زبان اخلاق از دیدگاه توصیه‌گرایی

Document Type : Professional

Abstract

بی‏شک هر یک از ما واژه‏ها و جمله‏هایی مانند« x (مثل راست‏گویی) خوب است‏»،« y (مثل دروغ‏گویی) بد است‏»، «باید به x عمل کرد» و« x وظیفه است‏» را به تکرار بر زبان می‏رانیم. هدف ما از به کارگیری این جمله‏ها چیست و با آنها چه کاری انجام می‏دهیم; آیا مخاطب را از وصفی واقعی و خارجی به نام «خوبی‏» که مصاحب و قرین عمل x است، آگاه می‏کنیم؟ آیا می‏خواهیم با گفتن‏« x خوب است‏» او را به انجام دادن عمل x دعوت کنیم؟ آیا می‏خواهیم با این جمله احساسات وی را به انجام x برانگیزیم؟ آیا می‏خواهیم موافقت‏خود را با عمل x ابراز کنیم، یا می‏خواهیم از موافقت‏خود با عمل x خبر دهیم; آیا ممکن است‏با گفتن یکی از این جمله‏ها، همه این کارها را انجام داد؟ آیا ممکن است غرض از به‏کارگیری این جمله‏ها چند هدف در طول هم باشد؟

 
1. Peter Singer A, Companion to Ethics,p.451-2.
2. Paul Edwards, Encyclopedia of philosophy,V.3,p.72.
3. William.K.Frankena, Introductory Readings in Ethics,p.381.
4. محسن جوادی، مساله باید و هست، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ص‏9190.
5. David.Mcnaughton, Moral Vision,p.7,24.
6. Ibid,p.9-8.
7. R.M.Hare,The language of Morals,p.1.
8. David McNaughton,Ibid,p.20-22; Peter Singer,Ibid,p.4.
9. David McNaughton,Ibid,p.24-25.
10. Mary Warnock, Ethics since 1900,p.45-47.
11. محسن جوادی، پیشین، ص‏60
12. R,H Hare,Ibid,p.2-3.
13. Ibid,p.12-16.
14. Ibid,p.80-81,145-148.
15. Peter singer, Ibid, p.458.
David McNaughton,Ibid,p.30.
16. R.H. Hare,Ibid,p.175-179.