دامنه نوپوزیتیویسم (2) به حوزه کشورهاى غربى منحصر نمىشود، بلکه فراتر رفته و توجه پژوهشگران جهان غیر غربى را هم برانگیخته و مدافعانى نیز پیدا کرده است. دستاندرکاران فلسفه در جهان عربى (به عنوان بخشى از جهان سوم) توجه چندانى به آن نکردهاند که بتوان از پیدایش نگرههاى مختلف دربارهآن، سخن گفت. با نگاهى گذرا به این مکتب (نوپوزیتیویسم)، درمىیابیم که هرگز مدافعان پرشورى (از متفکران عربى) نیافته است که بتواند یک جریان مسلط در اندیشه فلسفى ما به وجود آورد. البته زکى نجیب محمود (3) برجستهترین مدافع این مکتب در کشورهاى عربى است. مدافع دیگر آن در حال حاضر عبدالرحمان مرحباست. گرچه این مکتب به جریانى پرنفوذ تبدیل نشده است، این بدین معنا نیست که توجه متفکران عرب را به خود جلب نکرده است. زیرا [چنانکه خواهیم دید] توجه بسیارى از این متفکران را برانگیخته و هرکس به نوعى خواه به عنوان مدافع و خواه به عنوان منتقد، با آن درگیر شده است. به نظر من، محمود امین العالم، یحیى هویدى، عاطف احمد و یاسین خلیل بیشترین اهتمام خود را معطوف به این حوزه کردهاند. سؤالى که در اینجا به ذهن مىرسد این است که چرا نویسنده این مقال به نحلهاى توجه مىکند که در حوزه اندیشه فلسفى عربى معاصر، علىرغم همه مسائل، چندان پرنفوذ نبوده است؟ نخستین تلاشهاى من در مورد نوپوزیتیویسم به طور عموم و فلسفه زکى نجیب محمود به نحو خاص، به سالهاى تحصیلى دانشگاه باز مىگردد. (4)
*. رئیس گروه فلسفه، دانشکده ادبیات، دانشگاه اردن. 1. برگرفته از کتابى استبا عنوان الفلسفه فى الوطن العربى المعاصر» و عنوان فرعى بحوث المؤتمر الفلسفى العربى الاول الذى نظمته الجامعه الاردنیه (چاپ دوم: بیروت، 1987م)، ص201-171. 2. نوپوزیتیویسم نامى عام است و بر مجموعهاى از گرایشهایى که در قرن بیستم پدیدار شد اطلاق مىگردد. پیروان آن کوشیدند فلسفه را با بهرهگیرى از روشهاى منطق ریاضى، به حیطه زبان از سویى و روش تحلیلى از سوى دیگر محدود کنند. نخستین جریان از مجموع گرایشهاى نوپوزیتیویستى، پوزیتیویسم منطقى است که پیدایش آن با تاسیس حلقه وین (اوایل دهه بیست تا اواسط دهه سى) و نیز فعالیت چشمگیر پیروان و مدافعان آن در کشورهاى دیگر، همراه بود. اصالت تجربه علمى [امپریسم] گرایش بعدى نوپوزیتیویسم است که پس از تحلیل رفتن و افول حلقه وین، پدید آمد. فلسفه تحلیل زبانى در انگلستان و فلسفه تحلیلى در امریکا گرایشهاى بعدى نوپوزیتیویسم بود. در این باره، بنگرید به: زکى نجیب محمود، فلسفة و فن (قاهره: مکتبة الانجلو المصریة، 1963م)، ص248-247. 3. برخى از محققان بر این باورند که زکى نجیب محمود، یگانه مدافع پوزیتیویسم منطقى [در جهان عرب] است. محمود امین العالم اذعان مىکند که اگر بگوییم او یگانه مدافع این مکتب در جهان عرب است، چندان دور از صواب نرفتهایم و سخنى نسنجیده نگفتهایم; بنگرید به: محمود امین العالم، معارک فکریه (القاهره: دارالهلال)، ص14. ابراهیم فتحى نیز تاکید مىکند که پوزیتیویسم منطقى به جریانى پرنفوذ که پیروان اندک یا بسیار را برانگیزد مبدل نشد. از همان آغاز تاکنون یگانه مدافع آن، دکتور زکى نجیب محمود استبا تیغ تحلیل در دست. نگاه کنید به: عاطف احمد، نقد العقل الوضعی; دراسة فی الازمه المنهجیه لفکر زکی نجیب محمود، تقدیم ابراهیم فتحى (بیروت: دارالطلیعة، 1980)، ص18. جالب اینجاست که زکى نجیب محمود به نوبه خود اقرار مىکند که تنها مدافع پوزیتیویست منطقى در جهان عرب خود اوست. وى در ضمن برشمردن گرایشهاى فلسفى تحلیلى معاصر، از میان آنها به پوزیتیویسم منطقى به عنوان رویکردى که فقط بر عقل تکیه مىزند، اشاره مىکند. سپس تاکید مىکند که او از مدافعان و پیروان این مکتب است گرچه در این وادى خود را تنها مىیابد; نه همسخنى دارد و نه خوانندهاى; زیرا فراخوانى به عقلباورى محض در میان ما چندان توجهى را برنمىانگیزد. نگاه کنید به: زکی نجیب محمود، فلسفة و فن، ص248. 4. ر.ک: احمد ماضى: نوپوزیتیویسم و فلسفه زکى نجیب محمود (رساله فوق لیسانس). در رساله دکترى نیز فصلى خاص با عنوان نوپوزیتیویسم و زکى نجیب محمود، آوردهام، و به نوپوزیتیویسم در مصر و مهمترین آراى زکى نجیب محمود، در این باب اشاره کردهام. در پایان همان فصل نیز به نقد پوزیتیویسم منطقى در مصر از دیدگاه چپ و دیدگاه راست پرداختهام. نکته قابل توجه این است که مدتها بعد، زکى نجیب محمود سلسله کتابهایى را منتشر ساخت که هدف مهمترین آنها نقد و بررسى میراث فرهنگ عربى بود. البته سزاست که محتواى این کتابها با دقتبررسى شود تا روشن گردد که آیا تحولى در اندیشه او پدید آمده است؟ البته بررسى من در اینجا چنین هدفى را دنبال نمىکند. 5. احمد، نقد العقل الوضعی، دراسة فی الازمة المنهجیة لفکر زکی نجیب محمود، ص18. 6. AhmedFouad El-Ehwany, Islamic Philosophy (Cairo: Anglo - Egyptian Bookshop 1957),P.145. 7. عبدالرحمن بدوی، ندوة الاداب، الاصالة فی الفلسفة العربیة المعاصرة، الاداب، العدد9، 1964، ص79. 8. زکریا ابراهیم، دراسات فی الفلسفة المعاصرة (قاهره: مکتبة مصر، 1968)، ص8. 9. محمود امین العالم، معارک فکریة، ص23. 10. هانز ریشنباخ، نشاة الفلسفة العلمیة (قاهره: دارالکتاب العربى، 1968)، ص5. 11. فؤاد زکریا، آراء نقدیة فی مشکلات الفکر والثقافة (قاهره: الهیئة المصریة العامة للکتاب، 1975)، ص915. 12. صلاح قنصوه، فلسفة العلم (قاهره: دارالثقافه للطباعة والنشر، 1981)، ص28. 13. محمد عبدالرحمن مرحبا، المسالة الفلسفیة (بیروت: منشورات عویدات، 1961)، ص137. 14. همان، ص92. 15. محمد عبدالرحمن مرحبا، آنشتین، حیاته عصره نظریاته فلسفته، بیروت، ص137. 16. مرحبا، المسالة الفلسفیة، ص39. 17. احمد فؤاد الاهوانی، میزان الحق (قاهره: مکتبة الانجلو المصریة، 1953)، ص69. 18. یاسین خلیل، مقدمة فی الفلسفة المعاصرة، دراسة تحلیلیة للاتجاهات العلمیه فی فلسفه القرن العشرین (بیروت: دارالکتب، 1970)، ص16، 18، 24، 25، 262، 271. 19. همان، ص267. 20. ریشنباخ، پیشین، ص133. 21. همان، ص268. 22. همان، ص115. 23. مورتون وایت عصر التحلیل، فلاسفة القرن العشرین (دمشق: وزارة الثقافه والارشاد القومى، 1975)، ص23. 24. داجوبرت رونز، فلسفة القرن العشرین، مجموعه بحوث فی المذاهب الفلسفیة المعاصرة، ترجمة عثمان نویة، مراجعة زکی نجیب محمود (قاهرة: مؤسسة سجل العرب، 1963)، ص152. 25. ریشنباخ، پیشین، ص16. رونز، پیشین، ص183. 26. رونز، پیشین، ص183. 27. ریشنباخ، پیشین، ص282. 28. رونز، پیشین، ص150. 29. همان، ص170. 30. هنتر مید، الفلسفة انواعها ومشکلاتها، ترجمة فواد زکریا (قاهره: دارالنهضة المصریة بالاشتراک مع مؤسسه فرانکلین للطباعة والنشر، 1969)، ص238. 31. اغناطیوس م. بوخینسکى، تاریخ الفلسفة المعاصرة فی اروبا (طرابلس الغرب: مؤسسه الفرجانی، 1969م)، ص108-107. [و نیز بنگرید به: ترجمه فارسى کتاب مذکور از شرف خراسانى، انتشارات دانشگاه ملى، ص70.] 32. مید، پیشین، ص248. 33. مرحبا، پیشین، ص45. 34. همان، ص10. 35. همان، ص49. 36. ناصیف نصار نظریهاى را مطرح مىکند و بر آن نام رئالیسم جدلى مىنهد; او بر این باور است که این تئورى رویکرد نظرى کاملا نوینى است; او تاکید مىکند که این نظریه را نمىباید متافیزیکى قلمداد کنیم بلکه پارهاى از یک ساختار کلى است. این نظریه مذکور سنجشگرانه نیست، بلکه مقدمه لازم و ضرورى هر نقدى است. نگاه کنید به: ناصیف نصار، الفلسفة فی معرکة الایدلوجیه; اطروحات فی تحلیل الایدیولوجیه وتحریر الفلسفة من همینتها (بیروت: دارالطلیعة، 1980)، ص89. نیز نظریه مذکور نمىتواند نظریهاى تاریخى باشد. نصار مىگوید: دو نظریه تاریخى و انتقادى، به تئورى فراترى که درباره حقیقت وجود انسان و جایگاه آن در جهان است مرتبط مىشود. مجموع این چهار نظریه، فلسفه وجود انسان تاریخى را تشکیل مىدهند; نگاه کنید به: پیشین، ص94. نکته قابل توجه اینکه نصار با طرح این نظریه مىخواهد از سطح نزاع دیرینه میان گرایش مادى و گرایش دینى بر سر تبیین پدیدههاى اجتماعى، فراتر رود. نگاه کنید به: همان، ص86. به نظر من، مىباید در باب این آموزه نصار، تامل کنیم تا دریابیم عناصر نوین نظریه وى کدامند; گرچه داورى در این باره تناسبى با موضوع مورد بحث ما ندارد. 37-38-39. ناصیف نصار، طریق الاستقلال الفلسفی; سبیل الفکر العربی الى الحریة والابداع (بیروت: دارالطلیعه، 1975)، ص33. 40. همان، ص36. 41. یاسین خلیل، مقدمة فی الفلسفة المعاصرة دراسة تحلیلیه للاتجاهات العلمیة فی فلسفة القرن العشرین (بیروت: دارالکتب، 1970)، ص1112. 42. همان، ص261. 43. محمد مهران، مدخل الى المنطق الصورى (قاهره: دارالمعارف، 1979)، ص89. 44. محمد مهران، همان، ص88; همان (قاهره: دارالثقافه للطباعه والنشر، 1976)، ص89. 45. حسن عبدالحمید و محمد مهران، فلسفة العلوم ومناهج البحث (قاهره: مکتبة سعید رافت، 1980-1979)، ص3. 46. مهران، فلسفة برتراند راسل، ص7. 47. قنصوه در این باره مىگوید: نقد فلسفى وى از آموزههاى پوزیتیویسم منطقى در دو کتابى که از سوى او آماده انتشار هستند با نامهاى «قضایا المعاصرة للفلسفة» و «فلسفة القیم» موجود است. 48. صلاح قنصوه، فلسفة العلم والعقلانیة المعاصرة (بیروت: دارالطلیعة، 1982)، ص47. 49. سالم یفوت، فلسفة العلم والعقلانیة المعاصرة (بیروت: دارالطلیعة، 1982)، ص47. 50. همان، ص46. 51. احمد، نقد العقل الوضعی; دراسه فی الازمه المنهجیة لفکر زکی نجیب محمود، ص40. 52. همان، ص26. 53. همان، ص108. 54. بدوی، ندوة الاداب، الاصالة فی الفلسفة العربیة المعاصرة، ص78. 55. عبدالرحمن بدوی، مدخل جدید الى الفلسفة (کویت: وکالة المطبوعات، 1975)، ص19. 56. الاهوانی، میزان الحق، ص69. 57. توفیق الطویل، اسس الفلسفة (قاهره: لجنه التالیف والترجمه والنشر، 1958)، ص349. 58. محمد ثابت الفندی، مع الفیلسوف (بیروت: دارالنهضة العربیة، 1974)، ص272. 59. همان، ص272. 60. محمد علی ابوریان، الفلسفة ومباحثها، (اسکندریه، دارالمعارف، 1967)، ص170. 61. محمد عبدالهادی ابوریده، مبادئ الفلسفه والاخلاق (کویت: وزارة التربیة، 1969)، ص178-177. 62. مقدمه ترجمه کتاب نشاة الفلسفه...، ص15. 63. زکریا، آراء نقدیة فى مشکلات الفکر والثقافه، ص422. 64. محمد عابد الجابری، مدخل الى فلسفة العلوم (بیروت: دارالطلیعه، 1982)، ص24. 65. ماجد فخری، دراسات فی الفکر العربی (بیروت: دارالنهار، 1970)، ص242. 66. ماجد فخری، ابعاد التجربة الفلسفیة(بیروت: دارالنهار، 1980)، ص1415. 67-68. طیب تیزینى، حول مشکلات الثورة والثقافة فی العالم الثالث; الوطن العربی نموذجا (دمشق: داردمشق للطباعة والنشر، 1973)، ص305. 69. زکریا ابراهیم، مشکلة الفلسفه، مشکلات فلسفیه، ج4 (قاهره: دارالعلم، 1962)، ص76. 70. زکریا ابراهیم: دراسات فى الفلسفه المعاصرة، ص232. 71. موریس کوز نفورت، العلم یعارض المثالیة. 72. محمد باقر الصدر، فلسفتنا (بیروت: منشورات عویدات، 1962)، ص72. 73. محمد باقر الصدر، فلسفتنا، ص84. 74. ایورنارسکی و دیگران، الفلسفة البورجوازیة المعاصرة(مسکو: جامعة موسسة النشر، 1972)، ص37. 75. ایورنارسکی، الوضعیة المعاصرة، دراسة نقدیة (موسکو داراکادیمیة العلوم السوفیاتیة للنشر، 1961)، ص580. 76. آلکسی بوغو مولوف، الفلسفة البورجوازیة الانجلیزیة فی القرن العشرین (مسکو: دارالفکر للنشر، 1973)، ص168. 77. همان، ص434. 78. ایورنارسکی و دیگران، الفلسفة البورجوازیة المعاصرة (مسکو: دارالمدرسة العالمیة للنشر، 1978)، ص105. لازم به توضیح است که به علت طولانى شدن مقاله، برخى از ارجاعها و پاورقیها را حدف کردهام.م