دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
80
2015
12
22
ظرفیتهای عرفان اسلامی در تمدنزایی
4
30
FA
سید یدالله
یزدان پناه
استاد عرفان و حکمت متعالیه در حوزه علمیه قم yazdanpanah.sayed@gmail.com
yazdanpanah.sayed@gmail.com
بازخوانی ظرفیتهای عرفان اسلامی در تمدنزایی میتواند ضمن تقویت ادبیات توصیفی تمدن، اهمیت عرفان اسلامی را در نظام هماهنگ تمدنی معلوم سازد. آموزههای دو دانش عرفان نظری و عرفان عملی و عملکرد تاریخی عرفان اسلامی بنیانهای نظری این پژوهش تمدنی است. در این میان، آورده اساسی عرفان نظری، یعنی «اسمای الهی و نکاح اسمایی» و آورده اصلی عرفان عملی «بُعد و قرب از حقتعالی» است که با استفاده از این مفاهیم، توصیفی از تمدن مطلوب اسلامی عرضه میگردد و در باب ظرفیتهای تمدنسازی با گذار از شبهه اساسی دنیاگریزی عرفان و آموزههای آن به استناد سرچشمههای اسلامی عرفان و نیز آموزه نهایی آن، یعنی بقاء بعد الفناء - نه فناء - و عناصری مانند دستگیری، خلافت بالسیف و جمع متلائم بین روح و بدن، جایگاه اصلی عرفان در مرکز هندسه تمدن اسلامی نشان داده میشود و در نگاهی دیگر، تبیین میگردد که عرفان بهواسطه تأمین چهار عنصر معنویت، عقلانیت معنوی ویژه در دستگاهی سازوار، ارائه الگویی برتر از شریعتمداری و بهدست دادن روشی ویژه در فهم متون دینی (تأویل)، آوردههای پرباری در ساخت تمدن اسلامی دارد. همچنین در ادامه دلایلِ تحقق نیافتن تمدن مطلوب براساس عرفان اسلامی، بهرغم وجود آوردههای پربار تمدنی بررسی خواهد شد.
عرفان,عرفان اسلامی,تمدن,تمدنزایی,فرهنگ
https://jpt.isca.ac.ir/article_20609.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20609_6e62825e74ede91180779a48f027bdcf.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
80
2015
12
22
«عیار» و «اساس» در اسلامی بودن تمدّن
31
54
FA
حبیب الله
بابایی
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
habz109@gmail.com
آیا ملاک دینیبودن یک تمدن و از جمله تمدن اسلامی، امور باطنی و ایمانی در آن تمدن است یا ابعاد ظاهری و دینی هر تمدنی ملاک دینی بودن آن را به دست میدهد؟ مدعای این مقاله آن است که تمدن اسلامی از نقطه اسلام و امور ظاهری دینی آغاز میشود (عیار تمدن اسلامی) و در نقطه ایمان و امور باطنی دینی به کمال میرسد (اساس تمدن اسلامی). اسلام (از به زبان آوردن شهادتین تا عمل به مناسک دینی) بهعنوان آسانترین معیار میتواند امت اسلامی را در گستردهترین مقیاس (با بیشترین کمیت و چهبسا کمترین کیفیت در نظام مناسبات انسانی) در کنار هم گردآورد، ولی تمرین اسلام و التزام به ظواهر دینی زمینه را برای رشد و تعمیق امور باطنی و ایمانی هموار میکند و دستکم برخی از مسلمانان را به اوج کمال دینی میرساند (بیشترین کیفیت با کمیتی کمتر در نظام مناسبات انسانی). هرچند ظاهر اسلامی و دینی، هم در آغاز و هم در نقطه پایان، ملاکِ اسلامیبودن تمدن در سطح کلان خواهد بود، اسلامِ تهی از ایمان با اسلام برآمده از ایمان به لحاظ سطح، قلمرو و ژرفا متفاوت خواهند بود و در تنظیم مناسبات انسانی هم نقش اسلامِ برخاسته از ایمان بسیار تأثیرگذارتر خواهد بود.
تمدن,اسلام,ایمان,غیب و اخوت انسانی
https://jpt.isca.ac.ir/article_20610.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20610_6cb6791b06fbdf185b0cc7ab2ed3cb3a.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
80
2015
12
22
کارکرد تمدنی قرآن؛ یک بررسی مقدماتی در قلمرو تمدن پیشین اسلامی
55
76
FA
محسن
الویری
دانشیار دانشگاه باقر العلوم(ع)
alvirim@gmail.com
اگر تمدن را مجموعهای از مؤلفههایی بدانیم که مبتنی بر یک اندیشه بنیادی و در قالب نظامهای گوناگون سامان مییابد، خاستگاه این اندیشه بنیادی در تمدن پیشین مسلمانان، آموزههای وحیانی اسلام بود که هسته مرکزی این آموزهها در قرآن آمده است. به این ترتیب، قرآن بنیان معرفتی، منطق ترکیب و تعیینکننده چگونگی رابطه میان اجزا و ترسیمکننده جهت اصلی تمدن مسلمانان بوده است. این یافته را میتوان با نگاهی درونی به قرآن و بررسی آموزههای تمدنی آن از یک سو و نگاهی بیرونی به واقعیت تمدن اسلامی، کارکردها و نقشآفرینیهای قرآن در آن مستند ساخت. این نوشتار به موضوع دوم، یعنی کارکرد تمدنی قرآن پرداخته و آن را در دو محور اصلی بررسی کرده است: اثرگذاری قرآن بر روح کلی و جهتگیریهای تمدن اسلامی و اثرگذاری قرآن بر اجزا و مظاهر تمدن اسلامی. در محور دوم دانشها، هنرها، فضاهای کالبدی زیستبومهای مسلمانان و زندگی اجتماعی مسلمانان بررسی شده است. نتیجه اینکه کنار رفتن آموزههای قرآنی از صحنه اجتماع مسلمانان و محدود ماندن آن در ساحت مسائل اندیشهای غیرمرتبط با نیازهای اجتماعی، نقطه آغاز ایستایی تمدن اسلامی خواهد بود، ولی وضعیت کنونی تمدنی بشر و پیچ تاریخی جابهجایی تمدنها، زمینهساز ورود دوباره قرآن به صحنه تمدن و محور قرار گرفتن آن در تمدن جدید اسلامی است.
قرآن,تمدن اسلامی,اندیشه تمدنی,روح تمدن,مبانی تمدن
https://jpt.isca.ac.ir/article_20611.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20611_0949295f643631e76d61fdb928104bcc.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
80
2015
12
22
«تعارف» و «تعامل معروف» دو اصل بنیادین در فرایند تمدنی
77
100
FA
فاطمه
مرادی
پژوهشگر علوم قرآنی در جامعة الزهراء
fatimoradi55@gmail.com
اگر تمدن را بهمعنای کلانترین نظام فرایندیِ مناسبات انسانی بدانیم، فراتر از آن نمیتوان واحد اجتماعیِ فراختری را تصور و تأسیس کرد، آنگاه این پرسش مطرح میشود که چه عوامل بنیادینی میتوانند چنین واحد کلان اجتماعی را آنهم در شرایط متنوع فرهنگی معاصر پدید آورند؟ در این مقاله به دو عنصر بنیادین قرآنی تأکید میشود که میتوانند در ساخت کلانترین نظام مناسبات انسانی آنهم در وضعیت آشفتۀ تنوعهای فرهنگی امروزی نقشآفرینی کنند: 1. اصل «تعارف»؛ 2. اصل «تعامل به معروف». قرآن، عنصر «تعارف» را بر تفکیک عناصر مشترک اخلاقی، عرفانی و اجتماعی از یکدیگر استوار میکند، و «تعامل معروف» («معاشرت» یا «مصاحبت» معروف) را نیز که میتواند برآمده از همان عنصر تعارف باشد، بر ایجاد مناسبات انسانیِ مبتنی بر کرامت، عدالت، احسان و محبت پایهریزی میکند. این نظریۀ قرآنی در مواجهه با تفاوتها و تنوعهای اجتماعی و فرهنگی، نظریهای ایجابی و سازنده است که نهتنها تساهل و تسامح (رویکرد سلبی در تحمل یکدیگر) در جامعه را موجب میشود، بلکه فراتر از آن بر جنبههای اصلاحی و اخلاقیِ نهفته در هر آفریدۀ متفاوت در صورتبندی تمدنی تأکید میورزد.
تمدن,تفاوت,تعارف,تساهل و تعامل معروف
https://jpt.isca.ac.ir/article_20612.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20612_99e867021f3ca45caea16b54523b59c1.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
80
2015
12
22
تمدن بهمثابه سطح تحلیل
101
131
FA
رسول
نوروزی فیروز
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
rasoolnorozi@gmail.com
در بیشتر رشتههای علوم انسانی تحلیلها مبتنی بر نظریهها صورت میگیرند و اساساً تحلیل خارج از نظریه اتقان و اعتبار کافی را ندارد. در نوشتار پیشرو به این پرسش پرداخته میشود که در حوزه مطالعات تمدنی - بهعنوان یکی از حوزههای مطالعاتی نظری علوم اجتماعی - چگونه میتوان از تمدن بهمثابه یک سطح تحلیل و یا یک چارچوب نظری در تحلیل پدیدههای اجتماعی بهره برد؟ به بیان دیگر، کاربست تمدن بهمثابه یک نظریه چیست؟ از اینرو، پرسش فرعی دیگر در این زمینه آن است که در استفاده از تمدن بهعنوان یک سطح تحلیل، بر چه مفاهیمی باید توجه شود و هر مفهوم به کدام نیازمندی یا پرسشی پاسخ میدهد؟ در این مقاله تلاش میشود تا ضمن بررسی ماهیت تمدن، نقطه کانونی و قلب تمدن، چگونگیِ ساخت یک تمدن (فرایندی یا وضعیتی) و نیز حوزه اعتبار تمدنی، چارچوبی نظری برای تبیین و تحلیل در تمدنپژوهی به دست داده شود.
تمدن,نظریه,ایده هدایتگر تمدن,حوزه اعتبار تمدن,مطالعات تمدنی
https://jpt.isca.ac.ir/article_20613.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20613_3f3a444b56e2aabcee658f78052f18c4.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
80
2015
12
22
نظریه اعتباریات بهمثابه نظریهای انسانشناختی
132
156
FA
محمدتقی
کرمی قهی
استادیار دانشگاه علامه طباطبایی
mt.karami@yahoo.com
در این مقاله با هدف گشودن باب گفتوگو درباره علوم انسانی و اجتماعیِ بومی به مسئله تأثیر پیشفرضهای انسانشناختی و روشناختی در نظریه پردازیهای علوم انسانی میپردازیم. تأکید فیلسوفان مسلمان بر مسئله علم و ادراک کلیات در تعریف انسان با رویکرد قیاسی برای پیافکندن علوم انسانی بومی ناکافی دانسته شده است. نظریه اعتباریات علامه طباطبایی بهعنوان رویکردی متفاوت که از سویی بر عنصر اراده، عمل و وجود غریزۀ استخدام در فهم انسان تأکید میکند و از سوی دیگر، برای اثبات آن به رویکردهای استقرایی و شهودی توسل میشود، چونان تجربهای متفاوت در بنیانگذاریِ علوم انسانی بومی معرفی گردیده است. توانایی این نظریه در فهم و توجیه امر اجتماعی در مقایسه با رویکردهای پیشین فلسفی امتیاز ویژۀ این نظریه است. در مقابل دیدگاه مشهور فیلسوفان که مدنیبودن انسان را به اقتضای طبیعت انسان میدانند، بر اساس نظریه اعتباریات، مدنیبودن انسان از باب اضطرار است. همچنین براساس دیدگاه علامه طباطبایی، تفاوتهای فرهنگی را میتوان به تفاوت در ادراکات اعتباری که برآمده از ارادههای انضمامی است مستند کرد.
اعتباریات,اجتماعیبودن,بومیسازی علم,علامه طباطبایی,استخدام
https://jpt.isca.ac.ir/article_20614.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20614_2cec536406de560dbc06b3004bfcd7a8.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
80
2015
12
22
مقایسه روششناختی الگوهای الهیاتی اسلامی و جامعهشناسی مدرن (با تأکید بر تزاحمات و تعاملات رویکردهای کلاسیک)
157
183
FA
سیدمهدی
اعتمادی فرد
استادیار دانشگاه تهران، گروه جامعهشناسی
etemady@ut.ac.ir
نسبت روششناسانه میان دو الگوی شناختی الهیات اسلامی و جامعهشناسی مدرن از دو بعد تزاحمها و تعاملها موضوع مقاله حاضر است. پرسش اصلی به چگونگی تمایز روشهایی بازمیگردد که متألهان مسلمان و جامعهشناسان در قرائت کلاسیک هر دو رویکرد به کار میبرند. نتیجه بررسیها بیانگر آن است که خاستگاه تزاحم یا تعامل میان روشهای بهکار رفته در قرائت کلاسیک از دو حوزه الهیات اسلامی و جامعهشناسی مدرن به اهداف مورد نظر متألهان و جامعهشناسان مربوط میشود. گرچه این دسته از جامعهشناسان نیز همچون متألهان در پی پاسخگویی به دغدغهها و نیازهایی اخلاقیاند، ولی متألهان با اتخاذ روشهای عقلی و نقلی میکوشند به نحوی یقینی، امکان دستیابی بشر به حقایق معتبر را در ارتباط با خداوند بهعنوان منشأ هستی فراهم کنند، اما جامعهشناسان با اتخاذ روشهای کمی و کیفی میکوشند تا به نحو اطمینانآوری به کشف قواعد حاکم بر حیات اجتماعی انسانها در شرایط معاصر دست یابند. روشهای الهیاتی به غایتهای معنابخش بنیادین معطوف است و روشهای جامعهشناختی به اطمینانهای عرفی در زندگی روزمره بازمیگردد. ضمن حفظ تمایزها میان این دو حوزه، هنگامیکه بحث از تحقق بیرونی و تاریخی مقاصد الهیاتی است، این دو حوزه نیازمند تبادل و تعامل با یکدیگرند تا امکانات تاریخی و عینی هر دوره در مسیر تحقق روشن شود.
الهیات,الگوهای شناخت,جامعهشناسی,روششناسی,واقعیت اجتماعی
https://jpt.isca.ac.ir/article_20615.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20615_999d0e7d0210dc002873daed30f65113.pdf