@article { author = {James, William}, title = {تجربه دینى، اصل و منشأ دین}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {25-43}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تجربه دینى، اصل و منشأ دین}, abstract_fa = {یلیام جیمز (1842ـ1910)در این نوشتار, ابتدا چهار ویژگى تجربه عرفانى را بیان مى کند و سپس با توسل به تجارب عرفانى سنتهاى گوناگون به توضیح آنها مى پردازد. او نتیجه مى گیرد که اگرچه تجربه عرفانى براى کسانى که این تجربه به آنها دست داده معتبر است, لازم نیست که براى دیگران هم معتبر باشد. با وجود این, او استدلال مى کند که مراتب غیرعرفانى آگاهى (ادراک عقلانى) یگانه واسطه هاى حقیقت نیستند. این امر بویژه در مورد دین که, به عقیده جیمز, خاستگاه عمیق تر آن, احساس است صدق مى کند; روشهاى فلسفى و کلامى فرعى اند و از تجربه دینى نشأت مى گیرند. فکر مى کنم حقیقتاً مى توان گفت که ریشه و لبّ تجربه شخصى دینى در مراتب عرفانى آگاهى1 قرار دارد; بنابراین, براى ما که در این گفتارها تجربه شخصى را به عنوان موضوع انحصارى پژوهشمان مورد بحث قرار مى دهیم, [بحث از] این مراتب آگاهى باید فصلى اساسى را شکل دهد که سایر فصول, روشنى آن خود را از آن مى گیرند}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21028.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21028_31707062619c9c74019febe15de46f6f.pdf} } @article { author = {Fanaei, Abolghasem}, title = {تبیین دینى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {44-111}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تبیین دینى}, abstract_fa = {درآمد یک حادثه یا یک پدیده را به گونه هاى متفاوتى مى توان تبیین کرد. از میان این انواع و گونه هاى مختلف, تبیین علمى, تبیین فلسفى و تبیین دینى از مهم ترین انواع به شمار مى روند.1 در این نوشتار, در ابتدا تعریفى از تبیین به دست خواهیم داد و سپس این سه نوع تبیین را با یکدیگر مقایسه خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که این تبیین ها قابل ارجاع و تحویل و جایگزینى نیستند. علاوه بر این, با ذکر شواهد متنوع از متون دینى نشان خواهیم داد که تبیین دینى, در حقیقت مهم ترین آموزه و تعلیم دینى و به یک معنا گوهر دین است, و پیامبران اساساً براى تصحیح باورهاى آدمى در باب تبیین دینى و آموزش روش درست تبیین دینى آمده اند. تفکیک این سه نوع تبیین از یکدیگر در کشف قلمرو دین و حل تعارض علم و دین به ما کمک خواهد کرد. افزون بر این, به اختصار به ثمرات دیگرى که بر تبیین دینى مترتب مى شود اشاره خواهیم کرد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21029.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21029_3133c89790082791b170fd7240774e0a.pdf} } @article { author = {Martin, c.b}, title = {رویت خدا}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {112-145}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {(رؤیت) خدا}, abstract_fa = {ینداران شاید مطمئن باشند که واجد چیزى هستند که غیر دینداران فاقد آنند: یعنى درک یا تجربه مستقیم و بى واسطه[1]اى از خدا. آنها ممکن است مدعى شوند چنین تجربه دینى اى راهى براى پى بردن به وجود خداست. اکنون این ادعا باید مورد بررسى قرار گیرد. در ابتدا, تبیین هایى از تجربه دینى را ملاحظه خواهیم کرد که به نظر مى رسد مدعایى وجودى[2] را قربانى مصونیت [از خطاى] احوال آنى[3] مى کنند. البته, هستند گروه متنفذ و باریک اندیشى از متفکران دینى که اصرار و تأکیدى بر هیچ گونه مدعاى وجودى ندارند; سخنان من به این گروه مربوط نمى شود. شتابزده خواهد بود اگر باور دینى آنان را تحت عنوان (شخصى)[4] ـ یا هر اصطلاح توصیفى عام دیگرى از این قبیل ـ وصف کنیم. فى المثل, (خطاب)[5] [غیبى] حتى در آزاداندیش ترین و (شخصى)ترین فِرَق لرزندگان[6] نمى تواند صرفاً به گزاره هایى درباره احوال و احساسات فرو کاسته شود. (خطاب) ـ در کنار اوصاف دیگر ـ دربردارنده رسالت[7] یا الگوى درهم تنیده اى از رفتار و کردار است. جزء غیرشخصى (خطاب) آشکار است. زیرا درست به میزانى که شخص نتواند بر طبق یک رسالت زندگى کند, اصالت آن (خطاب) مورد تردید واقع خواهد شد. خواهیم دید که این روند تحقیق پذیرى[8], در شیوه شناخت دینى[9] لزوماً فراهم نیست تا مورد آزمون و بررسى قرار گیرد. در بخش دوم این فصل روایتهایى از تجربه دینى را ملاحظه خواهیم کرد که چندان به سهولت به شخص بنیادی[10] صرف فرو کاسته نمى شوند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21030.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21030_550e2849fcb79db117237d57dfa310a0.pdf} } @article { author = {Alston, William.P}, title = {تجربه دینى و باور دینى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {146-161}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تجربه دینى و باور دینى}, abstract_fa = {آیا ممکن است تجربه دینى دلیل یا اساسى براى باور دینى فراهم آورد؟ آیا ممکن است تجربه دینى به کار توجیه باور دینى بیاید یا آن را خردپذیر سازد؟ این مقاله با بسیارى از مقالات دیگر درباره این موضوع, از این حیث تفاوت دارد که این پرسش را در پرتو مباحث اساسى معرفت شناسانه مى نگرد. ما در سرتاسر این مقاله, به مقایسه معرفت شناسی تجربه دینى با معرفت شناسى تجربه حسى خواهیم پرداخت. ما باید میان تجربه اى که به نحو مستقیم (directly) و به نحو غیرمستقیم (indirectly) باورى را موجّه مى سازد, تمایز قائل شویم. یک تجربه در صورتى باور B1 را, به نحو غیرمستقیم, موجه مى کند که آن تجربه, باورهاى دیگرى را موجه کند و آن باورها نیز, باور B1 را موجه کنند. مثلاً من به نحو غیرمستقیم از طریق تجربه آموخته ام که طعم آب لیمو گس است. زیرا تجربه کرده و دیده ام که طعم این آب لیمو, طعم آن آب لیمو و طعم آب لیموى داخل بطرى, همگى گس است و این قضایا, موید آن تعمیم هستند. یک تجربه در صورتى باورى را به نحو مستقیم موجه خواهد کرد که این توجیه, بدین گونه, از طریق باورهاى دیگر به دست نیامده باشد. مثلاً اگر من صرفاً به اعتبار تجربه هاى بصرى اى که اکنون دارم در این تلقى موجه باشم که آنچه تجربه مى کنم, ماشین تحریرى است که مستقیماً پیش روى من قرار دارد, آنگاه این باور که ماشین تحریرى مستقیماً پیش روى من قرار دارد, به اعتبار آن تجربه, به نحو بى واسطه, موجه است.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21031.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21031_f7f81b32cc8c8fe615284c06261af97e.pdf} } @article { author = {Faali, Mohammad Taghi}, title = {مکاشفه یا تجربه عرفانى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {162-188}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {مکاشفه یا تجربه عرفانى}, abstract_fa = {همیت و جایگاه موضوع در دو قرن اخیر, مسأله (تجربه دینى) براى دین پژوهان و دانش وران و آنان که به رشد مطالعات دینى علاقه مند بوده اند, موضوعى اساسى و حیاتى بوده است. در این دو سده, دین هماره امرى تجربى تلقى شده است و نگرش گزاره اى نسبت به دین آهسته آهسته از صحنه تحقیقات دین شناسانه به کنارى خزیده است. حیات دینى مجموعه اى از عقاید و یا آداب و مناسک خاصى نیست, بلکه جنبه اى از تجربه دینى را در اختیار انسان قرار مى دهد. هرچند خود پدیده تجربه دینى سابقه اى طولانى داشته, فراگیر و همگانى است, اما اندیشه تجربه دینى به عنوان یک مسأله و یک نظریه, جدید و نو است. ظهور این مفهوم به اواخر قرن هجدهم باز مى گردد, که بیشتر تحت تأثیر طرح فریدریش شلایرماخر Friedrich Schleiermacher (1768ـ1834) مطرح شد. مطالعه زمینه هاى تاریخى ما را با این واقعیت آشنا مى کند که عواملى چند, شرایط را براى اعلام برنامه شلایرماخر فراهم ساخت.الهیات طبیعى (Natural Theology) که از سوى توماس آکویناس Thomas Aquinas (حدود 1224ـ1274) شدیداً حمایت مى شد با فرا رسیدن عصر جدید به افول گرایید. دیوید هیوم David Hume (1711ـ1776) بیش از همه در مخالفت با الهیات طبیعى نقش داشت. او با تکیه بر مبانى تجربه گروى, ارکان و عناصر مختلف الهیات طبیعى, مانند برهان نظم و برهان معجزه, را مورد تردید قرار داد و از این طریق آن را با انتقاد جدى مواجه ساخت. در این هنگام, حفظ دین و ارائه توجیه معقولى از دیانت نیازمند طرحى جدید بود. شلایرماخر با تأکید, اعلان کرد که ادله اثبات خدا پوسته دین را تشکیل مى دهد, اما قلب دین تجربه است و از این رو دین مى تواند به حیات خود ادامه دهد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21032.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21032_10dbb337fa32cc83980a274d10da2a76.pdf} } @article { author = {Moeinzadeh, Mahdi}, title = {تجربه دینى یا بصیرت دینى؟}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {189-221}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تجربه دینى یا بصیرت دینى؟}, abstract_fa = {اشاره مقاله اى که پیش رو دارید, از دو بخش تشکیل یافته است. در بخش اول کوشیده ام تمایزى بین آنچه ستجربه دینیز نامیده مى شود و آنچه مى توان آن را سبصیرت یا انتباه دینیز نامید, افکنم. جهت وضوح بخشیدن به این تمایز, به مقایسه اى بین سسنت تجربه دینیز از یک سو و بصیرتهاى دینى فیلسوفان وجودى (Existansialists) از سوى دیگر, دست یازیده ام. بسیارى از فیلسوفان وجودى اى که ذکرى از آنان در ضمن مقاله مى رود, متأله و حتى اندیشمند دینى به معناى دقیق کلمه نیستند; چنانکه از مبرّزترین متأله دلداده به فلسفه وجودى ـ رودلف بولتمان ـ نیز که الهیاتش را بر مبانى فلسفه هیدگر بنا کرد, ذکرى در مقاله به میان نمى آید. توان گفت که تفکر پاره اى از اندیشمندان حوزه فلسفه وجودى ـ با آن که تاریخ اندیشه به هیچ روى, آنان را متأله محسوب نمى دارد ـ از هم آغاز صبغه اى به شدت دینى دارد. فلسفه وجودى بیش از هر نحله فلسفى دیگر که تاکنون پاى به عرصه وجود گذاشته است, عجین با دیانت است و با آن, نظربازیهاى نهان و آشکار دارد. برآغازیدن فلسفه از هستى, تأکید بر جنبه شخصى حقیقت, شورش علیه مطلق انگاشتن عقل1 و سرانجام, پرداختن جدى به مسائلى چون تعهد, تکلیف, آزادى, ایمان, وفا و… آن را در رابطه اى تنگاتنگ با دین قرار داده است. هیچ فیلسوف وجودى را نمى توان یافت که بى تفاوت از کنار دین گذشته باشد; آنان یا سخت مؤمن بوده اند یا به شدت ملحد. حتى در ملحدان مهیب این نحله فکرى ـ کسانى چون نیچه و سارتر ـ تعلق خاطرى جاندار و تپنده به مسائل دین مى توان سراغ کرد که شاید از الهیات پر تکلف قرون وسطى و نیز الهیات مرعوبِ عقل روشنگرى, مؤمنانه تر باشد. به گفته جان مک کوارى, (سارتر واقعاً به ما نشان مى دهد که انتخاب چیست و احتمالاً حتى نگرش بدبینانه او به هستى بیش از خوش بینى تعارف آمیز, به مسیحیت نزدیکتر است).2}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21033.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21033_82e3b2be7f6e16093fc344dd52bcd402.pdf} } @article { author = {Sadeghi, Hadi}, title = {دین و تجربه}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {222-246}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {دین و تجربه}, abstract_fa = {یش گفتار انسانها در فرهنگهاى مختلف مدعى داشتن تجربه هایى هستند که متفاوت و متمایز از تجربه هاى عادى بشرند. شاید نتوان فرهنگى را یافت که از چنین تجربه هایى خالى باشد: تجربه اتحاد با جهان, احساس نزدیکى و التصاق به یهوه خداى اسرائیل (دِوکوت), احساس یگانگى با خداوند پدر آسمانى مسیحیان, احساس قرب و فنا در ذات اقدس اله در میان مسلمانان, وصول به نیرواناى بودایى یا برهمن ـ آتمن هندویى, تائوى مطلق و…. تجربه دینى یعنى چه؟ حقیقت آن چیست؟ چند نوع تجربه دینى داریم و چه ارتباطى میان تجربه دینى و تجربه عرفانى وجود دارد؟ آیا تجربه دینى امرى احساسى و یا حسى است, یا از مقوله مافوق طبیعت است؟ آیا امرى صرفاً بشرى است یا دست ماوراى طبیعت در کار است؟ پاره اى از متکلمان و فیلسوفان دین نیز مدعى اند که مى توان از این تجربه ها به دین پل زد و حقانیت دین و دعاوى و پیش فرضهاى آن, و در رأس همه پیش فرضها, وجود خداوند را اثبات کرد. برخى نیز از آن براى اثبات عقلانیت باورهاى دینى بهره مى برند و دسته اى دیگر, به کلى با هر گونه استفاده از تجربه هاى دینى براى اثبات حقانیت یا عقلانیت باورهاى دینى مخالفند, و حتى عینیت آن تجربه ها را نیز زیر سؤال مى برند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21034.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21034_c020634db48bf7c75baea6c5492f9c4b.pdf} } @article { author = {Yandell, Keith}, title = {تجربه دینى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {247-261}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {10.22081/jpt.2000.21035}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تجربه دینى}, abstract_fa = {اشتن یک تجربه (داشتن یک تجربه) به معنایى مرتبط با دین, عبارت از آن است که شخص در حالتى آگاهانه که دست کم تا حدى قادر به توصیف آن است, قرار گرفته باشد. (داشتن یک تجربه دینى) به معناى دارا بودن حالتى آگاهانه است که در ظرف یک دین یا نظام مفهومى دینى, به لحاظ نجات بخشى اساسى است. دین یک دین یا نظام مفهومى دینى دو مؤلفه اساسى, یعنى تشخیص (درد) و درمان دارد. مؤلفه تشخیص (درد) مى گوید هر بشرى را علت [= بیمارى] غیرجسمانى اساسى اى چونان عمیق هست که اگر مداوا نشود, نیروى بالقوه وى به عرصه فعلیت در نمى آید و فطرت وى به نحو فلج کننده اى معیوب مى شود. اینجاست که درمانى براى آن ارائه مى شود. از منظر یک سنت دینى مشخص, داشتن یک تجربه, تنها و تنها در صورتى از لحاظ نجات بخشى اساسى است که واجد بودن آن تجربه (طبق درمان پیشنهادى آن دینِ), مؤلفه اى ضرورى در مداواى بیمارى آن شخص (بنابر تشخیصى که آن سنت داده است) باشد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21035.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21035_b949e1ab7a75299f7099f7668fe99915.pdf} } @article { author = {Akbari, Reza}, title = {گاتینگ و تجربه دینى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {262-285}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {گاتینگ و تجربه دینى}, abstract_fa = {1. مقدمه هنگامى که به تاریخچه استدلالهاى کلامى و فلسفى براى اثبات وجود خداوند نظرى افکنیم, در قرن هجدهم میلادى با شکاکیتى قوى در قبال دلایل عقل گرایان1 مواجه مى شویم. قرن هجدهم شاهد حضور فیلسوفى تجربى مسلک2 است که ظاهراً معتقد به وجود نوعى (واقع گرایى خام)3 در معاصران خود است. این فیلسوف کسى جز (دیوید هیوم) 4نیست. هیوم با نقد و بررسى دلایل اندیشمندان نحله هاى الهیات طبیعى و الهیات وحیانى, آنها را از اثبات موجودى متعالى با صفاتى همچون خیرخواهى و قدرت مطلق و لایتناهى قاصر دانست. از دیدگاه او هرگونه بررسى جهان محسوس, شواهد بسیار ضعیفى را در اختیار بشر قرار مى دهد و این شواهد نمى تواند مقدمه اى براى استدلال بر وجود خدایى خیرخواه و لامتناهى باشد. این اشکالات تأثیرى شگرف بر کانت5, که متأثر از تفکر (هیوم) بود, بر جاى گذاشت. کانت روش کلامى استاد خود (ولف)6 را که روشى عقلى بود نقد کرده, عقل نظرى را از ابراز حکم قطعى درباره وجود خداوند ناتوان دانست. شکاکیت کانت نسبت به دلایل عقل گرایان در باب اثبات وجود خداوند, او را به عاملى درونى ارجاع داد.7 او معتقد شد که آگاهى درونى ما از (قانون اخلاقى)8 به عنوان تجربه اى درونى, عاملى براى اثبات وجود خداوند است. از دیدگاه او زندگى اخلاقى جز با فرض خداوند و جاودانگى قابل فهم نیست. البته عامل دیگرى را که در این رویکرد کانت به دین تأثیرگذار بوده است, نباید به دست فراموشى سپرد. کانت در دوران تفکر پیتیسم9 زندگى مى کرد; تفکرى که به طهارت باطن و تهذیب درون, بیش از بحثهاى عقلانى اهمیت مى داد. این طرز تفکر دینى را مى توان در مرکز نحله هاى مختلف سنتهاى لوترى10, کالوینى11 و کلیساى انگلیس12 در دوران کانت مشاهده کرد. از این رو, عدم اقبال کانت به دلایل عقل گرایان, علاوه بر آن که ناشى از تأثیرپذیرى او از هیوم باشد, در تفکر دینى او ریشه دارد. شلایرماخر1 3که اندکى بعد از کانت, حیات فلسفى خود را مى آغازد, کسى است که بیش از هر فرد دیگرى این علاقه را در میان اندیشمندان ایجاد کرد که تجربه دینى را پایه و اساس ساختار کلامى خود قرار دهند. از دیدگاه او لُبّ ایمان دینى بر یک احساس متمایز دینى, یعنى (احساس تعلق مطلق)14 یا (احساس و ذوق بى نهایت)15 بنا شده است که مى توان آن را (شعور نسبت به خداوند)16 دانست. تفکر این دو فیلسوف سبب شد که عده اى از اندیشمندان براى اثبات وجود خداوند به آنها تأسّى کنند و اثبات وجود خداوند را مبتنى بر تجارب درونى کنند. این تأسى در وهله نخست در آمریکا ظاهر شد و عده اى از پروتستان ها ایمان را بر پایه تجربه هاى درونى بنا نهادند. از میان این عده مى توان به (ارنست هاکینگ)17 و کتاب سودمندش, معناى خداوند در تجربه بشر,18 اشاره کرد. او با استفاده از تجربه هاى عرفانى تلاش کرد که در سنت فکرى ایده آلیسم مطلق, که تا حدودى با انتقادهاى برگرفته از سنت ویلیام جیمز19 ملایم شده بود, اعتقاد به وجود خداوند را بر تجربه هاى عرفانى مبتنى سازد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21036.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21036_0a647dd94ca459bc141f4909c06b1a74.pdf} } @article { author = {Row, William}, title = {تجربه دینى و عرفانى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {286-319}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تجربه دینى و عرفانى}, abstract_fa = {پیش از آن که (رابینسون کرُزوئه)1 واقعاً شخص (جمعه)2 را ببیند, دلیل او براى باور به این که جز او شخص دیگرى نیز در آن جزیره هست, به آثار و نشانه هایى چون ردّ پاهایى که جمعه از خود بر جاى گذاشته بود, مربوط مى شد. شخص با ایمانى که عقیده به خدا را تنها بر پایه براهین اثبات وجود خدا, مانند برهانهاى جهان شناختى3 و فرجام شناختى4 (=غایت شناختى) بنا مى نهد, در وضعى مثل وضع کرزوئه, پیش از مشاهده واقعى جمعه قرار دارد. اعتقاد به خدا بر این باور استوار است که جهان و همبستگى اشیاء با یکدیگر در جهان, نشانه هاى فعل خدایند که وجود نوعى موجود متعالى(برین) را شهادت مى دهند. به هر حال, آنگاه که کرُزوئه واقعاً جمعه را دید, دلایل او براى باور به این که در جزیره یکه و تنها نیست, دیگر به نشانه هاى برجا مانده از جمعه, منحصر نمى شد; [بلکه] شامل آگاهى شخصی مستقیم درباره خود جمعه مى گردید. به همین سان, تجربه [و حال] دینى و عرفانى از سوى کسانى که دستخوش چنین تجربه اى شده اند, غالباً به مثابه آگاهى مستقیم و شخصى در مورد خود خدا, و در نتیجه, به عنوان توجیهى فوق العاده قوى درباره عقیده به خدا در نظر گرفته مىشود. ما در این نوشتار به بررسى تجربه [و حال] دینى و عرفانى خواهیم پرداخت; با این هدف که مشخص کنیم این [احوال و] تجربیات تا چه میزان مى توانند توجیهى عقلانى براى باور توحیدى فراهم سازند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21037.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21037_23716d8bbe298215835eaea672323de3.pdf} } @article { author = {Mvrvds, George}, title = {تجربه‌هاى عرفانى واقعى و گمراه‌کننده}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {320-349}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تجربه‌هاى عرفانى واقعى و گمراه‌کننده}, abstract_fa = {این مقاله اى است درباره اهمیت معرفت شناسانه تجربه دینى, و روشى که از طریق آن, تجربه دینى مى تواند موجب پیدایش معرفت شود. من در درجه اول به برخى از تجربه هاى عرفانى کلاسیک مى پردازم, اما (همان گونه که در اواخر مقاله نشان خواهم داد) معتقدم که استدلالِ این مقاله کاملاً کلى است. توضیح من به چهار بخش تقسیم مى شود. در بخش نخست, چند تفکیک مقدماتى انجام مى دهم و مسأله را تنسیق مى کنم. بخش دوم, شامل قسمت عمده استدلالِ اساسى [مذکور] است. در بخش سوم, از دو نظر تا حدودى فرعى بحث مى کنم. و سرانجام, در بخش چهارم, سعى مى کنم تا رشته هاى این استدلال را به هم بپیوندم و آنها را به صورت چیزى درآورم که به نظرم کامل ترین مدلول آنهاست.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21038.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21038_d350e16e9af8e5ca66b773ac067e9c9d.pdf} } @article { author = {Gutting, Gary}, title = {تقریرى اصلاح‌شده از استدلال از طریق تجربه دینى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {350-372}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تقریرى اصلاح‌شده از استدلال از طریق تجربه دینى}, abstract_fa = {رى گاتینگ1 استاد فلسفه در دانشگاه نتردام و نویسنده [کتاب] Religious Belief and Religious Skepticism [باور دینى و شک آورى دینى] است که ما قسمتهایى از این کتاب را براى شما برگزیده ایم. گاتینگ اعتقاد دارد که استدلال او (وجود موجودى قدرتمند و خیرخواه را که علاقه مند به ماست, اثبات مى کند; و هسته اصلى باور دینى را توجیه مى نماید). بنابراین اعتبار ذاتى دین اثبات شده است. او مى افزاید: (هیچ کدام از چنین تبیین هایى را آگاهى از این که موجودى قدرتمند و خیرخواه که علاقه مند به ماست وجود دارد, موجه نمى کند. پس آنچه ما [از این استدلال] مى یابیم (بخش کمى از آن چیزى است که هر دین بزرگى ادعا مى کند و اغلب مؤمنان بدان باور دارند). گاتینگ سه معیار را بسط مى دهد که تجربیات دینى باید آنها را داشته باشند: این تجربیات باید قابل تکرار باشند; بسیارى از مردم آنها را در مکانهاى مختلف و فرهنگهاى گوناگون تجربه کرده باشند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21039.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21039_fa05f0ba0563ffa8ec8a82ba9cbf7877.pdf} } @article { author = {Krishna, Daya}, title = {تجربه، زبان و حقیقت دینى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {373-383}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تجربه، زبان و حقیقت دینى}, abstract_fa = {ه نظر مى رسد بى اعتنایى نامتعارفى نسبت به تجربه دینى که علت وجودى هر تحقیقى است ـ که اصلاً در این حوزه انجام مى شود ـ تعیین کننده زمان اختصاص یافته به بحث در این همایش باشد. ممکن است بررسى مسائل فلسفه علم, بدون در نظر گرفتن آنچه دانشمندان در سلوک علمى خود انجام مى دهند و راهى که براى انجام آن در پیش مى گیرند, بیهوده و نابخردانه به نظر آید. لکن به نظر بسیارى از اشخاص که مسائل فلسفه دین را بررسى مى کنند, به یقین, این گونه نبود. براى مثال, بحث هاى فراوانى راجع به زبانِ گفتمان دینى وجود داشت; لکن, در باب نحوى ظهور مفاهیم دینى از دل خود تجربه دینى, و بیخودى معنایافتنشان در آن تجربه, اگر توجهى شده باشد, اندک بود. براى بیشتر فیلسوفانِ گرد آمده در این همایش, (عملکرد باورى) بسیار روشن در حوزه علم, در حوزه دین, آن قدرها ضرورى به نظر نمى رسید. بى توجهى به تجربه دینى خودش را در جهت دیگرى نشان داد. یکسره فراموش شد که حقایق دینى در مجموعه اى از قضایا نمى گنجند که بتواند, به خودى خود, در معرض تحلیل و بحث برهانى واقع شود. هر دینى الگویى عملى, که گاهى نسبت به سنخهاى مختلف مردم با خلق وخوهاى گوناگون, تا اندازه زیادى متفاوت است, توصیه مى کند که, اگر پیروى شوند, براى بیشتر مردم, به درک تدریجى چیزى مى انجامد که مراد از آن گزاره هاست. به نظر مى رسید که فیلسوفانِ گرد آمده [در همایش] مى پندارند (شناخت خدا) موضوعى سهل و ساده است, در حالى که براى انسانهاى دیندار, در همه سده ها, طلبى مادام العمر یا, در برخى فرهنگها, حتى طلبى در طی چرخه هاى حیات بوده است. باز هم اینجا, نکته مهم این است که براساس آموزه هاى بیشتر ادیان, اگر نفهمیم که براى درک خدا (یا هرچه که در آن دین, هم ارز خداست) باید کارى کرد ـ درکى که برحسب آن, گزاره هاى دینى معنادار و صادق مى شوند ـ بررسیهاى فلسفى در بنیانشان بر آب است.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21040.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21040_055e8122adf27d571cc808990e461eca.pdf} } @article { author = {Lgnhavsn, Mohammad}, title = {اندیشه بشرى، حکمت الهى و فلسفه اسلامى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {447-469}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {اندیشه بشرى، حکمت الهى و فلسفه اسلامى}, abstract_fa = {راى در پیش گرفتن راهى میانه بین دو موضع افراطى موجود در میان متفکران مسلمان معاصر ـ که شبیه عقل گرایى و ایمان گرایی افراطى در اندیشه مسیحیت است ـ گفته شده است که تأمل در جهانشمولى فلسفه نسبت به دین (و این که در تمام فرهنگها و ملل, مطالعات و تأملات فلسفى در باب دین وجود دارد) روشن مى سازد که نباید دست از دفاع عقلى فلسفى از اندیشه دینى برداشت. بلکه باید فلسفه را بیش از آنچه تداعى گر فیلسوفان مشهور یونان باستان و میراث آنها باشد, فهم کرد. براى آن که فلسفه اسلامى شکوفا شده و در خدمت اسلام باشد, باید آن را در کنار توجه به میراث ارزشمندش, فراتر از حد و حدود میراث خویش گسترش داد. فلسفه اسلامى باید به دنبال حکمت و تواضعى باشد که پیامبران از زمان حضرت آدم(ع) ارائه کرده اند. واژه (فلسفه) از زبان یونانى گرفته شده است; اما آنچه این واژه بر آن دلالت مى کند, چیزى است که ـ حتى در صورتى که تفسیر نسبتاً محدودى از فلسفه داشته باشیم ـ نمى توان خاستگاه آن را منحصر به دولت شهرهاى یونانى اى دانست که هزاران سال پیش از زندگى حضرت مسیح(ع) وجود داشته اند. غالباً تالس ملطى1 (حدوداً 640 ـ 546 قبل از میلاد) را نخستین فیلسوف یونان باستان دانسته اند. وى که از بازماندگان مهاجران فنیقى به یونان بود, عقیده داشت که حتى سنگها و سایر چیزهاى به ظاهر بى جان, سرشار از حیاتند. او برداشتى عرفانى از طبیعت داشت و ادعا مى کرد که خدایان در همه چیز رسوخ دارند. برخى از مورخان احتمال مى دهند که او عقیده بسیار مشهور خود را مبنى بر این که جهان از آب به وجود آمده است, از افسانه هاى مصرى گرفته است.2 صرف نظر از این که تالس را نخستین فیلسوف یونان باستان بشناسیم یا نه; بى تردید مى توان گفت که او در روزگار خود, (فیلسوف) شناخته نمى شده است; چرا که این واژه را پیروان فیثاغورس, که یکى از مهم ترین شاگردان تالس است, وضع کرده اند. بنابراین, واضعان واژه (فلسفه) اعضاى نحله سرّی عارفان ریاضت کش یعنى نحله فیثاغورسیان بوده اند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21041.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21041_013c7955fa84aa5cc1166303256a03cd.pdf} } @article { author = {Shojaeezand, Alireza}, title = {فرآیندهاى درونى مسیحیت}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {470-489}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {فرآیندهاى درونى مسیحیت}, abstract_fa = {ماهیت تجزى گرا و رهیافت آخرت گرایانه مسیحیت, این دین را از اساس, بى نیاز از فرآورده هایى چون (شریعت), (کلیسا) و (الهیات) که حلقه هاى اتصال دنیا و آخرت, ماندگارى ایمان و پایدارى امور مقدس و متعالى در حیاتِ این جهانى هستند, مى نمود. با وجود این, تجربه تاریخى مسیحیت, فرآیندهایى را در خاطر دارد که طى آن, این جوهر (غیر شریعتى), (غیر نهادى) و (غیر کلامى) بتدریج قلب گردید و ماهیتى کاملاً متفاوت با آنچه در ذهن و روح مسیح(ع) مى گذشت و آن را در عمر کوتاه تبشیرى اش تعلیم داد و در حیات معنوى اش نیز متجلى گشت, پیدا نمود. مسیح(ع) که حرکت خویش را با پشت کردن به دنیا آغاز نمود و نسبت به رخدادهاى اجتماعى ـ سیاسى پیرامون خویش بى اعتنایى پیشه کرد و تمامى توجهات و نگاهها را به سوى آسمان و به درون انسان معطوف ساخت, طبعاً تلاش چندان مؤثرى براى بنیادگذارى این ستونهاى برپا دارنده و این عناصر مقوم یک دینِ ماندگار به کار نبُرد. لیکن در دوره رسولان, پس از این که از به سر آمدن عمر دنیا و در رسیدن قریب الوقوع ملکوت آسمان, نا امیدى حاصل شد, مسیحیان به طور جدى خود را نیازمند این عناصر یافتند. و به ناچار, در یک روند تدریجى با اخذ و اقتباس از ادیان و مسلکهاى گذشته و بازخوانى و تفسیر خودباورانه آموزه هاى مسیح(ع), دست به کار خلق و ابداع عناصرى شدند که براى حفظ و استمرار یک دین جهانى و صاحبِ داعیه, ضرورى بود. در ادامه این نوشتار, زمینه ها و عوامل شکل گیرى و بسط این فرآیندهاى موازى در استکمال دیانت مسیح(ع) را بررسى مى کنیم.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21042.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21042_f6ba33d29cb93df91504bba066d0cd8e.pdf} } @article { author = {Katouzian, Naser}, title = {نقد قانون‌گرایى افراطى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {490-506}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {نقد قانون‌گرایى افراطى}, abstract_fa = {در سالیان اخیر, آنچه بیشتر از هر چیز, فکر مرا مشغول ساخته, یافتن راهى معقول براى مردمى کردن حقوق و نزدیک کردن قواعد آن به نیازهاى اجتماعى و خواسته هاى مردم است; به گونه اى که هم منطق حقوق محترم داشته شود, و هم حقوق با ضرورتهاى اجتماعى همراه شود. به بیان دیگر, در این سالها جمع کردن و ایجاد آشتى میان منطق و عدالت, یا تعدیل منطق مرسوم حقوقى, هدف اصلى من بوده است. تفاوت مهم آنچه براى آن تلاش مى کنم و (آنچه هست) در این نکته خلاصه مى شود که قضات و حقوقدانان ما در تفسیر قواعد و حرکت فکرى خود, تنها تابع قیاس منطقى هستند: یعنى, در ارتباط با قانونگذار, نظام فرماندهى و فرمانبرى کامل را پذیرفته اند; نظامى که در آن قانونگذار فرمان مى دهد و قاضى اجرا مى کند. این نظام فرماندهى را باید تعدیل کرد. زیرا در عین حال که قاضى مجبور است قانون را اجرا کند, شخصیتى متفکر و انسانى آزاده است و, به عنوان مظهر اخلاق و عرف و آداب و رسوم جامعه, باید در تفسیر قانون و اجراى آن سهمى مؤثر داشته باشد. در واقع, هدف این است که به حقوقدان شخصیت داده شود تا مقلّد و فرمانبر کامل بار نیاید و رسالت خود را در نظام حقوقى بشناسد. ییکى از برنامه هاى مهم دولت آقاى خاتمى از آغاز, (قانون گرایى) بود که همه عدالتخواهان را امیدوار و خوشنود کرد; زیرا نظام سیاسى کشور را, بویژه بعد از تنشها و بى نظمیهایى که معمولاً بعد از انقلابها در همه شئون کشور ایجاد مى شود, گامى به جلو مى برد. طبیعى است که بعد از انقلاب, نمى توان انتظار داشت که همه چیز منظم و منطقى باشد, ولى مى توان انتظار داشت که به سوى نظم و منطقى شدن برود.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21043.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21043_4837af4d64ef8bc2be795893b5db8586.pdf} } @article { author = {Hvltn, Gerald}, title = {نیلز بوهر و کمال علم}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {507-529}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {نیلز بوهر و کمال علم}, abstract_fa = {رالد هولتن (Gerald Holton) پروفسور فیزیک و صاحب کرسى مالینکرافت و پروفسور تاریخ علم در دانشگاه هاروارد بوده که تحصیلات مقطع دکترى خویش را نیز در همان دانشگاه, زیر نظر پروفسور بریجمن (P.W. Bridgman) به پایان رساند. وى از سال 1947 استاد دانشکده علوم این دانشگاه بوده و در عین حال از سال 1967 نیز در دانشگاه ام. آى. تى. ضمن احراز سمت استادى, یکى از اعضاى بنیانگذار پروژه علم, تکنولوژى و جامعه بوده است. آخرین کتاب وى (تا سال 1986) پیشرفت علم و ناهمواریهاى آن, توسط همین دانشگاه چاپ شده است. این مقاله از سخنرانى پروفسور هولتن در کنفرانس سالانه انجمن افتخارى سیگما زاى (Sigma Xi) که وى در آن مدال علم و جامعه John P. McGovern را دریافت نمود, تهیه شده است. هر نیمه از مطلع و نام این مقاله, خود موضوعى مفصل و بهنگام است که مى تواند به حق, مقاله اى جداگانه را به خود اختصاص دهد. ولى در این زمان خاص, با گذشت یک سال از یکصدمین سال تولد بوهر, این دو مقوله به طورى غریب, و با جبر تاریخ, با یکدیگر عجین شده اند. اجازه دهید که ابتدا به شرح مختصرى از فعالیتهاى علمى بوهر1 بپردازیم. باور عمومى بر این است که این موضوع به پنج دوره تقسیم مى شود. در دهه اول زندگى حرفه اى اش, موضوعات بینابهاى (طیفهاى) جذبى و نشرى نور, ساختار جدول تناوبى و خواص شیمیایى ماده, ذهن وى را به خود مشغول نموده بود. از شروع دهه دوم, اوایل سال 1920, وى ایام سرپرستى و هدایت انستیتوى فیزیک نظرى کپنهاگ را, با توانى فراوان و چشمگیر, وقف فتح مکانیک کوانتوم کرد, در حالى که در کنار وى گروه برجسته اى از دانشمندان جوان از گوشه و کنار دنیا به چشم مى خوردند. این زمانى بود که صرف موضوعاتى چون معماى موج ـ ذره, رابطه عدم قطعیت, مکملیت, کشفِ از دست رفتن فیزیک قابل مشاهده2 و رفع اشکالات موجود در مسائلى چون ساختار کریستال ها تا پیوند شیمیایى شد. در اواخر سالهاى 1920 به نظر رسید که تمام خواص اتم ها و مولکول ها تنها توسط نیروى الکترو مغناطیس قابل درک و توجیه است. در دهه سوم, از اوایل سال 1930 تا اشغال دانمارک توسط آلمان ها در آوریل 1940, بوهر و همکارانش درباره موضوعاتى که بعداً به عنوان کوانتیزه شدن میدان, فیزیک ذرات بنیادى و ساختار هسته اتم یى شناخته شدند, مشغول به تحقیق بودند. پس از جان به سلامت بردن از دانمارک و سفر به سوئد, که متعاقباً سفر وى را به انگلستان و سپس به آمریکا در پى داشت, مرحله چهارم زندگى حرفه اى او آغاز شد. وى با دانشمندان انگلیسى, و سپس در آزمایشگاه ملى لس آلاموس (ایالت نیومکزیکو آمریکا), در تلاش براى جلو افتادن از آلمان ها, که ساخت بمب اتمى را آغاز نموده بودند, همکارى نمود. ولى در همان حال, وى بیش از پیش با موضوعات بعد از جنگ دست به گریبان بود; همراه با تلاشهاى ناکامى که در گشودن چشمان روزولت, چرچیل و بعدها, کادر رهبرى سازمان ملل متحد به روى موقعیتها و فرصتهایى داشت که مى توانست مانع از وقوع مسابقه تسلیحات هسته اى شود.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21044.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21044_3593bab32a348d71387464d4eda6456c.pdf} } @article { author = {Irwin, Robert}, title = {توین بى و ابن‌خلدون}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {530-561}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {توین بى و ابن‌خلدون}, abstract_fa = {آنجا که انتهاى پر سکوت شب تا بیکران بر بستر تنهایى دشت هاى ما لبخند مى زند و گله هاى خواب در ربوده ما با صداى تیز زنگوله هاى خود رو به روشنى خانه ره مى سپرند آنجا گوسپندان در گرماگرم چرا, گاه پرسه مى زنند و گاه, چرا را رها مى کنند. اما آن گونه که شنیده ام وه که چه شهرى بوده این سبزه زار شهرى بزرگ و غرقه در کامیابى قلب دیار ما. و حاکم آن نیز همواره با ملازمان و ندیمان چه در صلح و چه در جنگ به مشاوره مى نشسته است. (از اشعار رابرت براونینگ1)}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21045.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21045_bbd65304ea68c89e9dfe41bb38ad1d03.pdf} } @article { author = {Nelson, Mark. T}, title = {شکاکیت اخلاقى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {562-569}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {شکاکیت اخلاقى}, abstract_fa = {درآمد شکاکیت عام عبارت است از این دیدگاه که ما نمى توانیم هیچ دانشى داشته باشیم یا مى توانیم دانش اندکى داشته باشیم; بر این اساس, شکاکیت اخلاقى عبارت است از این دیدگاه که ما نمى توانیم هیچ دانش اخلاقى داشته باشیم یا دانش اخلاقى اندکى مى توانیم داشته باشیم. پاره اى از شکاکان اخلاقى چنین استدلال مى کنند که ما نمى توانیم معرفت اخلاقى داشته باشیم. زیرا نمى توانیم شواهد لازم براى توجیه داوریهاى اخلاقى را به دست آوریم. شکاکان اخلاقى افراطى تر چنین استدلال مى کنند که ما نمى توانیم معرفت اخلاقى داشته باشیم زیرا در اخلاق هیچ حقیقتى وجود ندارد که قابل شناختن باشد. اینان همچنین استدلال مى کنند که قضایاى اخلاقى تماماً کاذبند, چراکه این قضایا, به خطا وجود واقعى (ارزشهاى عینى) را پیش فرض مى گیرند; یا هدف داوریهاى اخلاقى ابراز احساسات یا تأثیرگذارى بر رفتار است نه بیان حقایق. منتقدانِ شکاکیت اخلاقى به نوبه خود چنین استدلال مى کنند که دست کم در پاره اى از موارد هدف داوریهاى اخلاقى بیان حقایق است, پاره اى از این داوریها واقعاً صادقند, و ما شواهد کافى در دست داریم که ادعا کنیم به این حقایق علم داریم.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21046.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21046_64157d3e6cbf9611e6a77cfaca02a465.pdf} } @article { author = {Zibakalam, Said}, title = {تمهیدى بر جنبش اعتقادى ـ فرهنگى ایران معاصر}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {6}, number = {شماره 24-23}, pages = {570-575}, year = {2000}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تمهیدى بر جنبش اعتقادى ـ فرهنگى ایران معاصر}, abstract_fa = {سعید زیباکلام** اشاره در شماره پیشین نقدونظر (21ـ22) در پایان مقاله (مشکل تحدید عقل و آزادى در نهضت روشنگرى), ضمیمه اى به چاپ رسید که حاوى نظرات آقاى دکتر سعید زیباکلام در مورد مسائل مطرح شده در مقاله مزبور, و ربط و نسبت آنها با مسائل امروزى جامعه ما بود. پس از چاپ و انتشار مجله, اظهار داشتند که آن مطالب, نظرات نهایى ایشان نبوده است و وعده داده اند که نظرات نهایى شان را براى چاپ در شماره بعدى, در اختیار نقدونظر قرار دهند. به هرحال, در اینجا عین مطلب ارسالى آقاى دکتر زیباکلام چاپ مى شود.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21047.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21047_dbf4baa87c5321c434a30675a3bb2a90.pdf} }