مساله اصلى:در میان محرومیتهاى فراوان کشورهاى استعمارزده، سه محرومیت عمده و برجسته است: محرومیت از استقلال، محرومیت از رشد و محرومیت از عدالت اجتماعى. همه محرومیتهاى دیگر مردم این کشورها هم از این سه محرومیت اصلى سرچشمه مىگیرد و خواست اصلى مردم این کشورها و محتواى انقلابهاى اصیل مردمى، حل این مساله است که چگونه این سه محرومیت را در پیوند با هم از میان بردارند و یکى را فداى دیگرى نکنند. در شعارهاى انقلابى مردم ما نیز این مساله با برجستگى تام مطرح گردید و در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران و پیامهاى برائت از مشرکین و وصیتنامه سیاسى الهى حضرت امام (ره) ضرورت تامین استقلال، رشد و عدالت اجتماعى با صراحت قید شده، به طورى که نه فقط روح این اسناد مشحون از درک اهمیت این مساله است، بلکه نص آنها نیز بروشنى این مسائل را مطرح مىکند و جایى براى تاویل باقى نمىگذارد. یعنى جمهورى اسلامى ایران نیز این وظیفه را در برابر خود گذاشته است که این سه محرومیت را ریشهکن کند و جامعهاى آزاد، رشد یافته و عادلانه بسازد. (1) حال سؤال این است که آیا چنین هدفى قابل دسترسى است؟ آیا مىتوان این سه محرومیت را با هم رفع کرد، و اگر آرى، چگونه؟ در پاسخ این پرسش صاحبنظران و مدعیان دانش و تجربه به دو دسته متقابل تقسیم مىشوند و الگوهاى رشدى نیز که ارائه مىکنند بر دو گونه متقابل است.
1. « اجراء قوانین بر معیار قسط و عدل و... آزادى بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایى و جلوگیرى از استعمار و استثمار و استعباد... چیزهایى نیست که به مرور زمان در طول تاریخ بشرى و زندگى اجتماعى کهنه شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعى باید جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل باید جلوگیرى شود امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده؟ و ادعاى آنکه: اسلام با نوآوردها مخالف است همانسان که محمدرضا پهلوى مخلوع مىگفت که اینان مىخواهند با چارپایان در این عصر سفر کنند، یک اتهام ابلهانه پیش نیست; زیرا اگر مراد، از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهاى پیشرفته، که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچگاه اسلام و هیچ مذهب توحیدى با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد، بلکه علم وصنعت، مورد تاکید اسلام و قرآن مجید است...»(وصیت نامه سیاسى الهى امامره) امام راحل در قسمت دیگرى از وصیت نامهشان مىنویسند: «حکومتحق، براى نفع مستضعفان و جلوگیرى از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعى... از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است» 2. اصطلاح (Vicous circle of poverty) (دورهاى باطل فقر) اول بار توسط سینگر در 1949 به کار برده شده و توسط راگنار نرکس استاد دانشگاه کلمبیا در کتاب معروف خود «مسائل تشکیل سرمایه در کشورهاى توسعه نیافته» پیگیرى شد. نرکس در این کتاب با اشاراتى به اصطلاح مدار بسته یا دور باطل فقر یا به گفته او «دایره خبیثه فقر» مىنویسد: یک کشور «کم توسعه» فقیر است چون فقیر استبه عبارت دیگر دلیل فقر کشورهاى کم توسعه همان فقر آنها است.(راگنار نرکس، مسائل تشکیل سرمایه در کشورهاى توسعهنیافته، ترجمه عبدالله زندیه، مؤسسه تحقیقات اقتصادى دانشگاه اقتصاد دانشگاه تهران، چاپ اول، 1348. 3. «در نگاهى به گذشته آنچه تا حدودى موجب شگفتى است این است که بیشتر کسانى که در باب کشورهاى کم توسعه به وضع نظریه پرداختهاند از شهروندان کشورهاى توسعه یافته بودهاند».(جرالد ام مایر دادلى سیرز، پیشگامان توسعه، ترجمه على اصغر هدایتى على یاسرى، انتشارات سمت، ص29.) 4. این گونه دورها را مىتوان در آثار کسانى چون سینگر (H.Singer) ، نرکس (R. ، مالن بوم (D.Malenbaum) ، گاناژه (E.Gannage) و... ملاحظه نمود. 5. میلتون و رز فریدمن، آزادى انتخاب، ترجمه حسین حکیمزاده جهرمى، نشر پارسى، ص165. 6. سیمون کوزنتس، رشد نوین اقتصادى، ترجمه مرتضى قرهباغیان، نشر رسا، 1372، ص131. 7. محبوب الحق، «بحران در استراتژى توسعه»، نگاه نو، شماره2، ص36 و37. 8. راجى کانت، الگوهاى نظرى در اقتصاد توسعه، ترجمه دکتر غلامرضا آزاد (ارمکى)، نشر دیدار، 1374، ص340. 9. مرتضى قرهباغیان، اقتصاد رشد و توسعه، جلد اول، نشر نى، ص25. 10. میلتون فریدمن ورزا فریدمن، آزادى انتخاب، ترجمه حسین حکیمزاده جهرمى، نشر پارس ص165 و170 و171 11. بنگرید به: حقوق، قانونگذارى و آزادى: سراب عدالت اجتماعى، جلد دوم. ......... این مجموعه سه جلدى است که جلد اول آن به نظمهاى خودجوش مىپردازد. جلد دوم اختصاص به سراب عدالت اجتماعى دارد و جلد سوم آن به نظم سیاسى در یک جامعه آزاد اختصاص یافته است. این مجموعه به همت آقاى دکتر موسى غنىنژاد تحت عنوان «قانون، قانونگذارى و آزادى» به فارسى برگردانده مىشود. 12. حقوق، قانونگذارى و آزادى، جلد سوم، ص11. 13. حسین بشیریه، «جامعه در مقابل دولت»، کتاب توسعه4، ص19. 14. حسین بشیریه، «اندیشههاى فریدریش هایک»، اطلاعات سیاسىاقتصادى، سال دهم، شماره هفتم و هشتم، 1375، ص18. و نیز: موسى غنىنژاد، «سراب عدالت از دیدگاه هایک»، نامه فرهنگ، تابستان و پاییز، 1372. 15. F.A. Hayek,Law, Legislation and Liberty.(vol.3). 16. محمود توسلى، خصوصى سازى یا ترکیب مطلوب دولت و بازار، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى بازرگانى، 1373، ص54و63. 17. رحیم رحیم زاده اسکویى، «توسعه نیافتگى از دیدگاه تئوریک»، کتاب توسعه4، نشر توسعه، ص72 67. 18. Rostow.W. The stages of Econimic Growth,1960. 19. توافق این اندیشه«(دیدگاه تکاملى اسپنسر)، با نظریه تکامل اجتماعى مارکسیسم باعث پذیرش گسترده از سوى نظریه پردازان مارکسیسم گردید. بر این اساس «نو» به لحاظ گذر تاریخى«مثبت» ارزیابى مىشد. 20. رامش ور پراساد میسرا، «هفت مقوله اساسى توسعه»، ضمیمه اقتصادى اطلاعات، اردیبهشت 1365. 21. این پدیده با الگوهاى کلاسیک مارکسیستى قابل حل نبود. 22. و . آفانیسف، م . ماکارووا، ل . مینیایف، مبانى سوسیالیسم علمى، انتشارات سازمان جوانان توده ایران، 1360، ص51. 23. ف . م . جوانشیر، مائوئیسم و بازتاب آن در ایران، انتشارات حزب توده ایران، چاپ سوم، 1359، ص87. 24. مائو، منتخبات، جلد دوم، ص435. 25. دایرة المعارف اقتصادى، ج3، ص71، مسکو 1979. به نقل از: ع . دخانیاتى، دمکراسى انقلابى و راه رشد سرمایهدارى، انتشارات گام، 1360، ص22. 26. ر . اولیانفسکى، راه رشد غیرسرمایهدارى، گروه هوادار حزب توده ایران، 1359، ص10. 27. همان، ص13. 28. همان، ص16. 29. بنگرید به: سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشى، مؤسسه مطالعات سیاسى و پژوهشهاى سیاسى، جلد اول 1370، ص 262-255. 30. وصیت نامه امام چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ص15-16. 31. فریاد برائت، ص21. 32. صحیفه نور، ج14، ص94. 33. در جستجوى راه امام از کلام امام، دفتر هشتم، ص287. 34. ماکس وبر، اخلاق پروتستانى و روح سرمایهدارى، ترجمه عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهرى کاشانى، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران 1373،ص188 و 189. 35. موریشیما، «کنفوسیوس و سرمایهدارى»، پیام، فروردین68، ص34 و 35، به نقل از کتاب «چرا ژاپن موفق شد؟». 36. همان. و نیز بنگرید به مجون لیو نیگستون جومور فیلیشیا اولد فادر، شناخت ژاپن، ج1، ترجمه احمد بیرشک، انتشارات خوارزمى، تهران، 1375، ص257.