مقدمه:
از جمله مفاهیم بسیار مهم و کلیدى در کلام مسیحیت، مفهوم لطف [Grace] است. متناظر با این مفهوم، در کلام شیعى قاعده لطف قرار دارد که از مسائل پراهمیت است و کاربردى گسترده دارد. در بدو امر، ممکن است این سؤال به نظر آید که چه نسبتى بین این دو مفهوم برقرار است. تحقیق حاضر کوششى است در معرفى این دو اندیشه و پیوندى که میان آنها وجود دارد. گستره دامنه قاعده لطف در کلام شیعى، کم و بیش آشکار است. از این قاعده در تثبیت مسائل پراهمیتى چون نبوت عامه، امامت، عصمت و توجیه امورى همچون رنج و ثواب و عقاب بهره مىگیرند. گاه دامنه کاربرد آن را به فقه هم کشاندهاند و در باب نهى از منکر مثلا از آن سود جستهاند. اغلب متکلمان شیعى این قاعده را پذیرفتهاند، و هر کدام توجیهى بیان نمودهاند. در کلام مسیحیت، اهتمام وافرى به مباحث متعلق به لطف صورت گرفته است. نظام کلامى ویژهاى در قرون وسطاى مسیحى تحت عنوان الهیات لطف پرداخته شده و تحولات چشمگیرى در برداشت از این اندیشه در تاریخ مسیحیت صورت گرفته است. اگر بگوییم اندیشه لطف در شمار مفاهیم کلیدى دیانت مسیحى است، اغراق نکردهایم. این اندیشه، حلقه وصل مفاهیم اساسى این دین است و تحولات نظرى، کلامى و فلسفى، انعکاس روشنى در آن یافته است. امروزه که باب محاوره بین الادیانى از نو گشوده شده است، بیجا نیست که پارهاى از آموزههاى عمده دینى اسلام و مسیحیت، به بررسى تطبیقى گذارده شود و اگر مایههاى اصیلى در آن یافت گردید استخلاص شود. مقاله حاضر گامى کوتاه و ابتدایى در این مسیر است.
1. دائرةالمعارف دین، مدخل: Grace . 2. فرهنگ آکسفورد، مدخل فوق. 3. انجیل ، نامه به رومیان، فصل هشتم، 111. 4. همان، فصل سوم، 24. 5. همان، فصل پنجم، 3. 6. همان، فصل ششم، 615. 7. دائرةالمعارف دین، مدخل: Grace . 8. رساله در باب لطف، فصل دوم، باب دوم، جواب به اشکال دوم. 9. همان، فصل دوم، باب چهارم. 10. انجیل یوحنا، فصل سوم، آیه6. 11. رساله در باب لطف، فصل چهارم، باب دوم. 12. انجیل، نامه به رومیان، فصل ششم، آیه23. 13. کفایةالموحدین، ج1، ص505. 14. شرح تجرید، ص350. 15. همان، ص353. 16. همان، ص433. 17. شرح المواقف، ج8، ص202. 18. المطالب العالیه، ج3، ص291 و305. 19. در صفحه 508 کفایة الموحدین در جواب کلى از اشکالات مصداقى بر لطف مىفرماید: «لابد است از احراز نمودن جهات خفیه حسن... و عقل نیز اکتناه ندارد به جمیع موارد خفیه بلکه احاطه به آن ممکن نخواهد بود مگر از براى علام الغیوب....» 20. الطالب العالیه، ج3، ص329-326. 21.مکدرموت، اندیشههاى کلامى شیخ مفید، ص105و 502.