دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
79
2015
09
23
اعتبار شهودهای اخلاقی؛ نقد و بررسی دیدگاه پیتر سینگر
4
31
FA
سجاد
رحمتی
دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه اخلاق دانشگاه زنجان
sajadrahmati1368@gmail.com
سحر
کاوندی
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه زنجان
drskavandi@znu.ac.ir
محسن
جاهد
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه زنجان
jahed.mohsen@znu.ac.ir
شهودها در فلسفه اخلاق نقش توجیهی دارند و بیشتر نظریهها و داوریهای اخلاقی بر اساس آنها شکل میگیرند. پژوهشهای علمی و یافتههای متخصصان علوم شناختی در باب قضاوتهای اخلاقی، وثاقت و اعتبار شهودهای اخلاقی را زیر سؤال برده و دیدگاه سینگر مبنی بر قائلنشدنِ جایگاه ویژه برای شهودها در اخلاق را تقویت کرده و روشنگریهای جدیدی را در خصوص خاستگاه اخلاق ارائه کردهاند. سینگر معتقد است این یافتهها در کنار تبیین تکاملی از رفتار انسان نشان میدهد که نباید در پیِ یافتن عاملِ توجیهکننده شهودهای اخلاقی بود و نیز نباید همه آنها را معتبر و یقینی دانست. وی ابتنای اخلاق بر عقل محض را یگانه عاملِ بازدارنده از شکاکیّتِ اخلاقی دانسته و ضمن نقد روش موازنه متأملانه رالز، بر این باور است که هر نظریه روششناختی یا معرفتشناختی، مانند روش موازنه متأملانه که برای شهودها در موارد خاص نقش ویژهای قائل باشد، از بنیان دارای نقص است و اساساً ممکن است سدی در برابر اصلاحات اخلاقی ایجاد کند. در این مقاله به طرح، بررسی و نقد دیدگاه پیتر سینگر در باب اعتبار شهودهای اخلاقی خواهیم پرداخت.
شهودهای اخلاقی,داوریهای اخلاقی,موازنه متأملانه,پیتر سینگر
https://jpt.isca.ac.ir/article_20296.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20296_1910c1036e6ef007b90e6c9a2d4f6090.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
79
2015
09
23
مغالطه طبیعتگرایانه از منظر جورج مور
32
57
FA
فرشته
ارجمند
انشجوی کارشناسی ارشد فلسفه اخلاق
seyedefereshtearjmand@gmail.com
غلامحسین
توکلی
دانشیار دانشگاه اصفهان
tavacoly@yahoo.com
هدف اصلی این مقاله بررسی و نقد دیدگاه جورج مور در مورد تعریف مفهوم «خوب» است. از نظر وی، وصف خوب به هیچ وصف دیگری قابل تحویل نیست. به زعم مور مفهوم خوب یک مفهوم بسیط و از اینرو تعریفناپذیر است. مور افزون بر اینکه مفهوم خوب را تعریفناپذیر میداند، آن را یک کیفیت غیرطبیعی تلقی میکند. وی هرگونه اندیشهای را که خوب را با کیفیات طبیعی یکسان بداند، مخدوش دانسته و آن را مغالطه طبیعتگرایانه میشمارد. از اینرو، بیان میکند که خوب صفتی است که نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد، اما استدلال سؤال گشودۀ مور در نهایت تباین مفهومی خوب و لذّت را میرساند و این غیر از تباین مصداقی آنهاست. بیان مور هرگز این احتمال را نفی نمیکند که محکی خوبی و لذّت یک وصف باشد ـ نه دو وصف ـ که به دو اعتبار، این دو مفهوم از آن انتزاع گردد.
جورج ادوارد مور,تعریف,مغالطۀ طبیعتگرایانه,استدلال پرسش گشوده,مفهوم خوب
https://jpt.isca.ac.ir/article_20297.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20297_41b5cf1f4adf6a51a588fbc7b9fc4d6c.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
79
2015
09
23
مقایسه مفهوم «خود» در نظریه اخلاقی ارسطو و آین رند
58
80
FA
رهام
شرف
استادیار دانشگاه زنجان
rahamsharaf@yahoo.com
مفهوم «خود» یکی از مفاهیم بسیار مهم در فلسفه اخلاق است. تعریفی که از این مفهوم ارائه شده و بر مبنای آن مرزهای خود و دیگری تعیین میگردد، نتایج مهمی در شکلگیری یک نظریه اخلاقی دارد. آین رند و ارسطو نیز در نظریه اخلاقیشان به مسئله خود از منظر اخلاق توجه داشتهاند و بر همین اساس حدود و ثغور نظریه اخلاقی خود را مشخص کردهاند. بخش قابل توجهی از نظریه اخلاقی رند با محوریت مبانی ارسطویی شکل گرفته است. انسانشناسی رند که از آن نتایج اخلاقی میگیرد و تأکید بنیادی وی بر نقش عقلانیت در اخلاق تا حد زیادی ارسطویی است، ولی تفاوتهای مهمی نیز میان نظریه اخلاقی رند و ارسطو وجود دارد که از نظر نگارنده این تفاوتها در طرز تلقی متفاوت این دو متفکر از مفهوم خود از منظر اخلاق و ارتباط آن با دیگری ریشه دارد. در این نوشتار تلاش میکنیم ضمن بیان مرزهای خود در نظریه اخلاقی رند و ارسطو، به مقایسه این مفهوم در آرای این دو متفکر پرداخته و لوازم و نتایج آن را در نظریه اخلاقی هر یک بیان کنیم.
خود,دیگری,خودگرایی,ارسطو,رند,خودمحوری
https://jpt.isca.ac.ir/article_20298.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20298_91ae859d562ec888d3a1a8ddf774e953.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
79
2015
09
23
معرفتشناسی اختلافِنظر و شواهدِ مرتبه بالاتر
81
108
FA
امید
کریم زاده
استادیاردانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری
o_karimzadeh@sbu.ac.ir
این مقاله نقش یا کارکرد شواهد مرتبه بالاتر را در بحث اختلافِنظر معرفتی بررسی میکند. پس از ارائه تعریفی از شواهد مرتبه اول و شواهد مرتبه بالاتر و تأکید بر تمایز میان آنها، به نفعِ این دیدگاه استدلال میکنم که شواهد مرتبه بالاتر مستقل از شواهد مرتبه اول، شاهد به شمار نمیآیند. سپس از طریق مثال داروی اختلال یکی از مشهورترین دیدگاههای معرفتشناسان معاصر، یعنی دیدگاه دیوید کریستنسن را درباره شواهد مرتبه بالاتر و نقش آنها در اختلافنظر توضیح میدهم و آن را نقد میکنم. در ادامه استدلال تامس کِلی را درباره تأثیرنداشتن شواهد مرتبه بالاتر شرح میدهم و به نقد آن میپردازم. در این بخش چگونگی کارکرد استدلال اصلی کِلی علیه تأثیر شواهد مرتبه بالاتر را نشان میدهم و در عین حال، به این انتقاد واردشده بر استدلال کِلی پاسخ میدهم که تأثیر شواهد مرتبه بالاترلزوماً مؤید دیدگاه وزندهی برابر است.
شواهد مرتبه اول,شواهد مرتبه بالاتر,اختلافِنظرِ معرفتی,مصالحهگرایی,ناقض,دیوید کریستنسن,تامس کِلی
https://jpt.isca.ac.ir/article_20299.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20299_87eccfc69b8a6193383ab45b5511423c.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
79
2015
09
23
راه حلی برای مسئلۀ قدیمی تبیین تشکیک عَرْضی
109
132
FA
هادی
موسوی
استادیار گروه فلسفه علوم انسانی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
mousavihadi3@gmail.com
اصل عقلی تشکیک در وجود بهعنوان یکی از اصول حکمت متعالیه تلاش دارد کثرت موجود در عالم را ذیل نظریه اصالت وجود تبیین کند. با اینکه برهان عقلی از این اصل پشتیبانی میکند، ولی چگونگی وقوع کثرات در مرتبه موجودات عرْضی ذیل آن اصل در فلسفه اسلامی تبیین نشده است. یا دستکم تبیین روشنی از چگونگی تکثرات عرْضی در ذیل این اصل وجود ندارد. این در حالی است که توضیحها درباره چگونگی تبیین کثرات در این اصل در آرای صاحبنظران توضیح کثرات طولی است. این نوشتار درصدد است تا با تبیین اصول تکثرات طولی و عرْضی موجودات، تبیینی از نحوه تشکیک عرْضی ارائه دهد که عامل تمایز خارج از عوامل وجودی نباشند. با این حال، این مقاله تنها بخشی از این تبیین را عهدهدار است. این نوشتار نه درصدد ارائه نظریهای جدید است و نه نظریه جدیدی با توجه به مبانی ملاصدرا ارائه میکند، بلکه تنها با توجه به اصول حکمت متعالیه درصدد ارائه «تبیین» برای یکی از نظریههای ملاصدراست، بهگونهایکه عامل تمایز وجود به امری خارج از وجود نباشد.
تشکیک در وجود,تشکیک,طولی,تشکیک عرْضی,حرکت جوهری
https://jpt.isca.ac.ir/article_20300.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20300_874f1daecd5252049f480f1ab5131c9f.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
79
2015
09
23
بازخوانی قواعد و شرایط تأویل از دیدگاه قاضی نعمان
133
155
FA
غلامعباس
عشرتی
هیئت علمی پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی و مدیر مؤسسه آموزش عالی معصومیه
a.eshrati@gmail.com
قاضی نعمان، از فقیهان معروف اسماعیلی، در آثار خود به مسئله تأویل بهگونهای خاص و متفاوت از دیگر اسماعیلیان پرداخته است. بهرغم دیدگاه اسماعیلیان که به باطن و تأویل نگاه حداکثری دارند و در مواردی نیز دچار خطا میشوند، قاضی نعمان اعتقاد به تأویل را در کنار نص تبیین میکند و با ترسیم خط اعتدال میکوشد از خطاهای دیگر اسماعیلیان در امان ماند. وی ظاهر قرآن را صامت و معجزه پیامبر(ص) و تأویل و باطن را معجزه ائمه(علیهم السلام) میداند. او تأویل و باطن را علمی میداند که با بهرهگیری از آیات قرآن و در چارچوب ضوابط اثباتپذیر است. از آرای قاضی نعمان بهرغم ارتکاب تأویلهای مردود، میتوان قواعد و شرایط تأویل را بدین شرح استخراج کرد: «توجه به ظاهر در کنار باطن؛ ارتباط مفهومی تأویل و عقل، تأثیر اخلاص در صحّت تأویل، منتهیشدن تأویل به علم امام و دخالت ایمان در صحت تأویل». بهرغم امتیازهای فکری قاضی نعمان در مسئله تأویل، اشکالها و ابهامهای جدّی در دیدگاه او وجود دارد که در این نوشتار به بررسی و نقد آنها پرداختهایم.
تأویل,اسماعیلیه,قاضی نعمان,قواعد تأویل,باطنیگرایی
https://jpt.isca.ac.ir/article_20301.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20301_258e92f3a0531b87c9aa110526a930e4.pdf
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
نقد و نظر
1062-8952
2716-960X
20
79
2015
09
23
نقش حرکت جوهری در تکامل انسان
156
175
FA
ابراهیم
علیپور
دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قم و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
alipoor969@yahoo.com
عسگر
دیرباز
دانشیار دانشگاه قم
askar.dirbaz@qom.ac.ir
بحث حرکت، تاریخی به درازای تاریخ بشر دارد؛ بهگونهای که پیشینه آن به پیشتر از طرح مباحث مهمی همچون «وجود» و «عقل» در فلسفه میرسد و از اینرو، جایگاه رفیعی در تاریخ فلسفه دارد. از جمله نخستین فیلسوفانی که به این مهم پرداختهاند آناکسیمندر است که به حرکت ازلی در جهان قائل بود. همچنین نظریه حرکت جوهری در فلسفه هراکلیتوس قابل رصد و پیگیری است. فیلسوفان مسلمان نیز به این مهم نگاهی ویژه داشتهاند و مباحث گوناگونی را با محوریت مبحث حرکت طرح کردهاند. «حرکت» از مباحث مهم وجودشناسی، معرفتشناسی، جهانشناسی و انسانشناسی در فلسفه است. ما در این نوشتار به مباحث انسانشناسی حرکت، آن هم از زاویهای خاص خواهیم پرداخت و نقش «حرکت جوهری» را در مسئله «رابطه نفس و بدن» و استکمال جوهری انسان بررسی خواهیم کرد. در ادامه با توجه به اینکه نظریه «حدوث جسمانی نفس» از لوازم حرکت جوهری است، نظریه تکامل نفس را بررسی کرده و صیرورت آن را از بدن مادی تا تجرد محض پی میگیریم و در پایان، با نظری به روایتهای خلقت نفس به ارزیابی توجیه ملاصدرا میپردازیم.
حرکت,کمال,حرکت جوهری,جسمانیة الحدوث,روحانیة البقاء,استکمال,نفس
https://jpt.isca.ac.ir/article_20302.html
https://jpt.isca.ac.ir/article_20302_ee7446de2d7518873268a7e5c16a9035.pdf