جله وزین «نقدونظر» در شماره 12 خود، با چاپ مقالهای تحت عنوان «تفاوت ربا و بهره بانکی» از جناب آقای دکتر موسی غنینژاد، زمینه را برای گفتگویی علمی پیرامون یکی از موضوعات مهم اقتصادی فراهم نمود. نویسنده مقاله با ارائه نظریهای مبنی بر تفاوت ماهوی ربا و بهره نظام سرمایهداری معتقد است که تلاش برای تغییر نظام بانکی کشورهای اسلامی در جهتحذف بهره و کوشش برای ارائه الگوهای بانکداری بدون بهره، همگی ناشی از یکسان انگاشتن بهره و رباست و چون این پندار صحیح نیست پس همه این تلاشها و کوششها بیمورد و غیر لازم خواهد بود. جایگاه علمی نظریهپرداز و برخورداری مقاله از روش بحث علمی و منطقی، انگیزهای شد تا این جانب ملاحظات و نظرات خود را درباره آن، در قالب مقالهای تحت عنوان «بهره بانکی همان رباست» در اختیار مجله قرار دهم که در شماره بعدی به چاپ رسید. برخورد محققانه و عالمانه نویسنده با نظرات مذکور و اعلام آمادگی ایشان برای استمرار گفتگو، در مقالهای تحت عنوان «بحثی در مبانی معرفتی تفاوت ربا و بهره بانکی» که در شماره اخیر نقدونظر (16-15) چاپ شده، سبب شد تا این جانب فرصت را مغتنم شمرده، نوشتاری تهیه کنم و از این پیشنهاد گفتگو عملا استقبال کنم. پیش از شروع بحث، بیان چند نکته را مناسب میدانم: نخست، از تواضع و ادب جناب آقای غنینژاد تشکر میکنم که با وجود گرفتاریهای علمی، فرصتی را برای مطالعه دقیق مقاله «بهره بانکی همان رباست» گذاشتند و با طبع کریمانهشان صراحت قلم من را به دل نگرفته، بلکه آن را حمل بر اجتناب نویسنده از حاشیه رفتن کردهاند. همچنین از این که با طرح عمیقتر موضوع، فضای مناسبتری برای بحث و گفتگو فراهم نمودهاند، خوشحالم و امیدوارم با پیگیریهای حقیقتجویانه به نتایج مطلوبی برسیم. دوم این که، در مباحثات طلبگی رسم بر این است که جهت اجتناب از تکرار مطالب و طولانی شدن بحث، مسائل مورد قبول دو طرف، به طور صریح اعلام میگردد; و از این جهت از استاد ارجمند، جناب آقای غنینژاد، گله دارم که در نوشتار دوم خویش، در عین حال که مینویسند: «از تذکرات فاضلانه ایشان درباره تاریخ اقتصادی صدر اسلام نکات جالبی آموختم که جای سپاس فراوان دارد» (1) هیچ اشارهای ندارند که از مطالب مذکور چیزی را هم قبول کردهاند یا نه. این ابهام، موجب تکرار برخی از مباحثخواهد شد که پیشاپیش عذر میطلبم. نکته سوم این که، بحث درباره حرمتیا حلیتبهره بانکی به شکلهای مختلفی میتواند مطرح شود، که از جهت روش استدلال و نتایج فقهی مترتب بر آن متفاوت هستند و خلط آنها بحث را همانند کلاف سردرگمی میکند که شروع و پایان آن معلوم نمیشود. بر این اساس، گفتگو را با بیان نظریههای قابل طرح پیرامون ربا و بهره آغاز میکنم و از جناب دکتر غنینژاد نیز استدعا دارم که مدعا و روش بحثشان را مشخص کرده، متناسب با آن استدلال کنند.