در چند دهه اخیر، فرهنگ سیاسى از مباحثى است که در حوزه علوم اجتماعى امریکایى مطرح شده است. گرچه عدهاى از متفکرین علوم اجتماعى حوزه اروپایى معتقدند که نمىتوان فرهنگ را به اجزاى گوناگونى مانند فرهنگ سیاسى و... تقسیم کرد، اما برخلاف، گروهى دیگر بر این باورند که تفکیک فرهنگ سیاسى از فرهنگ به شکل عام آن، نه فقط امرى مفید است، بلکه در برخى از موارد، ضرورى نیز خواهد بود; زیرا در این صورت، هم مىتوان به جنبههاى فرهنگى سیاست، مستقل از سایر وجوه سیاست پرداخت و هم ابعاد سیاسى فرهنگ را جدا از دیگر ساختهاى آن مطالعه کرد. بدین ترتیب امکان بیشترى براى تحلیل نظام یافتهتر از سیاست و فرهنگ پدید خواهد آمد. همچنین آنان معتقدند که علت توسعهیافتگى و توسعهنیافتگى سیاسى و ریشه و عملکرد نهادهاى سیاسى را مىتوان با استفاده از مقوله فرهنگ سیاسى توضیح داد. مفهوم فرهنگ سیاسى در این رهیافت، بر مفروضات زیر مبتنى است: 1. در هر جامعه، یک فرهنگ سیاسى معین به فرایندهاى سیاسى آن جامعه معنا و جهت مىدهد; 2. رفتار سیاسى در یک جامعه از یک سلسله باورها، احساسها و شناختها ریشه مىگیرد; 3. این باورها، احساسها و شناختها بنابر الگو و انگاره خاصى تحول مىیابند نه بر حسب اتفاق; 4. فرد، این باورها، احساسها و ارزشها را درونى مىکند و اینها به صورت جزیى از شخصیت افراد و منشا رفتار آنها درمىآید.