دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
چشماندازی به «اخلاق در قرآن»
56
77
FA
اخلاق که با چگونگی رفتار و حالتهای اعتباری انسان سروکار دارد همواره جاذبه ویژه ای برای او داشته است و آدمی به دیدۀ احترام در آن نگریسته است. نهاد اخلاقی زندگی انسان اساس و پایه تشکیل اجتماع و ظهور تمدنهای بشری است. حرمت اخلاق چنان است که حتی کسانی هم که خود به زیور اخلاق آراسته نیستند آراستگان به فضایل اخلاقی را با دیده عزت می نگرند و شان آنها را واالا می دانند.
https://jpt.isca.ac.ir/article_21959.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21959_b2dd5042babbfa64e867f123c9ed755c.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
بازگشتبه اخلاق*
78
104
FA
<strong>1. علم... و بنیاد اخلاق </strong>
یکی از پدیدههایی که در اندیشه اروپایی معاصر و، به تبع آن، اندیشه عربی جلب توجه میکند، اهتمام فزاینده به مساله اخلاق و ارزشهاست. از دو دهه پیش از این، فیلسوفان و اندیشهگران و دانشمندان و پارهای از سیاستمداران در پی آن بودهاند که سویههای اخلاقی و ارزشی همه آنچه را که در گستره دانش یا سیاست و اجتماع و اقتصاد پدید میآید طرح و بررسی کنند. همه ما به یاد میآوریم که چند سالی پیش، مساله کنترل جمعیت و پناه بردن به سقط جنین واکنشهای شدیدی را در سطح جهانی برانگیخت. این مساله، تعارض کهن و شناختهشدهای را پیش میکشد; تعارض میان پارهای از ارزشهای ثابت دینی و برخی از مقتضیات جدید زندگی. این مساله امروزه به گونهای دیگر و در سطحی دیگر متفاوت با آنچه پیشتر بود، و مصداق اصل حرمت قتل نفس قرار میگرفت، طرح میشود. سقط جنین هنگامی که در پیوند با «کنترل جمعیت»، به مثابه یکی از ضرورتهای توسعه در کشورهای فقیر پرجمعیت مطرح میگردد، دستکم از نظر اقتصادی، به سان ابزاری لازم برای تحقق توسعه و تامین سطح مناسبی برای زندگی مردمانی که در همه عرصهها دچار سختی و کاستی و واپسماندگی هستند، دیده میشود.
https://jpt.isca.ac.ir/article_21960.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21960_9e9aefc5a975a12f77cfe3e6ca4370d6.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
حسن و قبح عقلی*
105
128
FA
<strong>اختلاف اشیاء در میزان عقل </strong>
همانگونه که امامیه و معتزله، برخلاف اشاعره، معتقدند، حق آن است که افعال نزد عقل یکسان نیستند; یعنی نمیتوان گفت در هیچ یک از افعال خصوصیتی ذاتی یا صفتی حقیقی یا جهتی اعتباری (1) وجود ندارد که مقتضی مدح و ذم باشد; بلکه افعال نزد عقل مختلفند: در بعضی افعال، فی حد نفسها، با قطع نظر از شرع، مقتضی مدح یا ذم فاعل آن وجود دارد.
توضیح این نظر منوط به بیان مقدمهای است و آن این که وجود افعال، همچون سایر اشیاء، دارای سعه و ضیق است و از این نظر افعال با یکدیگر اختلاف پیدا میکنند و این اختلاف وجودی، منشا اختلاف در آثار خیر و شر میگردد. و همان طور که سنگها و درختها و سایر جمادات و نباتات از این نظر با یکدیگر تفاوت فاحشی دارند (تفاوتی بیش از تفاوت میان زمین و آسمان!) افعال هم به همین گونه متفاوتند. و لذا ضرب و شتمی که موجب درد و اندوه است کجا، و اعطای موجب شادی و سرور کجا! این اختلاف چنان روشن است که بر مبتدیان نیز پوشیده نیست. از طرف دیگر این نکته هم واضح است که اشیاء از لحاظ ملائمت و منافرت نسبتبه حواس ظاهری و قوای باطنی و طبایع و غرایز، مختلفند و لذا چه بسا شیئی که با قوه سامعه یا باصره ملائمت دارد و با دیگر قوا منافرت. قوه عاقله نیز که در زمره قوایانسانی و بلکه رئیس این قواست ناگزیر از ادراک بعضی امور ملائمه، فرحمند و از ادراک بعضی امور منافره، مشمئز میگردد. و البته معلوم است که مناط ملائمت و منافرت نزد قوه عاقله، همان سعه یا ضیق وجودی است که منشا آثار خیر یا شر میگردد (2) و از اینجاست که آثار شرعیه مختلفی بر آنها بار میگردد. منشا این ملائمت و منافرت هم آن است که مدرکی که دارای سعه وجودی است، با قوه عاقله سنخیت دارد و مدرکی که دارای ضیق وجودی است، با قوه عاقله که سعه وجودی تامی دارد بعد و بینونت. قوه عاقله به لحاظ تجردش با هر آنچه حظ وجودی بیشتری دارد، ملائمت و سنخیتبیشتر، و با آنچه از حظ وجودی کمتری برخوردار است، منافرت تامی دارد. و این ملائمت و منافرت به خاطر وجدان (کمال) در اولی و فقدان در دومی است.
https://jpt.isca.ac.ir/article_21961.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21961_4dc4fe7033574e92a1eb6b0f3ca849ad.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
حسن و قبح عقلی و قاعده ملازمه*
129
165
FA
<strong>عقل عملی و عقل نظری </strong>
قوه عاقله شانش تعقل و فعلیتش فعلیت عاقلیت است; همانگونه که در سایر قوای ظاهری و باطنی، امر بدین منوال است. هم قوه عاقله و هم دیگر قوای موجود در انسان، فقط فعلیتی را میپذیرند که به نحو قوه و (استعداد)، واجد آن هستند. قوه عاقله دارای بعث (برانگیختن) و زجر (بازداشتن) و نیز اثبات شیئی برای شیء دیگر نیست; بلکه شانش صرفا تعقل شیئی است که از غیر ناحیه جوهر عاقل ثابت است. تفاوت عقل نظری با عقل عملی هم به تفاوت مدرکات آنهاست: (1) از این لحاظ که آیا مدرک شیئی است که شایستگی تعلق علم را دارد یا شایستگی فعل و ترک را. از مدرکات عقلی، که داخل در احکام عقل عملی است و برگرفته از آراء بدیهی مشترک بین عقلاست و گاهی «قضایای مشهوره» و گاهی «آراء محموده» نامیده میشود، قضیه «حسن عدل و احسان» و «قبح ظلم و عدوان» است. در بحث تجری از مباحث قطع، در طی کلامی مبسوط و برهانی، روشن ساختیم که امثال این قضایا از حوزه قضایایی که فی حد نفسها برهانی هستند، خارج است و بلکه در مقابل آنهاست. (2) در اینجا این نکته را نیز اضافه میکنیم که نزد اهل منطق، صحت مواد اولیه قضایای برهانی، که منحصر در ضروریات ششگانه است، به مطابقت آنها با واقع و نفسالامر است. و صحت قضایای مشهوره و آراء محموده به مطابقت آنها با شیئی است که آراء عقلا بر آن اتفاق و اجماع یافته است. چه، این قضایا واقعیتی جز اتفاق و توافق آراء ندارند.
https://jpt.isca.ac.ir/article_21962.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21962_69c830368fb5f4ef3b1650f27f73d0f4.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
زبان اخلاق از دیدگاه توصیهگرایی
166
185
FA
بیشک هر یک از ما واژهها و جملههایی مانند« x (مثل راستگویی) خوب است»،« y (مثل دروغگویی) بد است»، «باید به x عمل کرد» و« x وظیفه است» را به تکرار بر زبان میرانیم. هدف ما از به کارگیری این جملهها چیست و با آنها چه کاری انجام میدهیم; آیا مخاطب را از وصفی واقعی و خارجی به نام «خوبی» که مصاحب و قرین عمل x است، آگاه میکنیم؟ آیا میخواهیم با گفتن« x خوب است» او را به انجام دادن عمل x دعوت کنیم؟ آیا میخواهیم با این جمله احساسات وی را به انجام x برانگیزیم؟ آیا میخواهیم موافقتخود را با عمل x ابراز کنیم، یا میخواهیم از موافقتخود با عمل x خبر دهیم; آیا ممکن استبا گفتن یکی از این جملهها، همه این کارها را انجام داد؟ آیا ممکن است غرض از بهکارگیری این جملهها چند هدف در طول هم باشد؟
https://jpt.isca.ac.ir/article_21963.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21963_5b0d3eec3aefd29f1adada6e4da49b85.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
تاملی دوباره درباره اخلاق و دین
186
203
FA
کسان بسیاری هستند که معتقدند اخلاق، به نحوی از انحا، نیازمند پشتیبانی دین است. یکی از مدلولهای بسیار این ادعای مبهم و چندپهلو (3) عبارت است از این که: حقایق اخلاقی خاصی هستند که تنها به دلیل حقیقت [داشتن] حقایق دینی خاصی، حقیقت دارند. بویژه این که حقیقت داشتن ادعاهای خاصی راجع به درستی (یا نادرستی) فعل خاصی، وابسته به حقیقت داشتن ادعاهای دینی خاصی است مبنی بر این که خداوند از ما میخواهد آن فعل را انجام دهیم (یا از انجام آن سر باز زنیم). این عقیده، در اصل، برخی پارههای اخلاق را بر اراده خدا مبتنی میسازد.
فیلسوفان، عموما با چنین ادعاهایی موافق نبودهاند. و استدلالی هست (که نیای آن، استدلالی است در اوثیفرون (4) [ دینداری]) که به قصد نشان دادن بطلان چنین ادعاهایی مطرح گشته است. سیر استدلال از این قرار است: قائلان به آن ادعا، ترتیب امور را عکس کردهاند. درستی (یا نادرستی) فعل خاصی به خاطر این نیست که خداوند از ما میخواهد آن فعل را انجام دهیم (یا از انجام آن سر باز زنیم)، بلکه خداوند به خاطر دلیل دیگری که دلیل واقعی درستی (یا نادرستی) آن فعل برای ماست، از ما میخواهد که آن فعل را انجام دهیم (یا از انجام آن سر باز زنیم). زیرا اگر قضیه چنان بود که قائلان به ادعای مذکور تصویر میکنند، حقایق اخلاقی مبتنی بر خواستهای دلبخواهانه (5) خداوند در مورد آنچه ما باید انجام دهیم (یا از انجام دادنش سر باز زنیم)، بودند و این اشکال دارد.
https://jpt.isca.ac.ir/article_21964.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21964_9fae57e358122eb44a7f6a775318a1d5.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
پی ریزی اخلاق بر مبنای دین*
204
218
FA
در پرتو ارتباط عمیق و ستودنی دین و اخلاق، تنها سؤال طبیعی [و بجا] این است که آیا اخلاق نوعی وابستگی ذاتی به دین دارد؟ نشانههای [این وابستگی] زیاد است: هنجارهای اخلاقی بخش عمدهای از آموزههای دینی را تشکیل میدهند; [آموزههایی] که به نوبه خود تقریبا با هنجارهای نظریههای غیر دینی اخلاق مطابق هستند. اما آیا این، به معنای وابستگی اخلاق به دین است؟ اگر آری، چگونه؟
1. خدا و خیر اخلاقی
یک شکل ساده وابستگی اخلاق به دین وجود دارد که به محض بیان، باید آن را کنار نهاد; [و آن این که] ممکن است چنین احتجاج کرد که چون خداوند، خالق جهان و هر چیزی است که در آن است (کل چیزها) (1) ، پس در این میان خالق خیر [هم] هست و اگرخدا نبود، چیزی به اسم خیر وجود نداشت. بنابراین، اخلاق که اساسا با خیر سروکار دارد، در اصل هستی خود مستقیما وابسته به خداوند است. دست کم به خاطر [توضیح] این استدلال، (و احتمالا با تسامح کامل) فرض میشود که وابستگی به خدا مستلزم وابستگی به دین است; در نتیجه اخلاق مبتنی بر دین است. (دین چیزی همچون یک نظریه یا [تنها] نظریه درباره خداست.) اما این صورت بیحاصل وابستگی به دین، چندان عادی و معمولی است که توجه زیادی را به خود جلب نمیکند. زیرا با این حساب، هر چیزی وابستگی به دین دارد; از فیزیک و ریاضیات گرفته تا زیستشناسی و روانشناسی. (اظهارات ویلیام فرانکنا را درباره چنین نظریهای، که به دیتریش ون هیلد بران، منسوب است، بنگرید). (2)
https://jpt.isca.ac.ir/article_21965.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21965_1c7939105718206def03f87bed1cfdf6.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
تاملی در مفهوم خیر اخلاقی
219
231
FA
یکی از مباحث عمدهای که در بحث عدالت مطرح است آن است که کدام یک از حق و خیر را باید مقدم دانست. در این باره لیبرالها برآنند که حق بر خیر مقدم است، در حالی که نظریات سنتی مربوط به عدالت، خیر را مقدم میدانند. معنای این سخن آن است که در تقریر نظریه اسلام درباره عدالت، خیر مفهوما مقدم دانسته میشود، به گونهای که حقوق و وظایف مختلف بر حسب سهمی که در تحقق خیر دارند توجیه خواهند شد. تاکید بر تقدم خیر در نظریه اخلاقی بدان معناست که خیر هم در وحدت بخشیدن به مقولات اخلاقی و هم در توجیه آنها نقش دارد. زیرا کارکرد تمامی مؤلفههای مختلف اخلاقی آن است که وضع افراد، جوامع و جهان را بهبود بخشند. از این رو، اگر تقدم خیر بر حق را بپذیریم باید قدری درباره اصلاح و بهبودی که هدف اخلاق است، توضیح دهیم.
https://jpt.isca.ac.ir/article_21966.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21966_94fb036ea4cea0dce123f9714e5617cc.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
اخلاق بدون خدا؟
232
251
FA
اخلاق بدون خدا ؟
https://jpt.isca.ac.ir/article_21967.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21967_52a5e6eb312b131745d574b9b0624fd2.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
آیا غایتهای اخلاقی همان دادههای دینی هستند؟
252
267
FA
ناگفته پیداست که بحثهای اخلاقی غیر از مباحثی است که مربوط به فلسفه اخلاق است; و خلط بین این دو مبحث، در بسیاری از موارد موجب اشتباهاتی میگردد. با توجه به این نکته، لازم به تذکر است که موضوع این مقاله، بیشتر در راستای بحث دوم (فلسفه اخلاق) است.
آیا هرچه دین میگوید، اخلاق است، یا اخلاق همان است که دین میگوید؟ به عبارت بهتر، آیا میتوان مبدا دیگری، بجز دین، برای اخلاق تصور کرد، یا تنها مبدا امور اخلاقی، منابع دینی و توصیفات شرعی است؟ بنابراین، منظور از این سؤال این نیست که آیا میتوان گزارههای شرعی را منبع دستورهای اخلاقی قرار داد، و باغستان اخلاق را از سرچشمههای دینی و چشمهسارهای شرعی سیراب کرد یا نه؟ زیرا احدی از ما در این نکته تردید نمیکند که اهم فرآوردههای دینی، گزارههای اخلاقی است و دین بیش از هر چیز دیگر، به توصیههای اخلاقی پرداخته است. بلکه منظور این است که آیا میتوان از جایی دیگر و از منبعی غیر دینی نیز، «باید» اخلاقی استخراج کرد، یا این که لازم است «باید» مادر تمام «باید»های اخلاقی، در متن دستورات دینی و توصیفات شرعی آمده باشد؟ و اگر بایدی، به باید شرعی و دینی منتهی نشود، نمیتواند ارزش اخلاقی داشته باشد؟
https://jpt.isca.ac.ir/article_21968.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21968_4bb243d6a1313361096180ead2236217.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
دیرینهشناسی اخلاق و سیاست در اسلام
268
285
FA
«اندیشه اسلامی انتقادی میخواهد اسلام را از عزلت و انزوایی که تاریخ، از سده پنجم یا ششم هجری (یازدهم یا دوازدهم میلادی)، به آن تحمیل کرده بیرون آورد. اسلام نیازمند اندیشهای است که او را از آن ویژگی فریبندهای که گرایش ستایشگرانه اسلامی و نیز خاورشناسی همدستبا آن، تلاش میکنند بر آن اعمال کنند، رهایی دهد. این دو، میکوشند اسلام یا اندیشه اسلامی را درون آن «ویژگی» زندانی کنند. با اندیشه انتقادی، از این پس، گسترههای نوی برای ژرفکاوی و جستجو بر مبنای تجربهها و دستاوردهای حاصل شده در قلمرو اسلامی، در گذر تاریخ بلند آن، امکان گشایش مییابد. این بازنگری انتقادی باید به حجم چالشها و مناقشههای [فکری] معاصر باشد; تا بتوان به شناختی درستتر و مطابقتر با واقعیت دستیافت.»
https://jpt.isca.ac.ir/article_21969.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21969_914f0c188107387e27342ba97814fbfe.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
اخلاق فضیلتمدار*
286
299
FA
استعمال امروزین «اخلاق فضیلتمدار» (1) به نحوی است که یک دیدگاه را از سایر دیدگاههای موجود در اخلاق تمیز میدهد. اما در فلسفه یونان این تقسیم نامعقول بوده است، بدان جهت که در این فلسفه، که فضیلتیک مزیت (آریته) (2) به شمار میآمده و اخلاق به مزایای مربوط به خصلت و منش میپرداخته است، اخلاق یکسره اخلاق فضیلتمدار میبود. اخلاق فضیلتمدار معاصر تا حدی احیای شیفتگیهای برخی یونانیان میباشد که نیاز به عنوان نمودن مشکلات فلسفه اخلاق جدید، آنها را دگرگون ساخته است.
سقراط (حدود 399-470ق.م.) در جریان ارائه ناسازگاریهای آتنیان درباره فضایلی چون شجاعت و پارسایی، چهار سؤال اصلی در اخلاق فضیلتمدار یونان را طرح نمود: چه امری یک وصف خاص انسانی را تبدیل به فضیلت میکند؟ چگونه معرفتبه چیستی فضایل، با دارا بودن فضایل ربط دارد؟ آیا فضایل مختلف، جنبههای [گوناگون] یک فضیلت واحد هستند یا ربط و پیوند آنها به گونهای دیگر است؟ و چگونه به فضایل عمل کنیم تا خیر یا خیرهای مخصوص انسان را به دست آوریم؟ افلاطون (حدود 347-430ق.م) و ارسطو (حدود384-322ق.م) با بسط پژوهشهای سقراط، ابعاد ضروری روانشناختی، سیاسی و متافیزیکی هر نظریه جامعی را در باب فضایل مشخص نمودند. بدینسان افلاطون در جمهوری، در جستجوی پاسخ این سؤالات سقراط، اعتدال (3) را مزیتخاص بخش شهوانی روح، شجاعت و حکمت را مزیتهای بخش روحانی و عقلانی [آن]، و عدالت را مزیتی دانست مربوط به انتظام درست این اجزاء در روحی که عقل در آن حاکم است. هر فضیلت نیز مزیت دسته شایستهای از شهروندانی است که در یک دولتشهر نظاممند نقش خود را ایفا میکنند. معرفتبه این که هر یک از فضایل چیستند، و نیز این که چگونه هریک، نمونهای از یک فضیلت مثالی را نشان میدهند یعنی آن معرفتی که موجب کسب فضایل به وسیله کسانی که عقل بر آنان حاکم است میشود معرفتی است از مثل ازلی، در پرتو نوری که به وسیله مثال خیر (4) فراهم آمده است; آن خیر اعلایی که هر حیات بشریای که با فضایل شکل یافته باشد در یک روند عقلانی به سوی آن در حرکت است.
https://jpt.isca.ac.ir/article_21970.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21970_ded6c91821d0ead0b28af19af50383e6.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
اخلاق نسبی است یا مطلق
300
323
FA
در این نوشتار، کلمه «اخلاق» به معنای سطحی یا محاورهای آن، که اشاره به نوعی آداب و رسوم دارد، به کار نمیرود، بلکه در معنای اصلی و اساسی آن استعمال میشود. اخلاق را میتوان به مثابه الگوی رفتاری که مبتنی بر ارزشهای مطلق ناظر به خیر و خوبی است، توصیف کرد. اما این توصیف از اخلاق، ما را بلافاصله با مسالهای که الآن مورد بحث ماست، مواجه میسازد. یعنی این که آیا، واقعا، اخلاق مطلقی وجود دارد؟ و اگر هست آیا این بدان معناست که اخلاق صرفا محصول عوامل اجتماعی و روانشناختی یا عوامل دیگر نیست، بلکه امری است مستقل از هر چیز دیگری; یعنی یک واقعیت نهایی، مظهر ارزش مطلقی یعنی مظهر ارزش ذاتیای که باید فینفسه پذیرفته شود; زیرا اخلاق نمیتواند از اصول اساسیتر دیگری ناشی شود؟ آیا واقعا میتوان وجود چنین اخلاقی را مسلم انگاشت؟
برای پاسخگویی به چنین پرسشی، سؤال دیگری رخ مینماید که باید ابتدا به آن بپردازیم: به چه طریقی ممکن است درباره امر مطلقی بحث کرد؟ ما در اینجا به قلمرو اعتقادات و داوریهایی پا مینهیم که برهانهای مادی [ناظر به محتوا، در آن] کارگر نیستند و بنابراین مجبوریم به تجارب باطنی اعتماد کنیم. با وجود این، بسیاری شاید امروزه اکثریت معتقدند که اخلاق ثابت (مطلق) نیست و همواره تحت نفوذ ارزشها و اعتقادات متفاوت، تغییر میکند. مطمئنا، به نظر میرسد که بافت اجتماعی به دلیل فقدان معیارهای مطلق تحلیل میرود. اما صرف این که این معیارها مطلوب به نظر آیند، دلیل کافی برای واقعی بودن آنها نیست. تنها در صورتی میتوان آنها را پذیرفت که ما کاملا متقاعد شده باشیم که آنها در واقع وجود دارند. اما همان طور که از وصف «اطلاق» به معنی بدون منشا، نهایی و ورای برهان پیداست، به نظر میرسد که این وصف مانع از هر گونه بحثبیشتری باشد.
https://jpt.isca.ac.ir/article_21971.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21971_d1e48fce8464044dd36575faaebcc47c.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
نقدی بر نسبیت اخلاقی
324
343
FA
https://jpt.isca.ac.ir/article_21972.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21972_60e941845629ab13918143995d51d217.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
پژوهشی در ارتباط علم و اخلاق
344
365
FA
اشاره: (1)
در این مقاله، ابتدا به تحلیل سرشت مفاهیم اخلاقی میپردازیم که رکن کلیدی و اساسی زبان اخلاق را تشکیل میدهند. سپس درباره منشا انتزاع و عینیت این مفاهیم و پس از آن در مورد انواع جملات اخلاقی و سرشت و کارکردهای هریک به بحث مینشینیم و سرانجام از رهگذر بررسی رابطه زبان اخلاق با حقیقت، به رابطه علم و اخلاق یا دانش و ارزش رسیدگی میکنیم.
https://jpt.isca.ac.ir/article_21973.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21973_de5a071ef0ea2620cd24c883a6e746a3.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
توازی علم و اخلاق اجتماعی
366
383
FA
از هنگامی که دیوید هیوم، تجربهگرای مشهور انگلیسی، میان قضایای علمی و اخلاقی خط کشید و این دو حوزه را کاملا متفاوت دانست، اهل تحلیل این نکته را از او آموختند که تنها با ارتکاب یک مغالطه منطقی میتوان قصهای سرود که با گزارههای خبری آغاز کند و با وصایای تکلیفی به پایان برد; و البته دعوای استدلال، و نه خطابه، داشته باشد. به این ترتیب، کسانی که در چارچوب پارادایم فلسفه تحلیلی تعلیمات عقلی دیده بودند، تصدیق کردند که جهان واقع و هر آنچه در آن روی میدهد و هر آنچه علم از آن روایت میکند، راهی به سوی کشف یا تاسیس شایستهها و بایستهها نمیگشاید. این فقرهها، یا ترجمان احوال عاطفی است و سرانجام به پارهای خوشامدها و بدآمدها فروکاستنی است و یا اگر هم چنین نباشد و بتوان از آن دستگاهی منظوم برکشید، این قدر هست که بنای آن بر مبانی علمی و اخباری، منطقا نارواست و از یکی به دیگری راهی نیست; برای مثال، از این که روند نظام طبیعتبر تنازع بقاست، در نمیآید که باید علیه قوی پنجهگان شورید و نظامی عادلانه ساخت و یا این که باید خردان و پستان را کوبید و با رشد تکاملی همسو شد.
به این سان رشد علوم و پردهبرداری معرفت از طبیعت، هرچند بر جدالهای نظری و اوهام و احلام فایق میآید و با دو وصف دقت و قطعیت در کار اکتشاف حقیقت علمی، اعتماد بسیار جلب میکند و توانایی کرانه ناپیدای آن افقهای دوردستشناخت را نیز زیر بال میگیرد، با این همه نباید طمع خام ورزید که با (تور) علم، هرچند روزنههای آن ریز و حوصله آن فراخ باشد، بتوان به شکار ارزشها نیز رفت و گوهرهای اخلاق را نیز به چنگ آورد. حسن و قبح امور از آن گونه اوصافی نیست که به دلیل سیطره جهل علمی، مغفول و مستور مانده باشد تا در موشکافیهای علم از آن، پرده باز گرفته شود; بلکه اصلا از جنس تاسیس است و نه کشف، و به همین دلیل این دو خط متنافرند، چندان که اگر تا بینهایت هم پیش بروند به هم در نمیآویزند. پس بیهوده گمان مبریم که با رشد علم ارزشهای گرانسنگتر و اخلاق و رفتار و فرهنگ مقبولتر نیز به دستخواهد آمد.
https://jpt.isca.ac.ir/article_21974.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21974_b5e9022269abb57e7f3e10a7dff886bb.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
حقوق، ترجمان اخلاق
384
408
FA
https://jpt.isca.ac.ir/article_21975.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21975_8bd3f15946298789a1d3f5dd9477ee10.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
تاملی در اقتراح فلسفۀ فقه
409
433
FA
مجله بسیار وزین و متین نقدونظر که به گمان ما در زمان کنونی، کمنظیر، بلکه بینظیر است، در هر شماره خود درباره یک موضوع علمی، سؤالاتی را مطرح میکند و برای چند تن میفرستد و پس از دریافت جواب، آنها را همراه با تعدادی مقاله که نوعا درباره همان موضوع استبه چاپ میرساند. ناگفته پیداست که روش یاد شده، جالب و سودمند است، ولی بسیار دیده میشود که پاسخدهندگان محترم رعایت قاعده «سؤال شما، پاسخ ما» را نمیکنند. زیرا گاهی قسمتی از سؤال را پاسخ میدهند و قسمت دیگرش را به امان خدا رها میکنند و گاهی به جای این که به سؤالی که از آنان شده پاسخ دهند به سیر و سیاحت در مقولات دیگر میپردازند; و ناهنجارتر این که بسیار دیده میشود که در موارد گوناگون، و بدون مناسبت، اصطلاحات خارجی را به زبان خارجی در کنار اصطلاح لازم ذکر میکنند و یا با ذکر الفاظ نامانوس بر پیچیدگی کلام خود میافزایند. انصاف این است که چنین روشی عادلانه نیست; زیرا بسیار پیش میآید که پیشینیان خود را مورد ملامت و سرزنش قرار میدهیم و گاهی از اسلوب علمیشان تعجب میکنیم که چرا مطالب علمی را که بدون شک به آسانی قابل درک و فهم نیستند، در قالب جملات پیچیده ادا کردهاند. آیا این اشکال به همه کسانی که تمام تلاششان چاشنی کردن سخنان خویش با واژههای غربی و خودساخته نامانوس است، وارد نیست؟ به نظر میرسد اگر برای ارشاد و راهنمایی دیگران و برای روشن شدن حقیقت مینویسیم، باید روشهایمان را تغییر بدهیم و تمام سعی و تلاشمان بر این باشد که مقصودمان را به طور ساده و همهکس فهم بیان داریم.
https://jpt.isca.ac.ir/article_21976.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21976_d7199b05726608f3c2e2b793faeca003.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
بهره بانکی همان رباست
434
462
FA
https://jpt.isca.ac.ir/article_21977.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21977_cb7d0c11ac494287ebb805016669a6c2.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
موسیقی متعالی از نگاهی دیگر
463
481
FA
https://jpt.isca.ac.ir/article_21978.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21978_1e01600a5dab90e9bac42d1165c5faf0.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
ظهور موج سوم تجدد
482
493
FA
https://jpt.isca.ac.ir/article_21979.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21979_906f99b7b0e8eda2ea6aabb0274ed629.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
4
شماره 14-13
1997
12
22
عقل و ایمان
494
506
FA
https://jpt.isca.ac.ir/article_21980.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_21980_11df3038c57dfda6ac0ee33ae106ac03.pdf