1. truth. 2. relation. 3. individual. 4. relationship. 5. Johannes Climacus نام مستعار کرگگور در دو کتاب از کتب فلسفىاش: پاره نوشتههاى فلسفى و تعلیقه غیرعلمى نهایى. 6. concern. 7. infinte. 8و9. مترجم در برابر الفاظ انگلیسى objective objectivity ، و objectively ، به ترتیب، معادلهاى «آفاقى»، «آفاقى بودن»، و «به روش آفاقى»، و در برابر الفاظ subjective ، subjectivity ، subjectively ، به ترتیب، معادلهاى «انفسى»، «انفسى بودن»، و «به روش انفسى» را نهاده است، و، در عین حال که آنها را بهترین معادلهاى بکار رفته مىداند، از استعمال آنها هم چندان خوشنود نیست. 10. interested. 11.interest. 12. passionate. 13. decision. 14. certainty. 15. approximation. 16. subject. 17. Thames. 18. uncertainty. 19. passion. 20. inwardness. 21. existing . هستىدارى، به معنایى که کرگگور از آن مراد مىکند، یعنى «تحقق بخشیدن به خویش از راه گزینش آزادانه میان گزینهها با در گرو نهادن خویش است. بنابراین، هستى داشتن یعنى هرچه بیشتر فردشدن و هرچه کمتر به گروه تعلق داشتن». پس این اصطلاح «یک مقوله ویژه انسان است و، براى مثال، در مورد سنگ به کار نمىتوان برد.» (کاپلستون، فردریک. تاریخ فلسفه، جلد هفتم: از فیشته تانیچه، ترجمه داریوش آشورى، چاپ اول، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى و انتشارات سروش، تهران، 1367، صص326 و327). 22. existence. 23. being. 24. being. 25. existential. 26. essential knowledge. 27. existence. 28. inward. 29. knowledge accidental. 30. knower. 31. paradox. 32. object. 33. object. 34.postulate. 35. risk. 36. absurd the. 37. untruth. 38. error. 39. sin. 40. اشاره به عقیده مسیحیان درباره حضرت عیسى مسیح.