ORIGINAL_ARTICLE
کانت و جعل معنای زندگی در دوره مدرن
پرسش از معنای زندگی از منظر کانت بهعنوان یکی از فیلسوفان تأثیرگذار در عصر مدرنیته اهمیت زیادی دارد، زیرا او در بخشهای مهم فلسفهاش، یعنی معرفتشناسی، اخلاق و فلسفه دین به پرسشهای مهم معنای زندگی پاسخهای مشخصی میدهد که پس از او بسیار تأثیرگذار بوده است. کانت با اتکا به معرفتشناسی و هستیشناسی انسانمحور، در نظام معرفتشناسیاش، معناداری را تنها به قلمرو ماده و علوم تجربی محدود میکند و آن را از مابعد الطبیعه سلب میکند. سپس در نظریه اخلاقی خود با اتکا بر انسانی که اساس و غایت اخلاق است، برای امور مابعد الطبیعی همچون خدا، جاودانگی نفس و اختیار، پاسخ اخلاقی تدارک میبیند و با این زمینه، دین را متکی بر انسان کرده، تلاش دارد تا با اولوهیتزدایی از دین آن را به دینی کاملاً انسانی و مطابق عقلانیت بشری تبدیل کند که در آن خدا کاملاً خدمتگذار تمایلات انسان است. نتیجه تفکر کانت در نگاه اول جعل معنای نوی برای زندگی انسان است، اما افراط در انسانمحوری و تفسیرهای بشری از اخلاق و دین، در نهایت اخلاق و دین را متکثر و نسبی ساخته و کارامدی آنها را برای پاسخدهی به پرسشهای بنیادین بشر و تأمین سعادت واقعی از دست میدهد که همان بیمعناشدن زندگی انسان مدرن است.
https://jpt.isca.ac.ir/article_65172_693fcb906d1d5a3b6822d6ab22225f87.pdf
2017-09-23
4
33
10.22081/jpt.2017.65172
معنای زندگی
انسانمحوری
اخلاق
دین
خدا
سعادت
انسان
قدرتالله
قربانی
qorbani@khu.ac.ir
1
دانشیار فلسفه دانشگاه خوارزمی، تهران
AUTHOR
* قرآن کریم
1
1. بیات، محمدرضا (1390)، دین و معنای زندگی در فلسفه تحلیلی، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب.
2
2. علیزمانی، امیرعباس (1383)، خدا، زبان و معنا، قم: انتشارات آیت عشق.
3
3. ــــــــــــــــــــ (1386)، «معنای معنای زندگی»، نامه حکمت، ش 1، سال پنجم.
4
4. کاپلستون، فردریک (1372) تاریخ فلسفه، ج 6، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی و انتشارات سروش.
5
5. کانت، ایمانوئل (1370)، تمهیدات، ترجمه غلامعلی حداد عادل، تهران: نشر دانشگاهی.
6
6. ــــــــــــــــــــ (1369)، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، تهران: انتشارات خوارزمی.
7
7. ــــــــــــــــــــ (1381)، دین در محدوده عقل تنها، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، تهران: نقشونگار.
8
8. کورنر، اشتفان (1367)، فلسفه کانت، ترجمه عزتاله فولادوند، تهران: انتشارات خوارزمی.
9
9. متز، تادئوس (1390)، «معنای زندگی»، ترجمه زهرا رمضانلو، کتاب ماه دین، ش 165.
10
10. محمدرضایی، محمد (1379)، تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
11
11. ملاصدرا، صدرالدین محمد (1376)، شرح رساله مشاعر، تصحیح سیدجلال الدین آشتیانی، تهران: امیرکبیر.
12
12. هیک، جان (1376)، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سلطانی، تهران: انتشارات بینالمللی هدی.
13
13. McCormick, Matt (2008), “Immanuel Kant, Metaphysics,” Internet Encyclopedia of Philosophy.
14
14. Cottingham, John (2003), On the Meaning of Life, London: Routledge.
15
15. Ewing, A. C. (1967), A short Commentary on Kant's critique of pure Reason, the university of Chicago press.
16
16. Kant, Immanuel (1997), Critique of Pure Reason, Translated by: Paul Guyer and Allen Wood, Cambridge university press.
17
17. Paul, Guyer (1998), “Kant Immanuel,” Routledge Encyclopedia of philosophy, Edward Graig (ed.), V. 5, first published by Routledge.
18
18. Walsh, W. H. (1967), “Kant,” the Encyclopedia of philosophy, Paul Edwards (ed.), New York: the Macmillan press.
19
ORIGINAL_ARTICLE
معنای معنا در چهار دوره زندگی تولستوی
امروزه بررسی معنا و چیستی معنای زندگی به یکی از تأملات مهم در حوزه فلسفه زندگی بدل شده است که البته با مقولات مهمی همچون ارزش، هدف، خدا، مرگ و ایمان بیارتباط نیست. در این میان، نویسندگان تأثیرگذار در عرصه ادبیات و فلسفه، خود افزون بر درگیری عمیق با مسئله معنای زندگی، تحلیلها و گذرهای معنایی قابل تحسینی برای مخاطبان خویش به ارمغان آوردهاند. تولستوی نویسنده تأثیرگذار قرن نوزدهم، بهطورعمیق با مسئله معنا، ارزش، پوچی و خدا درگیر بوده و آنها را در آثار خود از جمله اعتراف من، آنا کارنینا، جنگ و صلح و مرگ ایوان ایلیچ منعکس کرده است. بررسی تفصیلی آثار و زندگی تولستوی نشان میدهد او پس از طی سه مرحله از معنای زندگی، یعنی معنا بهمثابۀ کمال اخلاقی بهعنوان ارزش، معنا بهمثابۀ دستیابی به پول، شهرت و ثروت بهعنوان هدف و معنا بهمثابۀ ارزش از نوع کیفیت یا عملی که با حصول آن زندگی ارزش مییابد، در مرحله چهارم از زندگیاش، به ارزشی باز میگردد که در پرتو ایمان دوباره به خدا بهدست آمده است.
https://jpt.isca.ac.ir/article_65173_a30fd8fd753c68888c2d64956172b940.pdf
2017-09-23
34
62
10.22081/jpt.2017.65173
معنا
زندگی
معنای زندگی
تولستوی
ارزش و هدف
امیرعباس
علی زمانی
alizamani@yahoo.com
1
دانشیار دانشگاه تهران
AUTHOR
آرزو
مهدی زنجانیان
zanjanian@ut.ac.ir
2
کارشناس ارشد فلسفه دین دانشگاه تهران
AUTHOR
1. آلستون، ویلیام (1380)، فلسفه زبان، ترجمه نادر جهانگیری، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
1
2. بیات، محمدرضا (1390)، دین و معنای زندگی در فلسفه تحلیلی، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
2
3. تولستوی، لئو (1385)، اعتراف من، ترجمه سعید فیروزآبادی، تهران: جامی.
3
4. ــــــــــــــــــــ (1389)، چه باید کرد؟، ترجمه مهدی سمسار، تهران: نشر جامی.
4
5. ــــــــــــــــــــ (1390)، مرگ ایوان ایلیچ، ترجمه سروش حبیبی، تهران: انتشارات چشمه.
5
6. ــــــــــــــــــــ ، آنا کارنینا، ترجمه فاراز سیمونیان، تهران: انتشارات گوتنبرگ.
6
7. رولان، رومن (1364)، زندگانی تولستوی، ترجمه ناصر فکوهی، تهران: نشر دانش.
7
8. علیزمانی، امیرعباس (1386)، «معنای معنای زندگی»، پژوهشنامه فلسفه دین، ش 9.
8
9. گوستاو یونگ، کارل (1388)، مجموعه مقالات مرگ، ترجمه فرزین رضاعی، ارغنون، ش 26 و 27.
9
10. محمدی، مژگان (1385)، «غزالی و تولستوی در جستوجوی معنای زندگی»، نقدونظر، ش 43 و44.
10
11. داوری اردکانی، رضا (1393)، «مرگ ایوان ایلیچ» اثر تولستوی (مصاحبه روزنامه ایران).
11
12. ملکیان، مصطفی (1382)، درسگفتار معنای زندگی، دوره دکتری دانشگاه تربیت مدرس.
12
13. ویگنز، دیوید (1382)، حقیقت، جعل و معنای زندگی، ترجمه مصطفی ملکیان، نقدونظر، ش 29 و 30.
13
14. Flew, Antony (1963), “Tolstoi And The Meaning Of Life,” The University Of Chicago press, Ethics, Vol. 73.
14
15. Nozick, Robert (1981), “Philosophical Explanation,” The Belknap Press of Harvard University Press.
15
16. Perrett. W. (1985), “Tolstoy, Death And Meaning Of Life,” Cambridge University Press, Philosophy, Vol. 60, No. 232.
16
17. Adams, E. M. (2002), “The Meaning Of Life,” Springer, International Journal for Philosophy of Religion, Vol. 51, No. 2.
17
18. Dilman, Ilham. (1965), “Life And Meaning,” Cambridge University Press, Philosophy, Vol. 40, No. 154.
18
19. Kaufman, Andrew D. (2011), “Understanding Tolstoy,” The Ohio State University Press.
19
20. Filippovitch Yegorov, Semion (1994) “Leo Tolstoy,” Prospects: the quarterly review of comparative education (Paris, UNESCO: International Bureau of Education), Vol. XXIV, No. 3/4.
20
21. Bost, William S. (2012), One Man’s Journey Out of Depression Through Tolstoy’s A Confession, North Carolina Insight.
21
22. Eagleton, Terry (2007), The Meaning of Life, Oxford University Press.
22
23. Wong, Wai-hung. (2008), “Meaningfulness And Identities,” Ethic Theory Moral Prac, No. 11.
23
24. Ogden and Richards, C. K. and L. A. (1989), The Meaning of Meaning, Orlando, Florida: Harcourt Brace Jovanovich.
24
ORIGINAL_ARTICLE
سقط جنین و استدلال ”آغاز فعالیت مغز“
سقط جنین یکی از مسائل مهم در حوزه اخلاق پزشکی است که در دهههای اخیر ذهن برخی از فیلسوفان اخلاق را به خود مشغول کرده است. باروخ برودی یکی از فیلسوفان اخلاق است که مدعی است ادعاهای مطرح شده برای آغاز حیات انسانی جنین از جمله نخستین حرکت جنین در رحم، به ادراک درآمدن از سوی انسانهای دیگر، زیستپذیری خارج رحم و وجود مستقل داشتن، هیچکدام نمیتواند ویژگیای ضروری برای انسانبودن جنین باشد. او آغاز حیات انسانی جنین را از راه تحلیل مرگ به دست آورده و معتقد است که چون انسان با ایست بازگشتناپذیر مغز و به بیان دیگر، مرگ مغزی مرده بهحساب میآید و دیگر او را انسان بهشمار نمیآورند، پس آغاز حیات انسانی نیز با آغاز فعالیت مغز در جنین آغاز میشود. برودی مدعی است که فعالیت مغزی جنین در زمانی میان هفته دوم تا پایان ماه سوم آغاز شده و درنتیجه جنین در این زمان بهیقین انسان میشود و سقطکردن آن بهلحاظ اخلاقی نادرست است. در این مقاله به بررسی و نقد دیدگاه باروخ برودی پرداخته میشود.
https://jpt.isca.ac.ir/article_65174_48dd0c97c2e1bd9e89e469a9b85af028.pdf
2017-09-23
63
83
10.22081/jpt.2017.65174
سقط جنین
کارکرد مغز
مرگ مغزی
باروخ برودی
علیرضا
آلبویه
a.aleboyeh@isca.ac.ir
1
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
AUTHOR
مریم
گودرزی
mgoudarzi225@gmail.com
2
کارشناس ارشد فلسفه و کلام
LEAD_AUTHOR
1. ابن سینا (1889)، «رساله فی دفع الغمّ من الموت»، در: رسائل الشیخ الرئیس ابی علی الحسین بنعبد الله بن سینا فی اسرار الحکمة المشرقیه، تصحیح: میکائیل بنیحیی المهرنی، مدینه لیدن المحروسه: مطبع بریل.
1
2. سهروردی، شهاب الدین (2009)، رسالة الابراج، تحقیق هنری کوربان، باریس: دار بیبلیون.
2
3. صدرالدین شیرازی، محمد (1382الف)، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه (ویرایش دوم)، مقدمه، تصحیح و تعلیق: سیدجلال الدین آشتیانی، قم: بوستان کتاب.
3
4. ــــــــــــــــــــ (1382 ب)، الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعه، تصحیح، تحقیق و مقدمه: رضا اکبریان، ج 9، تهران: انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
4
5. ــــــــــــــــــــ (1380)، المبدأ والمعاد، مقدمه و مصحح: سیدجلالالدین آشتیانی، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
5
6. معتمدی، غلامحسین (1387)، انسان و مرگ: درآمدی بر مرگشناسی، تهران: نشر مرکز.
6
7. Boonin, David (2003), A defence of abortion, Cambridge University Press.
7
8. Brading, Katherine and Castellani, Elena (2013), "Symmetry and Symmetry Breaking,” in: The Stanford Encyclopedia of philosophy, Edward N Zalta (ed.).
8
9. Brody, Baruch (1989), “The Morality of Abortion,” in :Tom L. Beauchamp and Leory Walters (ed.), Contemporary Issues in Biothics, Wadsworth publishing Co Inc; 3 th ed.
9
10. __________ (1980), Identity and Essence, Princeton University Press.
10
11. __________ (1975), “Fetal Humanity and the Theory of Essentialism,” in: F. Ellison (ed.), Sex and Philosophy, Prometheus Books, Buffalo.
11
12. Kaczor, Christopher (2011), The Ethics of Abortion Woman's Rights, Human Life, and the Question of Justice, Routledge.
12
13. Schwarz, Stephen (1990), The Moral Question of Abortion, Chicago: Loyola University Press.
13
14. Singer, peter (1993), Pratical Ethics (2nded.), Cambridge University
14
15. Warren, Mary Anne (1973), “On the Moral and Legal Status of Abortion,” The Monist, Vol. 57, No. 4.
15
ORIGINAL_ARTICLE
تبیین همسویی دیانت و عقلانیت
چگونگی امکان همسویی میان عقلانیت و دیانت، مسئلهای است که با وجود دیدگاههای متنوع و گاه ناهمگون درباره آن، اهمیت نسبت این دو را نزد محققان دین و فلسفه نشان میدهد. دیانت، عبارت است از پذیرش یقینی اصول و آموزههای تفصیلی دین، آنگونه که مقصود است؛ و عقلانیت عبارت است از عبور به واقع و اکتشاف آن بر پایۀ پذیرش اصول ناب و ضروریالصدق عقل. از اینکه بسیاری از فیلسوفان بزرگ تاریخ، از جمله فیلسوفان مسلمان، از عالمان دیناند، میتوان همسویی میان عقلانیت و دیانت را دریافت، ولی درعینحال چگونگی امکان این همسویی نیازمند تبیین است. ویژگی خاص پرسشها و پاسخهای پیشین عقل میتواند نقطه آغاز برای نشاندادن این همسویی و نیز تبیینی، هم برای ارتباط میان عقل و دین و هم اهتمام دین به عقل باشد. این همسویی با شروطی تا پرسشها و پاسخهای ردههای بعد ـ که همگی اکتسابیاند و خواص دیگری دارند ـ امتداد مییابد. در این نوشتار، کوشش شده است تا روش فیلسوفان مسلمان در پیوند میان پژوهشهای محض فلسفی و پژوهشهای اجتهادی در متون و آموزههای دین و نیز منزلت هرکدام آنها در باور ایشان بیان شود تا درنهایت این همسویی نهتنها درواقع و نفسالامر که در این دو سنخ از پژوهشها نیز آشکار گردد.
https://jpt.isca.ac.ir/article_65175_2c339e3fbd03bd2ac373bee1286ad13b.pdf
2017-09-23
84
107
10.22081/jpt.2017.65175
عقلانیت
دیانت
پژوهشهای فلسفی
دانش بشری
پژوهشهای اجتهادی
اعتقاد دینی
امیر
دیوانی
divani.mofiduni@gmail.com
1
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه مفید
AUTHOR
1. ابن سینا، حسین بن عبدالله (1404 ق)، الشفا(الهیات)، قم: منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی.
1
2. ملاصدرا، صدر الدین شیرازی (1368)، الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعة العقلیة، قم: انتشارات مصطفوی.
2
3. ــــــــــــــــــــ (بیتا)، العرشیه، اصفهان: انتشارات مهدوی.
3
4. صدوق، محمد بنعلی (بیتا الف)، التوحید، قم: مؤسسة النشر الاسلامی.
4
5. ــــــــــــــــــــ (بیتا ب)، کمال الدین وتمام النعمه، قم: مؤسسة النشر الاسلامی.
5
6. طباطبایی، محمدحسین (1387)، اصول فلسفه رئالیسم، قم: بوستان کتاب.
6
7. طوسی، محمد بنالحسن (1430 ق)، اختیار معرفة الرجال المعروف برجال الکشی، قاهره ـ لندن: مرکز نشر آثار علامه مصطفوی.
7
8. عابدی شاهرودی، علی (1394 الف)، سنجش و اکتشاف، تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
8
9. ــــــــــــــــــــ (1394 ب)، نقد قوه شناخت، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
9
10. قمی، ابوالقاسم (1431 ق)، القوانین المحکمة فی الاصول المتقنه، قم: مؤسسه احیاء الکتب الاسلامیه.
10
11. مدرس زنوزی، علی (1376)، بدایع الحکم، قم: انتشارات الزهرا.
11
ORIGINAL_ARTICLE
فخر رازی و میراث سینوی در مسئله کلام الهی
در نوشتار حاضر، ماهیت و فرایند ارسال کلام الهی به شخص نبی از دیدگاه ابن سینا و فخر رازی بررسی شده است. در بررسی از ناحیۀ آغاز و نیز انجام به مشترکات بسیاری در دو دیدگاه برمیخوریم. هر دو در این فرایند، نقش یک امر ماورایی را نادیده نگرفته و به قابلیت خاص نفس مخاطب اشاره داشتهاند و به قوهُ قدسی قائلاند و محل ادراک را قلب پیامبر که مرتبه بالای نفس ناطقه است میدانند، اما حقایق معقول وقتی به صورت الفاظ درمیآیند، با مرتبه پایین نفس، یعنی حواس قابل درک خواهند بود. درنتیجه میتوان گفت نقش ویژگیهای قوه عاقله و قوه متخیله نبی را نباید نادیده گرفت. از مطالب پیشگفته میتوان دو نتیجه مهم گرفت: نخست اینکه با توجه به بیان فخر رازی درباره قاعده «النفس فی وحدتها کل القوی»، اشکال قول ابن سینا که طرح نفس فلکی موجد آن است، مطرح نخواهد شد و از اینرو، هم در مرحله کلیات و هم در جزئیات میتوان نفس نبی را مطرح کرد؛ دوم اینکه از مباحث فوق، کیفیت دخالت پیامبر در مسئله وحی روشن میشود.
https://jpt.isca.ac.ir/article_65176_ad5ea7c232d63282372765f61a8ebed4.pdf
2017-09-23
108
127
10.22081/jpt.2017.65176
کلام خدا
پیامبر
نفس
عقل قدسی
مرضیه
صادقی رشتی
m.sadeghi@qom.ac.ir
1
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه قم
AUTHOR
1. ابن سینا، عبدالله (1353)، رساله فی الفعل و الانفعال، بی جا: مجلس دائرةُ المعارف العثمانیه.
1
2. ــــــــــــــــــــ (1363)، المبدأ والمعاد، تهران: مؤسسه مطالعات اسلامی.
2
3. ــــــــــــــــــــ (1364)، النجاة، تهران: مرتضوی.
3
4. ــــــــــــــــــــ (1375)، النفس من کتاب الشفاء، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
4
5. ــــــــــــــــــــ (1379)، تعلیقات، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
5
6. ــــــــــــــــــــ (1383)، الاشارات والتنیهات، قم: نشر بلاغ.
6
7. ــــــــــــــــــــ (1385)، الاهیات من کتاب الشفاء، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
7
8. ــــــــــــــــــــ (1952)، رساله فی النفس وبقائها ومعادها، بیروت: دار احیاء الکتب العربیه.
8
9. ــــــــــــــــــــ (1400)، الرسالة العرشیه، قم: بیدار.
9
10. رازی، فخر (1364)، النفس والروح وشرح قوا هما، تحقیق محمد صغیرحسن المعصومی، تهران: بی نا.
10
11. ــــــــــــــــــــ (1995)، التفسیر الکبیر، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
11
12. ــــــــــــــــــــ (1987)، المطالب العالیة من العلم الاهی، بیروت: دار الکتب العربیه.
12
13. ــــــــــــــــــــ (1411)، المباحث المشرقیة، قم: بیدار.
13
14. ــــــــــــــــــــ (1952)، رسالة فی النفس، بی جا.
14
15. ــــــــــــــــــــ (1989)، المسائل الخمسون فی اصول الدین، قاهره: مکتبة الکلیات الأزهریه.
15
16. ــــــــــــــــــــ (بی تا)، لباب الاشارات وشرح الاشارات، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
16
17. طوسی، نصیرالدین (1382)، تجرید الاعتقاد، قم: دار العلم.
17
ORIGINAL_ARTICLE
روش دکارت: ریاضی یا هندسی؟
رنه دکارت در آثارش از تأثیری که علم ریاضی بر ذهن وی داشته سخن گفته است. او که در زمره پایهگذاران علم جبر و هندسه تحلیلی است، معتقد بود «تنها معرفت ریاضی است که میتوان بر آن نام معرفت نهاد». با وجود این، پرسش این است که چرا بعضی مفسران، و نیز در اغلب منابع فارسی، روش دکارتْ روش «هندسی» معرفی میشود، درحالیکه بیشتر محققان بر روش ریاضیِ دکارت تأکید کردهاند؟ او زمینه را برای بیان فیزیکِ ریاضی فراهم کرده است. از نظر دکارت خصوصیاتی مانند نقطه، بُعد و امتداد در هندسه، ذاتیِ مادّه است. به نظر نگارنده، تأکید بر روش هندسی و اصالت هندسه بهمعنای قبول اصالت جوهر مادی و مادهگرایی در دکارت است و چنین دیدگاهی با فکر دکارتی مغایرت دارد، چون او افزون بر جوهر مادی، به دو جوهر نفس و خدا نیز قائل بوده است. در فلسفه او، منشأ ریاضیات عقل و عقلانیت است و به دلیل همین نشئتگرفتن عقلانی است که برهانهای ریاضی، یقینی و واضحاند. البته در اینجا مقصود از ریاضیات در روش ریاضی، ریاضیات عمومی و متداول نیست، بلکه ریاضیاتی است که از زمان ارسطو به «ریاضیات محض» و «ریاضیات کاربردی» تقسیم شده است. مقاله در صدد یافتن پاسخی به پرسشهای زیر است: فرق روش هندسی و روش ریاضی در چیست؟ وضوح، تمایز و یقین در کدامیک از این دو بیشتر است؟ از نظر دکارت کدام مسائل با روش ریاضی قابل حلاند و چه مسائلی با روش هندسی؟
https://jpt.isca.ac.ir/article_65177_89cdf51b8bd26f93a44b0bef894148d9.pdf
2017-09-23
128
156
10.22081/jpt.2017.65177
دکارت
روش هندسی
روش ریاضی
تحلیل
تألیف
واضح
متمایز
شهین
اعوانی
shaawani@gmx.de
1
دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
AUTHOR
1. اعوانی، شهین (1395)، «دکارت، بنیانگذار روش در فلسفه عصر جدید»، در: شهین اعوانی (به کوشش): فیلسوف نظر و عمل، ارجنامه استاد دکتر احمد احمدی، چاپ اول، تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
1
2. برکن، هری مکفارلند (1393)، قرائت تأملات دکارت، ترجمه شاپور اعتماد، تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با همکاری انتشارات هرمس، چاپ دوم.
2
3. بریه، امیل (1385)، تاریخ فلسفه قرن هفدهم، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران: هرمس، چاپ اول.
3
4. ــــــــــــــــــــ (1380)، تاریخ فلسفه قرون وسطی و دوره تجدد، ترجمه و تلخیص یحیی مهدوی، تهران: انتشارات خوارزمی، چاپ دوم.
4
5. بیکن، فرانسیس (1392)، نوارغنون، ترجمه محمود صناعی، تهران: جامی، چاپ اول.
5
6. پارکینسون، جی. اچ. آر (1392)، «اسپینوزا: مابعدالطبیعه و معرفت» در: پارکینسون، جورج هنری ردکلیف و اس. جی. شنکر (سرویراستاران)، تاریخ فلسفه غرب، ج 4، دوره نوزایی و عقلگرایی قرن هفدهم، ترجمه سیدمصطفی شهرآیینی، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
6
7. توران، امداد (1389)، تاریخمندی فهم در هرمنوتیک گادامر: جستاری در «حقیقت و روش»، تهران: بصیرت، چاپ اول.
7
8. حسینی، سیدمحمد (1381)، «تأثیر ریاضیات بر فلسفه دکارت»، در: معرفت، ش 54.
8
9. خاتمی، محمود (1385)، «ماده از نظر دکارت»، در: فلسفه، نشریه دانشگاه تهران، ش 11.
9
10. دکارت، رنه (1361)، تأملات در فلسفه اولی، ترجمه احمد احمدی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول.
10
11. ــــــــــــــــــــ (1364)، اصول فلسفه، ترجمه منوچهر صانعی، تهران: آگاه، چاپ اول.
11
12. ــــــــــــــــــــ (1376)، فلسفه دکارت، شامل یک مقدمه تحلیلی و ترجمه سه رساله قواعد هدایت ذهن، اصول فلسفه و انفعالات ذهن، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، تهران: انتشارات بینالمللی الهدی، چاپ اول.
12
13. ــــــــــــــــــــ (1383)، گفتار در روش درست راه بردن عقل و جستوجوی حقیقت در علوم، ترجمه محمدعلی فروغی، در: محمدعلی فروغی، سیر حکمت در اروپا، تهران: هرمس، چاپ اول.
13
14. ــــــــــــــــــــ (1386): اعتراضات و پاسخها، ترجمه علی موسایی افضلی، تهران: علمی و فرهنگی، چاپ اول.
14
15. ژیلسون، اتین (1377)، نقد تفکر فلسفی غرب، ترجمه احمد احمدی، تهران: حکمت، چاپ پنجم.
15
16. ساسی، ساموئل سیلوستر (1389)، دکارت، ترجمه بیتا شمسینی، تهران: ققنوس، چاپ اول.
16
17. سورِل، تام (1379)، دکارت، ترجمه حسین معصومی همدانی، تهران: طرح نو، چاپ اول.
17
18. غفاری، حسن (1383)، «رویکردی به اصالت ریاضیات نزد دکارت»، در: معرفت (ادیان، مذاهب و عرفان)، ش 76.
18
19. کاپلستون، فردریک (1380)، تاریخ فلسفه، جلد چهارم، از دکارت تا لایبنیتس، ترجمه غلامرضا اعوانی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و سروش، چاپ اول.
19
20. کاتینگهام، جان (1390)، فرهنگ فلسفه دکارت، ترجمه علی افضلی، تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول.
20
21. کاسیرر، ارنست (1372)، فلسفه روشناندیشی، ترجمه نجف دریابندری، تهران: خوارزمی، چاپ اول.
21
22. گادامر، هانس گئورگ (1384)، مکتب فرانکفورت و نیچه، ترجمه حامد فولادوند، تهران: مهرنیوشا، چاپ اول.
22
23. گاکروگر، استفن (1392)، «دکارت: روششناسی»، پارکینسون، جورج هنری ردکلیف و اس. جی. شنکر (سرویراستاران)، تاریخ فلسفه غرب، ج 4، دوره نوزایی و عقلگرایی قرن هفدهم، ترجمه سیدمصطفی شهرآیینی، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
23
24. محمدزاده، رضا (1383)، «تحلیل فلسفی» در: پژوهشنامه فلسفه دین، دوره 2، ش 2.
24
25. مقدم حیدری، غلامحسین (1390)، «بررسی مفاهیم اصول روش دکارت در بنیانگذاری علم جدید»، در: فلسفه علم، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال اول، ش 1.
25
26. Beck, Leslie John (1952), The Method of Descartes: A Study of the Regulae, Oxford: Clarendon.
26
27. Bleicher, Josef (1980), Contemporary Hermeneutics: Hermeneutics as Method, Philosophy and Critique, London and New York: Routledge and Kegan Paul Ltd.
27
28. Descartes, René (1998), Discourse on method; and, Meditations on first philosophy, translated by Donald A. Cress, 4th ed., Cambridge: Hackett Publishing Company.
28
29. CSM= Descartes, René (1985), The Philosophical Writings of Descartes, Trans. by Anthony Kenny, 3 Vols , Cambridge: Cambridge University Press.
29
30. Descartes, René (1983), Principles of Philosophy (Principia philosophiae), Translation with explanatory notes by Valentine Rodger and Reese P. Miller, Dordrecht.
30
31. Gabriel, L. (ed.) (1967), philosophisch-theologische Schrifften, 3 Vol., Vienna.
31
32. George of Trebizond (1984), Collectanea Trapezuntiana: Texts, Documents and Bibliographies of George of Trebizond, J. Monfasani, Binghamton, N. Y. (ed.), Center for Medieval and Early Renaissance Studies.
32
33. Schuster, J. A. (1980), 'Descartes' Mathesis Universalis, 1619-28', in: S. Caukroger (ed.) Descanes: Philosophy, Mathematics and Physics, Brighton, Harvester, and New Jersey: Barnes & Noble.
33
34. Sorell, Tom (2000), Descartes: A very short introduction, Oxford: Oxford University Press.
34
ORIGINAL_ARTICLE
کانت و الگوی معماری در فلسفهورزی
مراد از الگوی فیلسوفی بهمعنای عام، قالبی تمثیلی است که فیلسوف بهلحاظ آن و در چارچوب و در محاکات با آن، فلسفهورزی و فلسفه خود را شکل میدهد. به نظر این نوشتار با تأمل در تاریخ فلسفه میتوان رد پای الگوهایی را برای فیلسوفی و فلسفهورزی آشکار ساخت. به باور نگارنده، ایمانوئل کانت در هر سه نقد معروف خود از اصطلاحهای مرتبط با معماری استفاده کرده است. این مفهوم لازم میآورد تا بتوانیم از نظر کانت فیلسوف را بهمثابه معمار بدانیم. از نظر کانت فیلسوف بهمثابه معمار نه مانند بنّایی است که در پی ساخت بناهای تکراری است و حاصل آن تنظیم یک فلسفه رایج است و نه مانند هنرمندان عقل یا دانشمندان علوم رایج است که تنها فن کاربرد عقل را بلدند و کاربری عقل را بر عهده دارند، بلکه فیلسوف بهعنوان یک معلم ایدئال، قانونگذار عقل است و انشا و تنظیم فلسفه را بر عهده دارد. به بیان دیگر، او تعریف و تنظیمکنندۀ عقل است. این الگو از فیلسوفی در کنار دیگر الگوهای پیش و پس از کانت، مطرح شده و نقش خود را در دوره کانت و پس از او در تاریخ فلسفه ایفا کرده است.
https://jpt.isca.ac.ir/article_65178_ec27f8ce7ba3779f8efd18d2a99b7b05.pdf
2017-09-23
157
175
10.22081/jpt.2017.65178
تاریخ فلسفه
فلسفه و فیلسوف
الگوها
الگوی کانت
معماری
مسعود
امید
m.omid@tabrizu.ac.ir
1
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز
AUTHOR
1. آپل، ماکس (1375)، شرحی بر تمهیدات، ج 1، ترجمه محمدرضا حسینی بهشتی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
1
2. پاسترناک، لاورنس (1394)، فلسفه دین کانت، ترجمه مریم هاشمیان، تهران: ققنوس.
2
3. دکارت، رنه (1376)، قواعد، اصول و انفعالات (فلسفه دکارت)، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، تهران: الهدی.
3
4. فریدمن، مایکل (1394)، کانت و فلسفه علم، ترجمه سعید جعفری، تهران: نیلوفر.
4
5. کاتینگم، جان (1392)، دکارت، ترجمه مصطفی شهرآیینی، تهران: نشر نی.
5
6. کانت، ایمانوئل (1362)، سنجش خرد ناب، ترجمه میرشمسالدین ادیب سلطانی، تهران: امیرکبیر، چاپ اول.
6
7. ــــــــــــــــــــ (1380)، مابعد الطبیعه اخلاق (فلسفه فضیلت)، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، تهران: نقش و نگار، چاپ اول.
7
8. ــــــــــــــــــــ (1381)، دین در محدوده عقل تنها، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، تهران: نقشونگار.
8
9. ــــــــــــــــــــ (1385)، نقد عقل عملی، ترجمه انشاءالله رحمتی، تهران: نورالثقلین.
9
10. ــــــــــــــــــــ (1386)، نقد قوه حکم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران: نشر نی، چاپ چهارم.
10
11. کورنر، اشتفان (1367)، فلسفه کانت، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران: خوارزمی.
11
12. مجتهدی،کریم (1386)، افکارکانت، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی.
12
13. اسپیلبرگ، هربرت (1391)، جنبش پدیدارشناسی، ج 1، مسعود علیا، تهران: مینوی خرد.
13
14. رشیدیان، عبدالکریم (1393)، فرهنگ پسامدرن، تهران: نشر نی.
14
15. ماونس، هاوارد (1379)، درآمدی بر رساله ویتگنشتاین، ترجمه سهراب علوینیا، تهران: طرح نو.
15
16. مگی، برایان (1392)، فلسفه شوپنهاور، ترجمه رضا ولییاری، تهران: نشر مرکز.
16
17. ویتگنشتاین، لودویک (1371)، رساله منطقی - فلسفی، ترجمه میرشمسالدین ادیب سلطانی، تهران: امیرکبیر.
17
18. ــــــــــــــــــــ (1380)، پژوهشهای فلسفی، ترجمه فریدون فاطمی، تهران: نشر مرکز.
18
19. هایدگر، مارتین (1389)، هستی و زمان، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران: نشر نی.
19
20. ــــــــــــــــــــ (1391)، وجود و زمان، ترجمه محمود نوالی، تبریز: مؤسسه سه علامه (دانشگاه تبریز).
20
21. هگل، گ.و.ف (1390)، پدیدارشناسی جان، ترجمه باقر پرهام، تهران: کندوکاو.
21
22. هیوم، دیوید (1395)، رسال درباره طبیعت آدمی، ترجمه جلال پیکانی، تهران: ققنوس.
22
23. Kant Immanuel (1967), Critique of Pure Reason, Translated by Norman Kemp smith, Macmillan.
23
24. Kemp Smith, Norman (2003), Acomentary to Kant' s Critique of Pure Reason, Macmillan.
24
25. Caygill, Havard (1995), A Kant Dictionary, Oxford: Blackwell Publishers.
25
26. Cottingham, John (1993), A Descartes Dictionary, Oxford: Blackwell.
26
27. __________ (1988), Descartes: Selected Philosophical Writing, Cambridge: Cambridge University press.
27
28. Manchester, Paul (2013), Kant's Conception of Architectonic in its Philosophical Context, New York: Setauket.
28