دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
تبارشناسى مباحث لفظى علم اصول
تبارشناسى مباحث لفظى علم اصول
2
53
20393
FA
مطفی
ملکیان
مطفی ملکیان
Journal Article
2016
07
09
<strong>جستار "مباحث الفاظ اصول فقه در میان دانشهاى بشری" درازآهنگ تر از آن شد که در محدوده ى مقاله اى درخور طبع و نشر در یک شماره ى مجلّه بگنجد. لاجرم به دو بخش تقسیم شد: بخش نخست با عنوان جغرافیاى دانشهاى زبانی در شماره ى پیشین نقدونظر نقاب از رخ برافکند و اینک بخش دوم با عنوان تبارشناسى مباحث لفظى علم اصول در این شماره, چهره مى گشاید. </strong>
https://jpt.isca.ac.ir/article_20393_b4a02f06353089095e2857b11f6fb559.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
نظریه فرآیندی بودن وضع و تاثیر آن در علم اصول
نظریه فرآیندی بودن وضع و تاثیر آن در علم اصول
54
82
20394
FA
سیدمحمدمهدی
میرباقری
سیدمحمدمهدی میرباقری
Journal Article
2016
07
09
https://jpt.isca.ac.ir/article_20394_e5439086ead22be7e10da1a1c952f2d8.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
نظریات شیء انگارانه معنا در فلسفه تحلیلی و علم اصول
نظریات شیء انگارانه معنا در فلسفه تحلیلی و علم اصول
83
131
20395
FA
محمود
مروارید
استادیار پژوهشگاه دانش های بنیادین IPM
Journal Article
2016
07
09
https://jpt.isca.ac.ir/article_20395_d8d2f7c4f1d6e9c9045b7244defff82c.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
تحلیل اسماى خاص از دیدگاه جان استوارت میل و میرزا مهدى اصفهانى
تحلیل اسماى خاص از دیدگاه جان استوارت میل و میرزا مهدى اصفهانى
132
157
20396
FA
مهدی
علی پور
مهدی علی پور
Journal Article
2016
07
09
یکى از مباحث مهم که امروزه در فلسفه زبان مطرح است, مبحث ماهیت نام ها و اسامى است. براى فیلسوفان زبان این پرسش مهم است که اسماى خاص و نیز اسماى جنس چگونه دلالت خویش را به انجام مى رسانند؟ در پاسخ به این پرسش محققان چندین نظریه ارائه کرده اند.1<br />اما این بحث هم چنان زنده و جالب است و مى توان به طور جدّى آن را در آثار جدیدتر نیز پى گرفت. از آن جا که این بحث در آثار جان استوارت میل (J.تS.تMill) ریشه دارد و او نیز به دیدگاه خاصى, با عنوان نظریه مصداقیِ معنا در باب دلالت اسماى خاص باور دارد, محققان همواره در آغاز این بحث به نظریه میل اشاره کرده, آن را نقد مى کنند و سپس دیدگاه خود را مطرح مى سازند. اما از آن جا که طرح نظریه میل تنها جنبه تاریخى و حاشیه اى دارد, چندان به درستى و دقّت انجام نمى پذیرد. ازاین رو, به نظر مى آید بازخوانى, گزارش و تحلیل نظریه میل در این زمینه به دور از درستى و نادرستى آن مناسب باشد.<br />با توجه به این که نظریه میل در برخى از تنسیق هایش با دیدگاه یکى از محققان اسلامى, یعنى میرزا مهدى اصفهانى شباهت بسیار دارد, در این مقاله, ضمن گزارش و تحلیل نظریه میرزا مهدى اصفهانى, دیدگاه او را با نظریه جان استوارت میل مقایسه و تطبیق کرده ایم.
https://jpt.isca.ac.ir/article_20396_db00fa4ae8db3b2cd02daeda9259cd08.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
توصیفات معیّن
توصیفات معیّن
158
177
20397
FA
رضا
اکبری
عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع)
Journal Article
2016
07
09
در هر زبانى توصیفاتى وجود دارد که فرد یا شى معیّنى را متبادر مى کند. (نویسنده بوستان) توصیفى در زبان فارسى است که به سعدى اختصاص دارد. (پایتخت ایران) و (رییس جمهور کنونى ایران) نیز دو توصیف هستند که اولى مختص تهران و دیگرى مختص دکتر احمدى نژاد است. چنین توصیفاتى که مختص فرد یا شىء معیّنى هستند (توصیفات معیّن)1 نامیده مى شوند. در زبانى فارسى معیّن بودن یک توصیف غالباً از سیاق کلام معلوم مى گردد براى مثال, کلمه (مدیر مدرسه) در جمله (مدیر مدرسه در هفته گذشته به مکه رفت) یک توصیف معیّن است در حالى که همین کلمه در جمله (مدیر مدرسه با رأى معلّم ها انتخاب مى شود) یک توصیف معیّن نیست. در اکثر زبان ها براى اشاره به توصیف معیّن از کلمه یا علامت به خصوص استفاده مى شود, براى مثال در زبان انگلیسى از کلمه (the) و در زبان عربى از حرف (ال) استفاده مى شود. اما در این زبان ها هم این علامت ها عمومیت ندارند و باید دقت کرد تا توصیف هاى معیّن اشتباه نشوند. براى مثال به جمله زیر توجه کنید.<br />(1) المعلمُ وارث الانبیاء (معلم وارث انبیاء است).<br />کلمه (المعلم) در این جمله مى تواند اسم عام بوده به همه معلم ها اشاره کند و نیز مى تواند به معلم خاصى دلالت داشته باشد, هر چند که در این جمله (یعنى جمله (1) )بیشتر به عنوان اسمِ جنس استفاده شده است.<br />(2) اراد المعلّم أن یمتحنَ اَصدقائى فى الصف ّ (معلم خواست دوستانم را در کلاس امتحان کند).<br />کلمه (المعلم) در این جا به صورت توصیف معیّن استفاده شده است. به این مثال در زبان انگلیسى توجّه کنید:<br />(3) The Whale is a Mammal(نهنگ پستان دار است).<br />کلمه (Whale) در این جا هر چند که با حرف (the) بکار رفته اما توصیف معیّن نیست.<br />تلقى رایج در باب توصیفات معیّن, تلقى مصداقى است. غالباً تصور مى شود که توصیف معیّن (نویسنده بوستان) به سعدى اشاره مى کند. دراین تلقى کارکرد (نویسنده بوستان) اشاره کردن به یک مصداق معیّن خارجى, یعنى سعدى است. اما آیا واقعاً مى توان نسبت به توصیفات معیّن, تلقى مصداقى داشت. براى پاسخ به این پرسش, بحث خود را با دیدگاه راسل در باب توصیفات معیّن ادامه مى دهیم.
https://jpt.isca.ac.ir/article_20397_d3c0a852d367b69ed4d919ba8d2b609e.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
علم اجمالى و گزاره فصلى
علم اجمالى و گزاره فصلى
178
206
20398
FA
محمود
مروارید
Journal Article
2016
07
09
از جمله مباحث مهم و جالب توجه اصول فقه, بحث علم اجمالى و مسائل مرتبط با آن است. این بحث گستره اى وسیع و فروع متعددى دارد. دانش وران علم اصول مبادى مختلفى را براى بحث مزبور بر مى شمارند; یکى از مهم ترین این مبادى, مسئله ماهیت علم اجمالى و تفاوت آن با علم تفصیلى است. در اصطلاح علم اصول, علم اجمالى علم به گزاره ای1 است که موضوع آن مفهوم (یکى از آن دو ) (احدهما)باشد, به نحوى که ضمیر آن دو (هما) به اشیاى معینى در خارج اشاره مى کند.2 دانش وران علم اصول تقریباً اتفاق نظر دارند که سنخ علم در علم اجمالى و تفصیلى یک سان است, و تفاوت آن دو به معلوم باز مى گردد. هم چنین از دیدگاه دانش وران علم اصول, معلوم بالذات در علم اجمالى, گزاره اى حملى است که موضوع آن مفهوم (یکى از آن دو) (احدهما) است. مسئله اصلى و مورد اختلاف این است که مفهوم (یکى از آن دو ) (احدهما) یا گزاره اى که این مفهوم موضوع آن است, از چه امرى حکایت مى کند, و به تعبیر دیگر, معلوم بالعرض در علم اجمالى چیست. در بیشتر منابع اصولى, هرگاه عبارت (متعلق علم اجمالى) به کار مى رود, منظور چنان که علم اجمالى (یا همان معلوم بالعرض) است, نه معلوم بالذات. علاوه بر این, دانش وران علم اصول اکثراً بحث را بر مفهوم (احدهما) متمرکز مى کنند, نه گزاره اى که (احدهما) موضوع آن است, و گویا از دیدگاه ایشان, با تعیین محکى این مفهوم, محکى آن گزاره نیز خود به خود معین مى شود;براى مثال وقتى گفته مى شود: (متعلّق علم اجمالى فرد یا واقع است), منظور این است که مفهوم (احدهما) از فرد یا واقع حکایت مى کند. در هرحال, این مسئله دراساس مسئله اى فلسفى است, و این که اطراف علم اجمالى (یعنى مشارالیه هاى ضمیر (هما)) تکالیف شرعى باشند یا نه, تأثیرى در اصل مسئله ندارد. به اعتبارى مى توان مبحث مذکور را متعلّق به حوزه فلسفه زبان دانست, زیرا سخن در این باره است که جملاتى که واژه (یکى از آن دو) در آنها به کار رفته, چه ساختار منطقى اى دارند و از چه واقعیتى حکایت مى کنند.
https://jpt.isca.ac.ir/article_20398_161b4126a307e9521bfbd98b146c9089.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
طبقه بندى افعال زبانى در فلسفه تحلیلى و علم اصول
طبقه بندى افعال زبانى در فلسفه تحلیلى و علم اصول
207
231
20399
FA
محمدعلی
عبداللهی
عضو هیات علمی دانشگاه تهران، پردیس فارابی
Journal Article
2016
07
09
<span style="font-family: 'Times New Roman','serif'; font-size: 12pt; mso-bidi-language: AR; mso-fareast-font-family: 'Times New Roman'; mso-ansi-language: EN-US; mso-fareast-language: EN-US;" lang="AR" dir="RTL">مقصود<br />از این مقاله پاسخ به یک پرسش اساسى در قلمرو فلسفه زبان است. آیا مى توان افعال<br />زبانى را به چند مقوله معیّن و محدود تقسیم کرد و همه کارهایى را که انسان به<br />وسیله زبان انجام مى دهد, به این چند مقوله تحویل برد؟ براى این که ماهیت پرسش و<br />اهمیت آن بیشتر معلوم شود ناچارم چند نکته را از باب مقدمه تذکر دهم</span>
https://jpt.isca.ac.ir/article_20399_efdf50de1cc4fe4bb981733e4c0287b3.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
معنا
معنا
232
245
20400
FA
اچ. پی
گرایس ترجمه نادر شکراللهی
Journal Article
2016
07
09
https://jpt.isca.ac.ir/article_20400_4270e54ac51293418b4345ecd68f99d4.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
استعاره
استعاره
246
279
20401
FA
ریچارد
مورن ترجمه محمدرضا محسنی نیا
Journal Article
2016
07
09
استعاره2<br />از جهات مختلفى در مباحث فلسفى معاصر مطرح مى شود. صرف نظر از اهمیت آشکار آن در<br />شعر, بلاغت و زیبایى شناسى, در حوزه هایى مانند فلسفه ذهن (همچون مسئله شأن<br />استعارى مفاهیم ذهنى متعارف), فلسفه علم (نظیر مقایسه استعاره ها و مدل هاى<br />تبیینى), در معرفت شناسى (همانند استدلال قیاسى) و در پژوهش هاى شناختى (مانند<br />نظریه مفهوم سازى) نیز مطرح مى شود. این مقاله با آگاهى از این که نمى توان<br />موضوعاتِ این حوزه هاى مختلف را کاملاً جدا از یک دیگر بررسى کرد, به موضوعاتى<br />توجه و بر آنها تأکید مى کند که استعاره براى فلسفه زبان پیش مى کشد. استعاره نه<br />فقط به خاطر خودش, به عنوان یک پدیده زبانیِ3 درخور تحلیل و تفسیر, بلکه به سبب<br />پرتو تازه اى که بر زبان غیر مجازی4 [یعنى] حوزه زبان حقیقی5 که دل مشغولى عادى<br />فیلسوف زبان است, مى افکند, موضوعى براى فلسفه زبان است. یک دلیل ضعیف براى این دل<br />مشغولى, این فرض است که زبانِ صرفاً حقیقى, چیزى است که در مقایسه با استعاره و<br />مانند آن که با اشعار یا معمّاها در نسبتاً نادر بودن و شأن فرعى داشتن, مشترک<br />اند, بیشترِ کار برد زبان6 مبتنى بر آن است. این دلیل, دلیل قوى اى نیست, نه تنها<br />به سبب این که صرف فراوانى, علامت مناسبى براى اعتبار نظرى نیست, بلکه هم چنین به<br />این سبب که حتى صادق بودن این فرض, قابل تردید است. در سال هاى اخیر, نویسندگان با<br />علایق بسیار متفاوت, خاطرنشان ساخته اند که انواعِ مختلف زبان مجازی7 نه تنها<br />موضوع اصلیِ عمومى ترین گفتار8, بلکه خصوصى ترین گفتار نیز هستند, هم چنان که<br />فهرست مختصرى از انحاى علاقه9 که به استعاره مى انجامند, حاکى از این مطلب اند. یک<br />دلیل قوى تر براى توجه و تأکید فیلسوف به موضوع زبان حقیقى, این نظر است که زبان<br />حقیقى در مجموع جاى گاه نظرى ممتازى در فهم زبان دارد, زیرا خود درک زبان مجازى از<br />جهات مشخصى به فهم حقیقى کلماتِ10 به کار رفته بستگى دارد. این نظر, دست کم ادعایى<br />قابل دفاع است و اگر این نظر درست باشد, در آن صورت, ما مى توانیم انتظار فهم زبان<br />مجازى بر اساس نظریه اى در باب معنایِ حقیقی11 داشته باشیم که با تبیین شیوه هایى<br />پیوند دارد که زبان مجازى به آن شیوه ها به معناى حقیقى, هم وابسته و هم ازآن دور<br />است.<br /><br /><br /><br />
https://jpt.isca.ac.ir/article_20401_698c3c2d4017ae7a1ea587dd2cfeb910.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
اسماى خاص
اسماى خاص
280
289
20402
FA
جان
سرل ترجمه محمدعلی عبداللهی
Journal Article
2016
07
09
<span style="font-family: 'Times New Roman','serif'; font-size: 12pt; mso-bidi-language: AR; mso-fareast-font-family: 'Times New Roman'; mso-ansi-language: EN-US; mso-fareast-language: EN-US;" lang="AR" dir="RTL">آیا<br />اسماى خاص معنا دارند؟ فرگه1 استدلال کرده است که اسماى خاص باید معنا داشته<br />باشند, زیرا ـ او مى پرسد ـ در غیر این صورت, چگونه ممکن است گزاره هاى این همانى<br />چیزى غیر از گزاره هاى تحلیلیِ بى اهمیت باشند. و چگونه ممکن است گزاره اى از نوع </span><span style="font-family: 'Times New Roman','serif'; font-size: 12pt; mso-bidi-language: AR; mso-fareast-font-family: 'Times New Roman'; mso-ansi-language: EN-US; mso-fareast-language: EN-US;">a=b<span lang="AR" dir="RTL">, در صورت صدق, با<br />گزاره اى از نوع </span>a=a<span lang="AR" dir="RTL"> از نظر ارزش معرفتى<br />متفاوت باشد؟ پاسخ فرگه این است که گرچه (</span>a<span lang="AR" dir="RTL">)<br />و (</span>b<span lang="AR" dir="RTL">) مَحکیّ2 واحدى دارند, معانى3 آنها متفاوت<br />است یا ممکن است متفاوت باشد که در این صورت, گزاره </span>a=b<span lang="AR" dir="RTL"><br />صادق است, گرچه به نحو تحلیلى صادق نباشد, لیکن این راه حل در جایى که (</span>a<span lang="AR" dir="RTL">) و (</span>b<span lang="AR" dir="RTL">) هر دو اوصاف معین4<br />غیر مترادف باشند یا یکى وصف معین و دیگرى اسم خاص باشد, درست تر به نظر مى رسد تا<br />جایى که هر دو اسم خاص باشند; </span></span>
https://jpt.isca.ac.ir/article_20402_1dba35505429821c5b8f8f86de46672e.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
دین و فلسفه هرمنوتیک
دین و فلسفه هرمنوتیک
290
309
20403
FA
بن
ودر ترجمه زهرا گلپایگانی
Journal Article
2016
07
09
فلسفه<br />دین چه نوع فلسفه اى است؟ این پرسش حاکى از آن است که انواع دیگر فلسفه یا دست کم<br />نظریه هاى مختلفى در باره چیستى فلسفه وجود دارد. فلسفه دین چنان چه به عنوان<br />فلسفه دینى در نظر گرفته شود, پذیراى تفاسیر متعدّدى است.1 حالت اضافه مى تواند<br />حالت اضاله مفعولى و یا حالت اضافه فاعلى باشد. در این مقاله, مایلم تا درباره هر<br />دو حالت به بحث بپردازم. فلسفه در حالت اضافه فاعلى, در متن دین جاى مى گیرد; [در<br />این حالت] فلسفه, به عبارتى, مشتق از دین است, ابتدا دین لحاظ مى شود و [سپس]<br />فلسفه آن چه را دین بیان مى کند, به وسیله هرمنوتیک2 آشکار مى سازد. از این رو, من<br />فلسفه را نیز فلسفه هرمنوتیکى در نظر خواهم گرفت; این نکته را هنگام بحث درباره<br />حالت اضافه مفعولى توضیح خواهم داد. فلسفه, چنان چه به عنوان فلسفه هرمنوتیکى در<br />نظر گرفته شود, بر روى پدیده دین تأمّل مى کند, آن را توضیح مى دهد و درباره آن,<br />پرسش هاى فلسفى خاصى را مطرح مى کند. فلسفه دین در درجه نخست فلسفه است و درباره<br />مسائل خاصى, که به سختى مى توان آن ها را بیان کرد, [اما]3 ذاتى فلسفه اند, بحث مى<br />کند. بنابراین, برداشت هر کس از فلسفه در عین حال, تعیین کننده برداشت او از فلسفه<br />دین نیز خواهد بود. معناى فلسفه دین را باید در کنار سابقه و زمینه پیشین فرد در<br />فلسفه به عنوان نقطه شروع مورد بحث قرار داد.<br /><br /><br /><br />
https://jpt.isca.ac.ir/article_20403_e0c3c7531673dd34d4069b004f1cb516.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
زبان دین و چالش تحقیق گرایى
زبان دین و چالش تحقیق گرایى
310
322
20404
FA
مایکل
مارتین ترجمه مهدی اخوان
Journal Article
2016
07
09
تحلیل هاى زبانى درباره معنادارى زبان دینى همیشه عرصه اى گسترده براى آزمودن نیرومندى فلسفى بوده است. مایکل مارتین که استاد فلسفه دانشگاه بوستون است, در این مقاله مى کوشد باطرح دوباره یکى از مسائل نسبتاً کلاسیک در حوزه فلسفه دین, به برخى از این تحلیل ها بپردازد.
وى ضمن صورت بندى نظریه تحقیق پذیرى پوزیتیویسم منطقى به عنوان قوى ترین حمله بر معنا دارى زبان دینى, مختصراً به واکنش هاى گوناگون به این نظریه مى پردازد. در ادامه, به بسط یکى از واکنش ها که ردّ این نظریه است, در قالب سه نقد رایج بر دیدگاه تحقیق پذیرى, پرداخته و سپس از میان پاسخ هاى موجود به این انتقادات به تقریر دقیق دو پاسخ قوى که از طرف نیلسن و سالمون ارائه شده است, مى پردازد.
مؤلف که خود, خدا ناباورى است که از روایت اصلاح شده نظریه تحقیق پذیرى معنا, دفاع مى کند, معتقد است تلاش هاى عمده اى براى انتقاد از نظریه تحقیق پذیرى صورت گرفته که چه بسا خداناباوران مشهور هم آن را نظریه باکفایتى تلقى نکنند, اما مى توان مدعى شد که نفى این نظریه هم به سادگى ممکن نیست.
https://jpt.isca.ac.ir/article_20404_a0b2d0b466b519b38bf031fa8caf6ac9.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
این جا قضاوت دشوار نیست! امتحان کنید
این جا قضاوت دشوار نیست! امتحان کنید
323
347
20405
FA
فردین
جهان بین
عضو هیات علمی دانشگاه قزوین
Journal Article
2016
07
09
نوشتارى که پیش رو دارید به بررسى یکى از مقالات کتاب فلسفه تحلیلى, مسائل و چشم اندازها1 نوشته دکتر على پایا با عنوان: (کارناپ و فلسفه تحلیلى) مى پردازد, در این مقاله صرفاً در پى آنیم که عبارات این مقاله را با عبارات کتاب دیگرى با این مشخصات:
Wedberg, A. 1984. A History of Philosophy Vol,3. From Bolzano to wittgenstein. Oxford University Press کنار هم قرار دهیم.
لازم به ذکر است کتاب مذکور که در حوزه تاریخ فلسفه است, به فیلسوفان بنیان گذار فلسفه تحلیلى (بلزانو, فرگه, مور, راسل, ویتگنشتاین و کارنپ) مى پردازد. به نوبه خود هیچ حکمى نمى کنیم, قضاوت شما به یقین قضاوت نویسنده این نوشتار است. یک نکته اضافه آن که کتاب مذکور, کتاب سال فلسفه (در سال 1383) بوده است.
با توجه به این که کتاب ویدبرگ به سال 1984 در انتشارات آکسفورد چاپ شده و نخستین چاپ مقاله دکتر پایا در سال 1374 (در فصلنامه ارغنون, شماره هاى 7 و 8) بوده است, به دلیل تقدّم زمانى, ابتدا جملات ویدبرگ را ذکر مى کنیم, سپس جملات دکتر پایا را مى آوریم و این نکته را متذکر مى شویم که جملات ویدبرگ و پایا در ابتداى نقل ما اندکى با هم تفاوت دارند ولى در ادامه به توافق صد در صد نزدیک مى شوند!
https://jpt.isca.ac.ir/article_20405_c9ab71bd988a77d337801a125f498c2d.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
10
شماره 40-39
2005
09
23
زوایاى گوناگون مسئله اذهان دیگر
زوایاى گوناگون مسئله اذهان دیگر
348
384
20406
FA
یاسر
پوراسماعیل
Journal Article
2016
07
09
مسئله اذهان دیگر به توجیه باور ما به وجود اذهان دیگر (در بحث معرفت شناختى) و چیستى اذهان دیگر (در بحث مفهومى) مى پردازد. آیا باور ما به وجود اذهان دیگر موجّه است تا معرفت به شمار آید یا صرفاً یک باور روانى است؟ راهکارهاى بسیارى براى گره گشایى از این مسئله ارائه شده است و درباره هر یک هم چنان بحث هاى فراوانى میان فیلسوفان وجود دارد. در کل, هنوز راهکارى که اکثریت بپذیرند ارائه نشده است. این مسئله زوایاى روان شناختى و زیست شناختى نیز دارد و در میان فیلسوفان قاره اى نیز تا حدّى مدِّ نظر بوده است.
https://jpt.isca.ac.ir/article_20406_96fb83c6733b033208c2c41580857afe.pdf