2024-03-28T20:20:50Z
https://jpt.isca.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4968
نقد و نظر
نقد و نظر
1062-8952
1062-8952
1400
26
101
تناظر انسانشناسی عملگرا و انسانشناسی اخلاقی کانت و نقش آنها در تحقق عملی اخلاق وی
ذوالفقار
همتی
در نظر کانت، فلسفۀ اخلاق به مکمّلی نیاز دارد تا بتوان از طریق آن انسانها را برای عمل به اصول و قواعد اخلاق محض آماده کرد. وی این مکمّل را «انسانشناسی اخلاقی» مینامد و در تبیین آن به جای بررسی اصول محض، ماهیت انسان را به صورت تجربی مطالعه میکند. گرچه کانت اعتقاد دارد که اخلاق محض بنیادین بوده و ازاینرو مهمتر از این بخش مکمل است، به همان اندازه تأکید دارد برای اعمال دستاوردهای اخلاق محض در انسانها، لازم است به این بخش نیز توجه کنیم. در این مقاله کوشیدهایم به روش توصیفی- تحلیلی، مفهوم انسانشناسی اخلاقی کانت را در پرتو انسانشناسی عملگرای او بررسی و نقش آن را در فلسفه اخلاق وی و تحقق امر اخلاقی مشخص کنیم. نتیجه این شد که از دیدگاه کانت انسانشناسی اخلاقی با توجه به رسالت انسان و با بررسی راهکارها و موانع تحقق اخلاق، زمینه را برای استفاده از اصول اخلاق محض در موقعیتهای جزئی و انضمامی آماده میسازد. البته برای تبیین انسانشناسی اخلاقی کانت لازم است نخست به بررسی انسانشناسی عملگرای او بپردازیم. اخلاق کانت بر تجربه مبتنی بوده و برای زندگی روزمره سودمند است و انسانشناسی اخلاقی او، مجموعهای از شرایطی را برای بشر فراهم میسازد که به نحو راحتتری اصول اخلاق را در زندگی اینجهانی بهکار گیرد.
کانت
اخلاق محض
انسانشناسی اخلاقی
انسانشناسی عملگرا
ماهیت انسان
2021
03
21
6
36
https://jpt.isca.ac.ir/article_69769_3f6d103e502d4d0c05e6197ee92ddd8b.pdf
نقد و نظر
نقد و نظر
1062-8952
1062-8952
1400
26
101
سنجش غیراخلاقی پنداشتن اعتقاد به حیات پس از مرگ
غلامحسین
جوادپور
در میان آموزههای ماورای طبیعی ادیان، حیات پس از مرگ با این مسئله مهم معرفتی ـ اخلاقی مواجه است که آیا اعتقاد به آن، امری اخلاقی است یا غیراخلاقی. این پرسش گاه بر محور مسئله مشهور اخلاقِ باور و تحلیل مؤلفههای معرفتی ذیل وظایف و هنجارهای اخلاقی قابل طرح است که بر اساس آن، ادعا میشود چنین باوری بدون پشتوانه معرفتیِ قابل قبول و درنتیجه غیراخلاقی است. گاه نیز با نگاهی پیامدگرایانه، چنین اعتقادی منشأ پیدایش اموری غیراخلاقی و درنتیجه خود امری غیراخلاقی شمرده میشود؛ پیامدهایی از جمله استلزام آن با امور ترسناکی مانند کیفر، سوء استفاده قدرتها و بهرهکشی از مردم عادی، توجیه بیعدالتیهای اجتماعی، بازدارندگی از زندگی کامل دنیوی، بهمخاطرهانداختن سرنوشت کرۀ زمین و برنشاندن بشر بهجای خدا. این پژوهش با روش تحلیلی-انتقادی و با هدف ارزیابی میزان تلازم آخرتباوری با این پیامدها سامان یافته است و نشان میدهد هیچگونه تلازم انکارناپذیری میان این دو مقوله نیست؛ زیرا اولاً غیراخلاقیبودن برخی از این پیامدها درست نیست و مثلاً کیفر را نمیتوان لزوماً امری غیراخلاقی دانست؛ ثانیاً بیشتر پیامدهای یادشده که غیراخلاقیبودن آنها مسلم است، ارتباط وثیقی با ادیان ندارند و حتی آموزههای ادیان الهی بر خلاف آن گواهی میدهند؛ هرچند در میان جوامع و افراد دیندار رایج باشند.
حیات پس از مرگ
رستاخیزباوری
اخلاقِ باور
پیامدگرایی
2021
03
21
37
63
https://jpt.isca.ac.ir/article_69770_08ec32e7d4a64608ad7ab1dc74ad868e.pdf
نقد و نظر
نقد و نظر
1062-8952
1062-8952
1400
26
101
انسان اصیل کیست؟ تحلیل انتقادی خوانش مصطفی ملکیان از مفهوم «اصالت» با ابتنا بر دیدگاه چارلز تیلور
مصطفی
مرادی
مسئلۀ پژوهش حاضر بررسی انتقادی خوانش مصطفی ملکیان از مفهوم اصیلبودن است. برای این منظور، نخست کوشیدهایم آرای ملکیان دربارۀ این مفهوم را در آثار وی واکاوی کنیم و بیان وی را در این زمینه تشریح نماییم. آنگاه در ادامه با ابتنا بر دیدگاه چارلز تیلور، فیلسوف کانادایی، به عنوان خوانشی موجّه از پدیدۀ اصالت که به هر دو بُعد فردی و اجتماعی اصیلبودن توجه دارد، دیدگاههای مصطفی ملکیان را تحلیل و نقادی کردهایم تا زمینۀ التفاتِ انتقادی به دیدگاههای مطرح در این حوزه ایجاد گردد. روش این پژوهش در تحلیل دیدگاه ملکیان، روش تحلیل مفهومی است و در نقادی وی نیز به دو شیوۀ نقد درونی و بیرونی بدان پرداختهایم. کاستیهای قابل توجه در دیدگاه ملکیان عبارتاند از: «بیبهرهگی از نگاه تاریخی»، «درهمآمیزی مرزهای معنایی مفاهیم» و «نادیده گرفتن ابعاد اجتماعی اصیلبودن».
انسان اصیل
اصالت
هویت
چارلز تیلور
مصطفی ملکیان
2021
03
21
64
92
https://jpt.isca.ac.ir/article_69771_a57f88d92b84faed0fc1e85c453d5eff.pdf
نقد و نظر
نقد و نظر
1062-8952
1062-8952
1400
26
101
شیوههای ارتباطی خداوند با انسان؛ تحلیلی از دیدگاه صوفیه دربارۀ ولیّپنداری خود و امکان مخاطبۀ مستقیم با خداوند
امداد
توران
صوفیان با تفکیک میان سلسله انبیا و سلسله اولیا، ویژگی دسته اول را مخاطبه با واسطۀ خداوند با ایشان و ویژگی دسته دوم را که خود را نیز جزو ایشان معرفی کردهاند، مخاطبه بیواسطۀ خداوند با ایشان دانستهاند؛ بر این اساس این پرسش مطرح میشود که مبنای نظری صوفیان بر اینکه اولیای غیرپیامبر در جایگاهی برتر از مقام انبیا قرار میگیرند و به طور مستقیم با خداوند سخن میگویند، چیست؟ و نیز این مخاطبۀ مستقیم با چه مضامینی صورت میگیرد؟ در نوشتار حاضر با هدف پاسخ به این دو پرسش، افزون بر ایضاح ولایت صوفیانه، دو تجربۀ معراجگون صوفیان که در آن ادعای مخاطبه مستقیم با خداوند شده است، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی میگردد: یکی معراج بایزید و دیگری اسراء ابنعربی. تحلیل این دو تجربه نشان میدهد که اولاً صوفیان برای خود امکان تجربهای مشابه تجربۀ معراج پیامبر خاتم (صلّی الله علیه واله) قائلاند؛ به گونهای که در طی آن چنان خود را به لحاظ وجودی به خداوند نزدیک میدیدند که هیچ واسطهای، اعم از انس و ملک، میان ایشان و خداوند باقی نمیماند و ثانیاً محور اصلی و نهایی گفتگوی ایشان با خداوند اینهمانی دو طرف گفتگو بوده است.
وحی
الهام
نبوت
ولایت
بایزید
ابنعربی
2021
03
21
93
119
https://jpt.isca.ac.ir/article_69772_8a7674624c9525294cb3368cf353daba.pdf
نقد و نظر
نقد و نظر
1062-8952
1062-8952
1400
26
101
مبانی شریعتگریزی صوفیه
حسن
یوسفیان
در میان مدعیان عرفان اسلامی کسانی را میتوان یافت که به شریعت بیاعتنا بودهاند و گاه این شریعتگریزی را بر مبانی و ادلهای نیز استوار ساختهاند. در این تحقیق که با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف بررسی برخی انحرافها در میان اهل تصوف و عرفان در پیروی از شریعت صورت گرفته است، به تحلیل سخنان و احوال این گروه پرداختهایم. آنها با مبانی زیر به شریعتگریزی دست مییازند: الف) حقیقت، بینیازکننده از شریعت است. آنها با اشاره یا بهتصریح چنین مینمایانند که حقیقتیافتگان بینیاز از شریعت میشوند؛ ب) ولایت اولیا در برابر نبوت انبیاست. برخی از عارفنمایان با استناد به احادیثی منسوب به پیامبر، از عصمت اولیا به معنای اباحۀ همۀ امور برای آنان سخن میگویند؛ ج) هدفی مقدس، توجیهکنندۀ بهرهگیری از ابزارهای غیرشرعی است. آنها بر اساس این مبنا، عشقبازی مشایخ با نوجوانان زیباروی را نه از روی شهوت نفسانی، بلکه به دلیل رؤیت جمال الهی در چهرۀ آنان پنداشتهاند! د) سکر و مستی، عامل خروج از تکلیف است. این مبنا بیش از همه در میان کسانی موسوم به «عقلاء المجانین» جلوه میکند که خداوند عقل را از آنان بازستانده و آزادشان ساخته است.
شریعت
طریقت
حقیقت
شریعتگریزی
ولایت
شاهدبازی
سکر
2021
03
21
121
154
https://jpt.isca.ac.ir/article_69773_bb693d6f5ed4b1c1b90155ad01404744.pdf
نقد و نظر
نقد و نظر
1062-8952
1062-8952
1400
26
101
بررسی انتقادی دیدگاه شحرور دربارۀ گسترۀ عصمت پیامبران
زهرا
حمزه ای
محمد علی
محیطی اردکان
عصمت پیامبران موضوعی بحثبرانگیز است که از زوایای گوناگون کانون توجه اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است. محمد شحرور که از «قرآنیون» معاصر است، با استناد به برخی ادله، تنها پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و اله) را، آن هم با شرایطی، دارای عصمت تکوینی میداند و این مقام را از دیگر پیامبران سلب میکند. به اعتقاد این نواندیش سوری، هرچند پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و اله) در مقام رجلیت و نبوت معصوم نیست، مقام رسالت با ویژگیِ عصمت رسول(صلّی الله علیه و اله) همراه است. وی در این ادعایش به برخی آیات قرآن کریم و مبانی عقلی خویش استناد میکند. هدف پژوهش حاضر آن است که با استناد به ادّلۀ عقلی و نقلی، ادعاهای شحرور دربارۀ عصمت انبیا را به روش توصیفی- تحلیلی بیان و با رویکردی انتقادی بررسی کند. نتیجه اینکه ظاهرگرایی در تفسیر آیات، جواز استفاده از روش عقلی مبتنی بر تدبّر و اجتهاد آزاد، اکتفا به قرآن و اعتقاد به بینیازی به تفسیر، مهمترین زمینههای تصویر نادرست شحرور از مسئلۀ عصمت پیامبران است که به التقاط و رأیگرایی در برداشت از آیات منجر شده است.
عصمت پیامبران
نبوت
رسالت
محمد شحرور
قرآنیون
2021
03
21
155
184
https://jpt.isca.ac.ir/article_69774_154e7d0a017b798a90ef9de65f79f631.pdf
نقد و نظر
نقد و نظر
1062-8952
1062-8952
1400
26
101
بررسی سرایت دلایل عصمت از شخصی به شخص دیگر
علی
فقیه
علی
غضنفری
سید احمد
فقیهی
یکی از مسائل مطرح در مباحث عصمتپژوهی این است که آیا میتوان دلایل عصمت برخی اشخاص را به اشخاصی دیگر بدون هر وجهی، سرایت داد، یا آنکه لازم است وجهی برای سرایت این دلایل وجود داشته باشد. برای مثال آیا میتوان دلایل ثابتکنندۀ عصمت همهجانبۀ نبی اکرم(صلّی الله علیه واله) و ائمه اطهار(علیهم السّلام) را به انبیای سلف(علیهم السّلام) سرایت داد و با آن دلایل، عصمت همهجانبۀ انبیای سلف(علیهم السّلام) را نیز اثبات کرد، درحالیکه هیچ وجهی برای این سرایت وجود نداشته باشد و دلایل تنها ثابتکنندۀ عصمت همهجانبۀ نبی اکرم(صلّی الله علیه واله) و ائمه اطهار(علیهم السّلام) باشد و نه بیشتر؟ بررسی مباحث عصمتپژوهی نشان میدهد گاهی از برخی دلایل عصمت فراتر از محدودۀ پوششدهندۀ خود استفاده شده و دلایل عصمت اشخاصی به اشخاص دیگر بدون دلیل متقن سرایت داده شده است. این اشتباه گاهی در استفاده از دلایل عصمت اشخاصی برای اثبات عصمت اشخاص دیگر و گاهی در ردّ دلایل عصمت اشخاصی بهجای رد دلایل عصمت اشخاصی دیگر است. هدف از این پژوهش، آسیبشناسی مباحث عصمتپژوهی در این مسئله و نشاندادن اشتباههایی است که در این زمینه صورت گرفته است. نگارندگان در این مقاله کوشیدهاند با بهرهگیری از روش توصیفی و تحلیلی، این مسئله را بررسی کنند.
دلایل عصمت
انبیا(علیهم السّلام)
نبی اکرم(صلّی الله علیه واله)
ائمه اطهار(علیهم السّلام)
2021
03
21
185
212
https://jpt.isca.ac.ir/article_69775_9a9878197740b2730d4f931378825520.pdf