فلسفه مجازات

نوع مقاله : تخصصی

نویسنده

چکیده

مدخل
مجازات یکى از قدیمى‏ترین نهادهاى بشرى است. جامعه‏اى را نمى‏توان تصور کرد که متجاوزان به قواعد نوشته یا نانوشته‏اى را که مبناى اداره آن جامعه است، مشمول مجازات قرار ندهد. در بیشتر ادیان، مجازات جایگاهى محکم و دیرینه دارد. طبق عقاید مذهبى، خاطیان از دستورهاى خدا، یا خدایان، در انتظار مجازات آسمانى در این جهان یا، اگر نه، در جهان آخرت خواهند بود.
نقطه مقابل مجازات، پاداش است و شاید پاداش رفتار نیک، همانند مجازات رفتار زشت، شیوه‏اى باستانى و ریشه‏دار باشد. اما مجازات ویژگى مشخصى دارد که به نظر مى‏رسد از بعد فلسفى اعمال آن را مساله‏برانگیز کند، در حالى که درباره پاداش این‏سخن صادق نیست: مجازات از دیدگاه مجازات‏دیدگان، خصلتا ناخوشایند است. مسلما برخى از خاطیان مى‏توانند با مجازاتهاى مقرر شده کنار بیایند (میزان کنار آمدن آنان در هر مورد، ممکن است متفاوت باشد). ولى از نظر منطقى، همه مجازاتها باید متضمن تنبیه مجرم باشد یعنى متضمن اعمال مجازاتهایى که اصولا ناخوشایند است. [بدین ترتیب،] انسان کیفر دیده با خود کارى کرده است که صرف نظر از هر چیز دیگر، اعمال آن [یعنى مجازات] را برنمى‏گزید.

عنوان مقاله [English]

فلسفه مجازات

نویسنده [English]

  • John Cottingham
چکیده [English]

مدخل
مجازات یکى از قدیمى‏ترین نهادهاى بشرى است. جامعه‏اى را نمى‏توان تصور کرد که متجاوزان به قواعد نوشته یا نانوشته‏اى را که مبناى اداره آن جامعه است، مشمول مجازات قرار ندهد. در بیشتر ادیان، مجازات جایگاهى محکم و دیرینه دارد. طبق عقاید مذهبى، خاطیان از دستورهاى خدا، یا خدایان، در انتظار مجازات آسمانى در این جهان یا، اگر نه، در جهان آخرت خواهند بود.
نقطه مقابل مجازات، پاداش است و شاید پاداش رفتار نیک، همانند مجازات رفتار زشت، شیوه‏اى باستانى و ریشه‏دار باشد. اما مجازات ویژگى مشخصى دارد که به نظر مى‏رسد از بعد فلسفى اعمال آن را مساله‏برانگیز کند، در حالى که درباره پاداش این‏سخن صادق نیست: مجازات از دیدگاه مجازات‏دیدگان، خصلتا ناخوشایند است. مسلما برخى از خاطیان مى‏توانند با مجازاتهاى مقرر شده کنار بیایند (میزان کنار آمدن آنان در هر مورد، ممکن است متفاوت باشد). ولى از نظر منطقى، همه مجازاتها باید متضمن تنبیه مجرم باشد یعنى متضمن اعمال مجازاتهایى که اصولا ناخوشایند است. [بدین ترتیب،] انسان کیفر دیده با خود کارى کرده است که صرف نظر از هر چیز دیگر، اعمال آن [یعنى مجازات] را برنمى‏گزید.

1. Forward - Looking or teleological approach
2.
Ibid, chs. 13-17.
3.
plato, Laws (c.350 bc), 934.
4.
backward-looking orretrospective approach.
4.
Aristotle, Nicomachean ethics (c.330 Bc), 1132a.
6. این عقیده که رنج، جبران خطاست، در نظریه کفاره مسیحیت ظاهر مى‏شود (که در آن ادعا بر این است که رنج مسیح، تلافى گناهان این دنیا است.) اما مبناى این نظریه مبهم است.
7.
G.Hegel, philosophie des Rechts (1883). Part I, Section 99.
8. نظریه حسن ذاتى یا فطرى مجازات، بشدت مورد انتقاد قرار گرفته است.
9.
J.D. Mabbott, ``puinshment||, Mind (1939);
این مقاله به این صورت تجدید چاپ شده است:
H.B. Acton (ed), The philosophy of punishment (Macmillan, London, 1960).
10.مقایسه کنید با:
T. Honderich, Ibid, p.238.
11.
Sir William Schwenck Gilbert (1836-1911).
نمایشنامه‏نویس و شاعر انگلیسى.م.
12.
M.D.A. Freeman in M.A. Stewart, supra note16, p.408.
13. راه دیگر براى توضیح این نکته، این است که بگوییم، باید بین ارعاب خصوصى و عمومى دقیقا تمایز قائل شویم.
14. درباره دلایلى که مبین یک تئورى ترکیبى است، نگاه کنید به:
M.A. Hart, Supranote 21, ch.1.
15.
institionalized.
16. براى اطلاع از بیانى نافذ در باب رویکرد درمانى، بنگرید به:
B. Wootton, crime and the criminal law (Stervens, London, 1963).
و در مورد نقد و بررسى این نظریه، ر.ک:
J.G. Murphy, Retribution, Justice andtherapy (Reidel, Dordrecht, 979),Part III
17.
A. flew. Crime or disease? (Macmilan, London, 1973).
18.
G. del Vecchio, `Thestruggle against crime| in H.B Acton, supra note 10.
19.
P.J. Ferrara, `Retribution and restitution: a synthesis|, Journal of Libertarian studis ( 1982).
20. تجربیاتى از این نوع در پاره‏اى از بخشهاى انگلستان، طى دهه 1980 آزموده شده است (که لیدز معروف‏ترین آنها است).
21. علت این‏که چرا نظریه تقبیح‏کننده، به نظر نمى‏رسد فى نفسه مبناى کافى‏اى براى توجیه سیستم کیفرى باشد، این است که بظاهر از لحاظ تئورى، غیر از مجازات، چند راه دیگر براى تقبیح تجاوز به حقوق وجود دارد; آنچه نیاز به اثبات دارد این است که جامعه براى بیان این شیوه خاص از تقبیح چه مبنایى براى توجیه دارد.
22. راجع به توضیح این رویکرد، نگاه کنید به:
W.D. Ross, The rights and the good (1930)
در اینجا نویسنده ادعا مى‏کند که مجازات، وعده‏اى براى شخص آسیب دیده، دوستان او و جامعه است.