اعتقاد به این که خدا متعالی است، به این معنا نیست که باید دستور زبان واژه «خدا» را مجزا، یگانه، یا غیر قابل درک دانست; من زمانی که از دستور زبان سخن میگویم این واژه را در معنای متعارفش به کار میبرم، نه در معنای مبهمی که نوویتگنشتاینیان (2) به کار میبرند. میخواهم پیشنهادی روششناختی ارائه دهم. اگر گزارهای که در بردارنده واژه «خدا» است معمابرانگیز بنماید، توجه به واژهای که، به لحاظ دستور زبان، بتوان جایگزین آن واژه کرد کمک خواهد کرد. به مثل، اگر درصدد فهم این گزاره باشیم که خدا غایت قصوای بشر است، باید ببینیم گفتن این که ثروت، بهرهمندیهای جنسی، و یا قدرت نظامی نوعی غایت قصوای بشر استبه چه امری اشاره دارد. گمان میکنم در این که «خدا»، به لحاظ دستور زبان، اسم عام استبا دورانت (3) همرای باشم. با وجود این، حتی اگر «خدا» را اسم خاص میدانستیم، این امر از پرسشهای بیشتری در باب شیوه معناداریاش جلوگیری نمیکرد مگر آن که، براستی، ، بر این باور میبودیم که نامهای خاص «علایم بیمعنا» (5) هستند. این دیدگاه به نحو قابل ملاحظهای دیرپاست، ولی در نظر ندارم هم اکنون، همان چیزی را که بارها به زیان آن گفتهام تکرار کنم; فقط میخواهم بگویم این دیدگاه، به نظر من، نامناسب و نامعقول است.
* این مقاله، توسط مصطفی ملکیان با متن اصلی مقابله گردید. 1. Peter Geach 2. neo-Wittgensteinian 3. Durrant 4. Mill 5. meaningless marks 6. Wittgen stein 7. linguistic sign 8. peculiarity 9. anappetite for mystification 10. but it need not be anything of the sort 11. any affirmative predication 12. Scholastic 13. Aristotelian 14. Socrates 15. Sophroniscus 16. Athen 17. predications 18. quidditative or substantial 19. John Lock 20. Stuff 21. substantialterms 22. Holmyard 23. John Lockyer 24. sun|s spectrum 25. helium 26. isolated 27. stored 28. liquefied 29. whatever nature 30. characteristics 31. St Thomas Aquinas 32. Summa Theologiae 33. Leeds 34. Descartes 35. Frege 36. A Divine Person 37. Athanasian Greed 38. `The Christian believer| 39. `Anselmian| God 40. Proslogin 41. Gross 42. Morris 43. Acorrespondent 44. and for ages without end. 45. andrules inthe Ringdoms of men 46. plato 47. Republic 48. Laws 49. Xenophanes 50. Heraclitus 51. Logos 52. Homer 53. Empedocles 54. Anaxagoras 55. به احتمال قوی، بلکه یقینا، lump غلط چاپی است و صورت صحیح آن lamp ،به معنای چراغ است; چراکه معنا ندارد بگوییم ماه برآمدگی زمین است. 56. Kirk 57. Raven 58. Schofield 59. Hebrew religion 60. Polytheism 61. goddeses 62. Ark of thecovenant 63. John Burnet 64. permanantly valid 65. men 66. is amere paralogism 67. Pharaoh Akhnaton 68. Deuteonomy 69. Job 70. Ezekiel 71. Krishma 72. rogering 73. Supreme Being 74. Mormon 75. Thirty-Nine Articles 76. self-exposure 77. Rastafarians 78. the late Hail selassie 79. racist 80. Sir William Watson 81. Psolmist 82. necessary truth 83. contigent truth 84. operative will 85. permissive will