بازخوانى یک آرمان (عدالت، استقلال و رشد)

Document Type : Professional

10.22081/jpt.1997.22809

Abstract

مساله اصلى:در میان محرومیتهاى فراوان کشورهاى استعمارزده، سه محرومیت عمده و برجسته است: محرومیت از استقلال، محرومیت از رشد و محرومیت از عدالت اجتماعى. همه محرومیتهاى دیگر مردم این کشورها هم از این سه محرومیت اصلى سرچشمه مى‏گیرد و خواست اصلى مردم این کشورها و محتواى انقلابهاى اصیل مردمى، حل این مساله است که چگونه این سه محرومیت را در پیوند با هم از میان بردارند و یکى را فداى دیگرى نکنند.
در شعارهاى انقلابى مردم ما نیز این مساله با برجستگى تام مطرح گردید و در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران و پیامهاى برائت از مشرکین و وصیت‏نامه سیاسى الهى حضرت امام (ره) ضرورت تامین استقلال، رشد و عدالت اجتماعى با صراحت قید شده، به طورى که نه فقط روح این اسناد مشحون از درک اهمیت این مساله است، بلکه نص آنها نیز بروشنى این مسائل را مطرح مى‏کند و جایى براى تاویل باقى نمى‏گذارد. یعنى جمهورى اسلامى ایران نیز این وظیفه را در برابر خود گذاشته است که این سه محرومیت را ریشه‏کن کند و جامعه‏اى آزاد، رشد یافته و عادلانه بسازد. (1)
حال سؤال این است که آیا چنین هدفى قابل دسترسى است؟ آیا مى‏توان این سه محرومیت را با هم رفع کرد، و اگر آرى، چگونه؟
در پاسخ این پرسش صاحب‏نظران و مدعیان دانش و تجربه به دو دسته متقابل تقسیم مى‏شوند و الگوهاى رشدى نیز که ارائه مى‏کنند بر دو گونه متقابل است.

1. « اجراء قوانین بر معیار قسط و عدل و... آزادى بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایى و جلوگیرى از استعمار و استثمار و استعباد... چیزهایى نیست که به مرور زمان در طول تاریخ بشرى و زندگى اجتماعى کهنه شود.
اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعى باید جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل باید جلوگیرى شود امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده؟ و ادعاى آنکه: اسلام با نوآوردها مخالف است همان‏سان که محمدرضا پهلوى مخلوع مى‏گفت که اینان مى‏خواهند با چارپایان در این عصر سفر کنند، یک اتهام ابلهانه پیش نیست; زیرا اگر مراد، از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهاى پیشرفته، که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ‏گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدى با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد، بلکه علم وصنعت، مورد تاکید اسلام و قرآن مجید است...»(وصیت نامه سیاسى الهى امام‏ره)
امام راحل در قسمت دیگرى از وصیت نامه‏شان مى‏نویسند:
«حکومت‏حق، براى نفع مستضعفان و جلوگیرى از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعى... از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است‏»
2. اصطلاح (Vicous circle of poverty) (دورهاى باطل فقر) اول بار توسط سینگر در 1949 به کار برده شده و توسط راگنار نرکس استاد دانشگاه کلمبیا در کتاب معروف خود «مسائل تشکیل سرمایه در کشورهاى توسعه نیافته‏» پیگیرى شد. نرکس در این کتاب با اشاراتى به اصطلاح مدار بسته یا دور باطل فقر یا به گفته او «دایره خبیثه فقر» مى‏نویسد: یک کشور «کم توسعه‏» فقیر است چون فقیر است‏به عبارت دیگر دلیل فقر کشورهاى کم توسعه همان فقر آنها است.(راگنار نرکس، مسائل تشکیل سرمایه در کشورهاى توسعه‏نیافته، ترجمه عبدالله زندیه، مؤسسه تحقیقات اقتصادى دانشگاه اقتصاد دانشگاه تهران، چاپ اول، 1348.
3. «در نگاهى به گذشته آنچه تا حدودى موجب شگفتى است این است که بیشتر کسانى که در باب کشورهاى کم توسعه به وضع نظریه پرداخته‏اند از شهروندان کشورهاى توسعه یافته بوده‏اند».(جرالد ام مایر دادلى سیرز، پیشگامان توسعه، ترجمه على اصغر هدایتى على یاسرى، انتشارات سمت، ص‏29.)
4. این گونه دورها را مى‏توان در آثار کسانى چون سینگر (H.Singer) ، نرکس (R. ، مالن بوم (D.Malenbaum) ، گاناژه (E.Gannage) و... ملاحظه نمود.
5. میلتون و رز فریدمن، آزادى انتخاب، ترجمه حسین حکیم‏زاده جهرمى، نشر پارسى، ص‏165.
6. سیمون کوزنتس، رشد نوین اقتصادى، ترجمه مرتضى قره‏باغیان، نشر رسا، 1372، ص‏131.
7. محبوب الحق، «بحران در استراتژى توسعه‏»، نگاه نو، شماره‏2، ص‏36 و37.
8. راجى کانت، الگوهاى نظرى در اقتصاد توسعه، ترجمه دکتر غلامرضا آزاد (ارمکى)، نشر دیدار، 1374، ص‏340.
9. مرتضى قره‏باغیان، اقتصاد رشد و توسعه، جلد اول، نشر نى، ص‏25.
10. میلتون فریدمن ورزا فریدمن، آزادى انتخاب، ترجمه حسین حکیم‏زاده جهرمى، نشر پارس ص‏165 و170 و171
11. بنگرید به: حقوق، قانونگذارى و آزادى: سراب عدالت اجتماعى، جلد دوم.
.........
این مجموعه سه جلدى است که جلد اول آن به نظمهاى خودجوش مى‏پردازد. جلد دوم اختصاص به سراب عدالت اجتماعى دارد و جلد سوم آن به نظم سیاسى در یک جامعه آزاد اختصاص یافته است. این مجموعه به همت آقاى دکتر موسى غنى‏نژاد تحت عنوان «قانون، قانونگذارى و آزادى‏» به فارسى برگردانده مى‏شود.
12. حقوق، قانون‏گذارى و آزادى، جلد سوم، ص‏11.
13. حسین بشیریه، «جامعه در مقابل دولت‏»، کتاب توسعه‏4، ص‏19.
14. حسین بشیریه، «اندیشه‏هاى فریدریش هایک‏»، اطلاعات سیاسى‏اقتصادى، سال دهم، شماره هفتم و هشتم، 1375، ص‏18. و نیز: موسى غنى‏نژاد، «سراب عدالت از دیدگاه هایک‏»، نامه فرهنگ، تابستان و پاییز، 1372.
15. F.A. Hayek,Law, Legislation and Liberty.(vol.3).
16. محمود توسلى، خصوصى سازى یا ترکیب مطلوب دولت و بازار، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى بازرگانى، 1373، ص‏54و63.
17. رحیم رحیم زاده اسکویى، «توسعه نیافتگى از دیدگاه تئوریک‏»، کتاب توسعه‏4، نشر توسعه، ص‏72 67.
18. Rostow.W. The stages of Econimic Growth,1960.
19. توافق این اندیشه‏«(دیدگاه تکاملى اسپنسر)، با نظریه تکامل اجتماعى مارکسیسم باعث پذیرش گسترده از سوى نظریه پردازان مارکسیسم گردید. بر این اساس «نو» به لحاظ گذر تاریخى‏«مثبت‏» ارزیابى مى‏شد.
20. رامش ور پراساد میسرا، «هفت مقوله اساسى توسعه‏»، ضمیمه اقتصادى اطلاعات، اردیبهشت 1365.
21. این پدیده با الگوهاى کلاسیک مارکسیستى قابل حل نبود.
22. و . آفانیسف، م . ماکارووا، ل . مینیایف، مبانى سوسیالیسم علمى، انتشارات سازمان جوانان توده ایران، 1360، ص‏51.
23. ف . م . جوانشیر، مائوئیسم و بازتاب آن در ایران، انتشارات حزب توده ایران، چاپ سوم، 1359، ص‏87.
24. مائو، منتخبات، جلد دوم، ص‏435.
25. دایرة المعارف اقتصادى، ج‏3، ص‏71، مسکو 1979. به نقل از: ع . دخانیاتى، دمکراسى انقلابى و راه رشد سرمایه‏دارى، انتشارات گام، 1360، ص‏22.
26. ر . اولیانفسکى، راه رشد غیرسرمایه‏دارى، گروه هوادار حزب توده ایران، 1359، ص‏10.
27. همان، ص‏13.
28. همان، ص‏16.
29. بنگرید به: سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشى، مؤسسه مطالعات سیاسى و پژوهشهاى سیاسى، جلد اول 1370، ص 262-255.
30. وصیت نامه امام چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ص‏15-16.
31. فریاد برائت، ص‏21.
32. صحیفه نور، ج‏14، ص‏94.
33. در جستجوى راه امام از کلام امام، دفتر هشتم، ص‏287.
34. ماکس وبر، اخلاق پروتستانى و روح سرمایه‏دارى، ترجمه عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهرى کاشانى، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران 1373،ص‏188 و 189.
35. موریشیما، «کنفوسیوس و سرمایه‏دارى‏»، پیام، فروردین‏68، ص‏34 و 35، به نقل از کتاب «چرا ژاپن موفق شد؟».
36. همان. و نیز بنگرید به مجون لیو نیگستون جومور فیلیشیا اولد فادر، شناخت ژاپن، ج‏1، ترجمه احمد بیرشک، انتشارات خوارزمى، تهران، 1375، ص‏257.