آیا احکام شرع تابع مصلحت و مفسده بوده و خداوند براى جعل آنها مصالح و مفاسد را در نظر گرفته است؟ آیا خداوند آنچه را واجب نموده، به جهت مصلحت مهمى است که داشته، و هرچه را حرام نموده به جهت مفسدهاى است که در آن بوده است، و یا آن که احکام شرعى تابع مصالح و مفاسد نیستند؟ آیا مىتوان گفت که در واقع مصالح و مفاسدى وجود دارند و احکام شرع تابع و معلول آنها هستند یا خیر؟
در کتابهاى فقهى و اصولى ما همیشه اصل وجود مصالح و مفاسد و تبعیت احکام از آنها به عنوان یک پیشفرض و اصل مسلم پذیرفته شده است، و فقط به نتایج مبتنى بر آن پرداختهاند. ما در اینجا اصل این پیشفرض را مورد مطالعه قرار مىدهیم.