آیت الله العظمی خویی، «التنقیح فی شرح العروة الوثقی»، الجزء الاول. ص25. 2. ر.ک: رساله «الاجتهاد والتقلید»، ص97. 3. امام خمینی(ره) درباره ضرورت یادگیری علم کلام و دخالت آن در فهم احکام شرعی میفرمایند: «اما آنچه برخی از محققان گفتهاند که [برخی مجتهد] آشنایی با علم کلام به مقداری که در مسائلی مانند مساله حسن و قبح عقلی مقلد نباشد لازم است، [سخن] نیکویی است; اما آنچه در باره شرط بوده قوه قدسیه، علاوه بر شرایط یاد شده، گفتهاند از [حدود] فهم ما خارج است.» ر.ک: رساله «الاجتهاد والتقلید»، ص99. 4. استاد شهید مطهری در باره روش فقهی مرحوم آیت الله بروجردی میفرمایند: «یکی از مزایای برجسته معظمله سبک و روش فقهی ایشان بود... معظمله که به تاریخ فقه آشنا بودند و اسلوبهای فقهی را میشناختند و یکی از مزایا و امتیازاتشان همین آشنایی با روشهای فقهی شیعه و سنی بود... فقها و اصولیین در مبحث اجتهاد و تقلید و در مبحث قضا چندین علم را ناممیبرند که مقدمه اجتهاد شمرده میشوند... این علوم عبارت است از نحو، صرف، لغت، منطق، کلام، اصول، تفسیر، حدیث، رجال.... متاخرین، یعنی از یک قرن پیش به این طرف، اینچنین معتقد شده و در کتب خود تصریح کردهاند که آن چیزی که عمده و مهم و اساسی است علم اصول است و لهذا عملا چندان توجهی به سایر علوم نمیکنند... معظمله عملا چنین نبود. اولا... به تاریخ فقه آشنا بود... وثانیا بر حدیث و رجال حدیث تسلط کامل داشت... ثالثا بر فقه سایر فرق مسلمین و روش و مسلک آنها تا اندازهای محیط بود... با قرآن و تفاسیر آشنایی کامل داشت... در نتیجه همه اینها جو و محیطی را که آیات قرآن در آن نازل شده و همچنین جو و محیطی را که اخبار و احادیث در آن صدور یافته و محیطهایی که فقه در آنجاها تدریجا رشد کرده و پرورش یافته کاملا میشناخت و بدیهی است که این جهات به وی روشنبینی خاصی دادهبود.» مقاله «مزایا و خدمات مرحوم آیت الله بروجردی»، چاپ شده در کتاب تکامل اجتماعی انسان، ص203-93. 5. ر.ک: ماخذ شماره یک. 6. همان، ص97.