@article { author = {Lac, Jan}, title = {در باب ایمان و عقل، و ساحت‌هاى متمایز آنها}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {2-11}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {در باب ایمان و عقل، و ساحت‌هاى متمایز آنها}, abstract_fa = {1. قبلاً نشان داده شد که: الف) ما در آنجا که طالب تصوّراتیم اضطراراً جاهلیم، و طالب همه اصناف علم. ب) در آنجا که طالب براهینیم جاهلیم، و طالب علم عقلى. ج) مادام که طالبِ تصوّراتِ خاصِّ واضح و قطعى ایم طالب قطع و علم قطعى ایم. د) در آنجا که نه خودمان علم داریم و نه شهادت دیگران را در اختیار داریم تا عقلمان را بر روى آن استوار سازیم طالب احتمالیم تا موافقت ما در امور تحت هدایت آن باشد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20998.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20998_0c2ba821735b944968e6397252e7ef68.pdf} } @article { author = {setorf, Nicolas velter}, title = {دیندارى معرفت‌شناسانه جان لاک: عقل شمع پروردگار است}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {12-42}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {دیندارى معرفت‌شناسانه جان لاک: عقل شمع پروردگار است}, abstract_fa = {نه تنها اندیشه جان لاک، متکوّن از اعتقاد مسیحى است، بلکه در نوشته هاى او راجع به سیاست و معرفت شناسى [نیز]، به طور پراکنده اشاراتى وجود دارد که نشان مى دهد نتیجه گیریهایش در باب این مسائل، تا چه اندازه ناگزیر از ادغام در کل حیات دیندارانه مسیحى است. توجه اصلى من در مقاله حاضر، معطوف به آرائى از لاک است که نشان مى دهد چطور معرفت شناسى او، با آن ترکیب منحصر به فردش از شکاکیت و اطمینان، ناگزیر باید در حیاتى سرشار از شکرگزارى و اطاعت ادغام گردد. موضوع اصلى این بحث، عقل است که همچون منبعى نورافشان که خود قابل تشخیص نیست، از جانب پروردگار افاضه شده است.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20999.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20999_da7ad62ea682f64595529cf4ddcca746.pdf} } @article { author = {Sevin bern, Richard}, title = {ارزشِ باورِ دینیِ عقلانى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {43-83}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {ارزشِ باورِ دینیِ عقلانى}, abstract_fa = {[مدعاى ما در این نوشتار این است که] تنها نوع عقلانیت در باور که مى توان بشر را مسئول تلاش در راه آن دانست، عقلانیتِ3 است. زیرا تنها این نوع از عقلانیت است که تحت اراده بشر قرار دارد. استدلال من این است که گرچه بشر نمى تواند از باورهایى که در زمانى معین دارد اجتناب کند، مى توان او را بدین خاطر که طى یک دوره از زندگانى خویش کارى در مورد باورهاى خود نکرده است مسئول شمرد. مى توان او را بدین جهت مسئول شمرد که به حدى که خودش کافى مى داند، در حیطه اى تحقیق نکرده تا شواهد بیشتر به دست آورد و ببیند که شواهد مذکور دال بر چیست. باورها تا آنجا عقلانیِ3 هستند که مبتنى بر تحقیقى باشند که به چشم شخص صاحب باور کافى بوده است. اگر داشتن باورى عقلانى در مورد موضوعى اهمیت داشته باشد، آن اهمیت بدین علت است که حصول اطمینان از این که یک باور عقلانى3 دارم، نهایت کارى است که مى توانم در جهت حصول اطمینان از این که یک باور عقلانیِ5 دارم انجام دهم; یعنى باورى که در واقع با تحقیق کافى تأیید مى گردد. باور در صورتى عقلانى3 است که صاحب باور آن را عقلانیِ5 بداند حصول اطمینان از این که یک باور عقلانى5 دارم، تنها چیزى است که مى توانم در جهت حصول اطمینان از داشتن باورى راستین انجام دهم. زیرا تنها از طریق کسب شواهد بیشتر که درست، بیانگر و ذیربط باشد، از طریق وارسى موازین استقرایى خود و آنچه نشان مى دهند (نه سرپوش گذاردن بر شواهد یا تحریف موازین مذکور) مى توانم باور خود را از نوعى بسازم که با اتکا به تمامى شواهد من واقعاً از احتمال زیادى برخوردار باشد. و حصول اطمینان از این که باورى دارم که بسیار محتمل است، تنها کارى است که مى توانم در جهت حصول اطمینان از داشتن باور راستین انجام دهم. زیرا یک باور بسیار محتمل، باورى است که به احتمال بسیار زیاد درست است.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21000.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21000_40c20523e9fda04e3cdefe347dd5e8ef.pdf} } @article { author = {kive, Erik}, title = {توجیه اعتقاد به آموزه‌هاى رمزى مسیحیت از دیدگاه لایب نیتز}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {84-100}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {توجیه اعتقاد به آموزه‌هاى رمزى مسیحیت از دیدگاه لایب نیتز}, abstract_fa = {اعتقاد به آنچه اصطلاحاً آموزه هاى رمزى مسیحیت نام گرفته است، یکى از اصول اساسى مسیحیت است. واژه Mysteries [=اسرار یا آموزه هاى رمزى] دقیقاً شامل دو آموزه (تجسّد) و (تثلیث) است که به توصیف ذات خداى مسیحیان مى پردازد. با این حال، این اصطلاح را مى توان با مسامحه، به معنایى به کار برد که شامل معماهایى نظیر مسئله علم پیشین خدا، و معجزاتى مانند رستاخیز [عیسى مسیح] و تبدل جوهریِ [نان و شراب] که در اجراى مراسم عشاى ربانى در کار است، نیز بشود.1 آموزه هاى رمزى همواره براى کسانى که در صدد آشتى دادن اصول دین مسیحى و عقل هستند، مسئله ساز بوده اند. این آموزه ها به حکم سرشت رازآلودشان در برابر تبیین ایستادگى مى کنند. به تعبیر لایب نیتز، آموزه هاى رمزى فهم ناپذیر، نامحتمل و برخلاف شواهدند.2 چرا باید یک انسان خردمند و حتى یک مسیحى خردمند به این گونه آموزه هاى رمزى باور داشته باشد؟}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21001.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21001_79a2d38799fcaa83420a523dc438fd31.pdf} } @article { author = {Alston, William}, title = {دشنام‌زدایى از بازى زبان دینى: برداشتى واقع‌گرایانه از روش‌هاى تشکیل باور}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {101-135}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {دشنام‌زدایى از بازى زبان دینى: برداشتى واقع‌گرایانه از روش‌هاى تشکیل باور}, abstract_fa = {نوشتار حاضر که دومین مقاله از کتاب فلسفه و دستور باور دینى محسوب مى شود، نخست به صورت سخنرانى درباره یکى از آثار دى.زى. فیلیپس، فیلسوف معاصر، از سوى ویلیام آلستون ارائه شده است. فیلیپس که یکى از مهم ترین پیروان ویتگنشتاین است، سعى دارد با استفاده از آراء استاد خود به حل مسائل فلسفى بپردازد. وى با گفتن این جمله که (دین به واقعیات مطرح شده در علوم دیگر ارتباطى ندارد) مشهور شد. ویلیام آلستون که خود یکى از برجسته ترین فیلسوفان معاصر در فلسفه دین و معرفت شناسى است، در مقاله حاضر به بحث پیرامون (بازى زبان) پرداخته است. وى نیز مانند فیلیپس، اعتقاد دارد که دین زبان مخصوص به خود دارد; ولى درست برخلاف وى، ادعا مى کند که زبان دین با زبان معمولى ارتباط دارد. به نظر آلستون، عقل نقش مهمى در استحکام ایمان دارد و دین مربوط به مابعدالطبیعه است; در حالى که فیلیپس این هردو نکته را انکار مى کند. 1از من درخواست شده تا درباره موضوع (باور دینى و بازى زبان; محل توقف درست؟) مطلبى بنویسم. در این پرسش که کجا مى توانیم محل توقف را پیدا کنیم، نکته قابل اهمیت این است که در چه جریانى توقف کنیم. در اینجا فرض مى کنیم که جریان مورد بحث، جریان توجیه کردن باشد ـ یعنى دلیل آوردن، شاهد آوردن، بنیان نهادن، زمینه سازى براى باور کردن چیزى، کوشش براى اثبات این که چیزى واقعى است، یا چیزى قابل توجیه یا معقول و یا مقبول است.1 به هر حال، این برداشتى است از موضوع مذکور که به آن خواهم پرداخت. بنابراین، وقتى که بحث ما در پیرامون گستره خاصى از باورهاست، بدین معنى است که به جلوه خاصى از معرفت شناسى آن گستره باور مى پردازیم. بدون شک، این همه ماجرا نیست. در توسعه معرفت شناسى باورها درباره انگیزه کار مردم یا باورهاى نظرى در علوم یا باورهاى ادراکى درباره محیط فیزیکى و یا باورهاى مذهبى، وظیفه اصلى ما یافتن مناسبات استحکام بخشى است که ساختار معرفت شناسى آن گستره را به وجود مى آورد. براى مثال، چه نوع تجربه حسى اى زمینه کافى را براى این حکم که این یک درخت زیتون است، فراهم مى کند و تحت چه شرایطى چنین عمل مى کند؟ شواهد چگونه باید با این فرض که فلانى قاتل است ارتباط داشته باشند تا پذیرفتن این فرض که او قاتل است معقول شود. این پرسش که جستجو براى توجیه، کجا به اتمام مى رسد، یکى از پرسشهایى است که فقط بعد از آن که به ان دازه کافى مناسبات استحکام بخش را مشخص کردیم به وجود مى آید تا یک سلسله توجیهاتى داشته باشیم که در ارتباط با آنها، سؤال محل توقف بتواند مطرح شود.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21002.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21002_96bd7e08d718797df10afbb55795f6bd.pdf} } @article { author = {cena, anthony}, title = {هنر خردورزى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {136-156}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {هنر خردورزى}, abstract_fa = {موضوع این درس گفتارها یکى از محورى ترین مسائل فلسفه دین است: آیا اعتقاد به خدا و ایمان به کلام الهى یک حالت ذهنیِ عقلانى1 یا خردپذیر2 است؟ من در این درس گفتارها به این پرسش پاسخ مى دهم که آیا ایمان امرى عقلانى است؟ پاسخ من به این پرسش بدین سان خواهد بود که تلاش کنم تعریفى دقیق تر از ماهیت ایمان و تعقل ارائه دهم. طرفه این که، من دریافته ام که تعریف عقل بسى دشوارتر از تعریف ایمان است. به همین دلیل، دو درس گفتار اول را به بررسى ماهیت عقل اختصاص داده، فقط در دو درس گفتار آخر به بررسى اعتقاد به خدا مى پردازم. در درس گفتار اول به بحث از رایج ترین تقریر فلسفى عقل یا عقلانیت3 پرداخته، آن را رد مى کنم. در درس گفتار دوم مى کوشم تا به جاى تقریر پیشین، تقریرى بهتر ارائه دهم. آن گاه در درس گفتار سوم این پرسش را فراپیش خواهم نهاد که آیا اعتقاد به وجود خدا با عقلانیت، طبق تعریفى که از آن ارائه دادم، سازگار است. و بالاخره در واپسین درس گفتار، همین پرسش را در باب نوع دیگرى از اعتقاد، یعنى ایمان به امور وحیانى، مطرح خواهم کرد. اولین عنوان مورد بحث من ماهیت عقلانیت است; یعنى شأن عقل. اما نخست باید چند کلمه اى پیرامون منظورم از (اعتقاد به خدا) سخن بگویم.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21003.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21003_a05e2d6329e54edbdb08b5e29d13d43e.pdf} } @article { author = {tianji, jeang}, title = {معقولیت علمى؛ صورتمند یا غیر صورتمند؟}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {157-182}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {معقولیت علمى؛ صورتمند یا غیر صورتمند؟}, abstract_fa = {در حال حاضر در باب معقولیت علمى، که مسئله محورى فلسفه علم است ـ البته اگر با کل فلسفه علم یکى دانسته نشود ـ دو موضع افراطى، در کنار مواضع بسیار نادر میان آنها، وجود دارد. تلقى استاندارد از معقولیت علمى، چنانکه توسط پوزیتیویسم منطقى، رئالیسم انتقادى و دیدگاههاى مربوط ارائه مى شود، مدعى است که معقولیت علمى با گذشت زمان تغییر نمى کند و این در هر علم اصیلى1، در تمام دوره هاى مختلف پیشرفتش، نهفته است. از این رو هدف منطقیون استقرایى و روش شناسان تجویزگر این است که تا آنجا که ممکن است کاملاً به آن معقولیت تغییر ناپذیر علم صراحت ببخشند. در طرف دیگر، انقلابیان دهه شصت که پولانى، کوهن، فایرابند و تعدادى دیگر نماینده آنان هستند، اظهار مى کنند که موازین معقولیت با تغییر باورهاى علمى تغییر مى یابد و فرامیزان2 یا فراروشى که مصون از تغییرات علمى اصلاح باشد در بر دارنده پیوستگى در درون علم بوده، علم اصیل را از غیر علم و شبه علم متمایز سازد، وجود ندارد. و تلقیهاى بدعت گزارانه آنها از سوى بسیارى از سنتیهاى این اردو مُهر نامعقول گرایى خورده است. از یک لحاظ، معقولیت صورتمندى که از آنِ تلقى استاندارد است، به طور قابل توجهى در مقابل معقولیت غیر صورى قرار مى گیرد که از آنِ تلقى بدعت گزارانه است. از لحاظى دیگر، یگانه انگاریِ روش شناختیِ تلقى استاندارد به شدت با کثرت گراییِ روش شناختیِ تلقى دوم در تقابل است. من در این مقاله مى خواهم بحثم را بر روى تلقى نخست متمرکز سازم; گو این که اشاره مختصرى هم به تلقى دوم خواهم داشت. بخش دوم به توصیف تلقى استانداردِ معقولیت علمى اختصاص خواهد یافت. در بخش سوم از تلقى بدعت گزارانه کوهن در مقابل اتهام نامعقول گرایى دفاع خواهد شد و در بخش چهارم، از انواع دیگرِ معقولیت غیر صورى به طور مختصر، بحث خواهد شد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21004.html}, eprint = {} } @article { author = {T. Taroo, sozoki daystez}, title = {تعبیر تجربه ذِن}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {183-205}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تعبیر تجربه ذِن}, abstract_fa = {فلسفه آیین بوداى ذِن همان فلسفه مَهایانه آیین بودا است; زیرا چیزى بیش از توسعه آن نیست. اما این توسعه در میان مردمى رخ داد که روان شناسى یا جان شان تا حد زیادى متفاوت از جان هندى بود، که آیین بودا را نتیجه داد. آیین بودا، پس از ناگارجوُنه و وَسوُبندوُ و پیروان بلافصل آنها، دیگر نتوانست به رشد سالمش در خاک اصلى اش ادامه دهد; اگر بنا بود که مهم ترین جنبه اى را توسعه بخشد که تاکنون پاک از آن غافل مانده بودند ـ و هم به سبب این غفلت نیروى زیستش سخت به سستى گراییده بود ـ پس مى بایست در خاک دیگرى نشانده شود. مهم ترین جنبه آیین بوداى مهایانه که در اقلیم روانى چین شکفت، چَن (ذِن) بود. چین هرچند که در کامل کردن نظام هوُاـ یِن (کِه گون، یا اَوَتَمْسَکه) یا تیئَن ـ دایى (تِن دایى)ِ اندیشه مهایانه شکست خورد، اما چَن را پدید آورد. این کار واقعاً مددى یکه بود از نبوغ چینى به تاریخِ عمومى فرهنگ روانى; اما این ژاپنى ها بودند که روح حقیقى ذِن را باریک بینانه زنده نگاه داشتند و فن آن را کامل کردند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21005.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21005_5ff6f0670fc951363fa8773835daab13.pdf} } @article { author = {paymen, lois p}, title = {معرفت‌شناسى و باور دینى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {206-223}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {معرفت‌شناسى و باور دینى}, abstract_fa = {در این نوشته مى خواهم به یکى از غامض ترین مشکلات فلسفى در طول تاریخ فلسفه، یعنى معرفت شناسى باور دینى، بپردازم; هم به خاطر اهمیت خود این موضوع و هم به عنوان نمونه اى از چگونگى کاربرد جنبه هاى مختلف نظریه معرفت درباره موضوعى خاص. من طرح کلى آنچه را که به نظرم بهترین دلیل براى توجیه باور دینى است، ارائه مى کنم و منحصراً به ادیان خداگروانه مخصوصاً یهودیت، مسیحیت و اسلام نظر دارم; اما استدلالهاى من براى انواع دیگر باورها، یعنى باورهاى علمى (مانند نظریه تکامل داروین)، سیاسى (مانند محافظه کارى، سوسیالیزم و فمینیسم) و اخلاقى (مانند سودگروى، واقع گروى و ضد آن و سقط جنین) نیز کاربرد دارد. ادعا نمى کنم که شرح و تفسیر من شرح و تفسیرى کامل، چه برسد به این که کاملاً موفق، است، اما گمان مى کنم که آموزنده و قابل قبول باشد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21006.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21006_017f107b76bab44735548263a6f8d803.pdf} } @article { author = {carami, mohammad taghi}, title = {ماهیت و وظیفه عقل در فقه شیعه}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {224-334}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {ماهیت و وظیفه عقل در فقه شیعه}, abstract_fa = {مقاله حاضر، گستره وسیعى از آراء و سخنان فقیهان شیعه را در بر مى گیرد. با این همه، نباید آن را تنها گزارش تاریخى ساده اى درباره جایگاه عقل دانست، بلکه مقصود آن ارائه تصویرى، هرچند اجمالى، از زمینه (تأویل) است. هدف اساسى این مقاله از یک سو، اثبات ناتوانى ابزار و مفاهیم فقیهان گذشته در پدید آوردن نظریه اى منسجم در باب عقل، و از سوى دیگر، نقد مدعیات آن گروه از نواندیشان دینى است که طى سده گذشته (احیاى اجتهاد) را به عنوان راه حل اساسى براى معضلات و عامل تحول جوامع اسلامى مطرح کرده اند; بنابراین پرسش از جایگاه عقل در فقه شیعه، بیش از آن که فقیهانه باشد، معرفت شناسانه است. افزون بر این، طرح این پرسش خواست عمیق جوامع اسلامى را براى ایجاد تغییرات گسترده و ترسیم افقى تازه در عرصه هویت دینى به نمایش مى گذارد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21007.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21007_7da89085f324d2a7ab5e49eeb54c3e18.pdf} } @article { author = {paik, nelson}, title = {در باب شهودهاى عرفانى به‌عنوان سرچشمه‌هاى معرفت}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {385-411}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {در باب شهودهاى عرفانى به‌عنوان سرچشمه‌هاى معرفت}, abstract_fa = {متکلمان حوزه سنت کاتولیک عموماً میان آنچه گاهى از آن به مکاشفه خاص1 تعبیر مى شود با مکاشفه عام فرق مى گذارند; یعنى بین ارسال یک پیام فرستاده شده به فرد خاصى از طریق شهود عرفانى یا شیوه بیانى خاص2، و حقیقت عمده اى که براى امت مسیح از طریق کتاب مقدس، مکشوف شده است. این حقیقت در آموزه ها و تعالیم مسیحى به طرزى شایسته تفسیر شده و ثبت و ضبط گشته است. در بعضى موارد، مکاشفه اى خاص شامل گزاره اى3 مى شود که پیش از آن، در مکاشفه عام منطوى بوده است. براى مثال، اِى. پولاین در فصل هجدهم رساله مشهورش در (الهیات عرفانى) (برکات نیایش درونى4) بند 23 راجع به شهود تثلیث [اقدس] ـ که معمولاً با حالتى از تأمل عرفانى که (جذبه) نامیده مى شود همراه است ـ مى نویسد:5 حتى اگر در اثر تعالیم دستگاه دینى مسیحى نمى دانستیم که چند نفر در خدا وجود دارند و نمى دانستیم که چگونه یکى از آن دیگرى پدید مى آیند، باید از طریق تجربه و از راه مشاهده آن در (جذبه) به شناختش نایل مى شدیم. در موارد دیگر، مکاشفه خاص شامل گزاره هایى مى شود که در مکاشفه عام، موجود نیست. با توجه به مکاشفه از سنخ اخیر، دو نمونه را مى توان از هم تشخیص داد. مکاشفاتى که در آن، فقراتى با ماهیت آموزه مانند وحى شده و فقراتى از مکاشفه که در آن اخبار و اطلاعاتى با ماهیتى بیشتر، این جهانى ـ که معنا و مفهوم ویژه دینى چندانى ندارند یا اصلاً ندارند ـ منتقل مى شود. ترزاى آویلایى در [کتاب] قصر باطنى باب ششم، فصل ششم، به طور کلى درباره موارد چندى از سنخ نخست، اظهار نظر مى کند. وى در این کتاب مى گوید که عارف در حالت جذبه، پاره اى از اسرار را فرا مى گیرد; یعنى پاره اى از حقایق را درباره عظمت خدا که قبلاً بر وى شناخته شده نبود. وى مى گوید: این حقایق (امور رازآمیزى) هستند که یک شخص با شهودهاى عرفانى به آنها دست مى یابد. او مى افزاید که در بعضى موارد، این (امور رازآمیز) در وصف مى گنجند و در بعضى موارد، نه. مع الأسف، حتى یک نمونه و مثال از (امور رازآمیز) وصف پذیر آورده نشده است. با توجه به مواردى از سنخ دوم در [کتاب ] مجموعه الهیات II-II، Q. 174، a.4، توماس آکویناس به ما یادآورى مى کند که [حضرت] سلیمان از طریق شهود عرفانى، اطلاعاتى درباره ماهیت پاره اى از درختان، جانوران و ماهیان بومى در سرزمینهاى پیرامون اسرائیل به دست آورد. پس از شکست ارتش انگلیسى در جنگ (اورلئان)، (ژاندارک) در طول شب به وسیله (نداهایى) که در دوران زندگانى همراهش بودند، بیدار مى شد; او خبردار شد که در آن زمان، نیروهاى انگلیسى آماده مى شوند تا به ضد حمله اى علیه شهر دست بزنند. این خبر مبناى اقدام قرار گرفت. ژاندارک نیروهاى فرانسوى را رهبرى کرد و حمله انگلیسى ها دفع گردید. این دو مورد اخیر [=حضرت سلیمان و ژاندارک] انواعى از مکاشفات خاص را نشان مى دهند که گاه در شهودها و بیانات عرفانى اى که شباهت قابل تشخیصى با فقراتى که در آموزه هاى کلیسا گنجانده شده اند، ندارند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21008.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21008_13785100016a5d189126e2434e1257b4.pdf} } @article { author = {legenhausen, mohammad}, title = {علامه طباطبایى و الهیات فلسفى معاصر}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {412-426}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {علامه طباطبایى و الهیات فلسفى معاصر}, abstract_fa = {الهیات فلسفى)1 اصطلاحى است که در سالهاى اخیر در بین فلاسفه و الهیدانان غرب جهت اشاره به رویکرد فلسفیِ خاصى به موضوعات کلامى/الهیاتى به کار رفته است. در بخش عمده اى از قرن بیستم، الهیات فلسفى نه از سوى فیلسوفان و نه از سوى الهیدانان، جدى گرفته نشد. فیلسوفان به خاطر نبود پختگى و مهارت فلسفى در نوشته هاى این حوزه، به الهیات فلسفى ایراد گرفته اند. از سوى دیگر، الهیدانان نیز تمایل کمى به الهیات فلسفى نشان داده اند. زیرا تلاشهایى که در تحلیل و استدلالهاى دقیق به کار گرفته شده بود، هیچ گونه ارتباطى با موضوعات و مسائل مورد علاقه و پویایِ الهیدانان نداشت. آنها سخت سرگرم تلفیق و منسجم کردن اندیشه دینى با حیات اجتماعیِ معاصر بودند. اما در طى 25سال اخیر این وضعیت تغییر یافته است. فیلسوفانى که مهارت فنى آنها کاملاً شناخته شده بود شروع به نوشتن آثار بسیار خوب فلسفى درباره موضوعات الهیات نمودند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21009.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21009_47a75ad548724e15aea215b802c88b56.pdf} } @article { author = {neton, yan richard‬‏}, title = {سرچشمه‌هاى فلسفه اسلامى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {427-445}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {سرچشمه‌هاى فلسفه اسلامى}, abstract_fa = {اگر به خاورمیانه و خاور نزدیک در اواخر دوران باستان و اوایل طلوع اسلام (یعنى حدود 570 میلادى) از منظر تحول فلسفى و تاریخ اندیشه ها بنگریم، آن را چونان ملغمه اى خواهیم یافت که مکتبهاى گوناگون از قبیل مکتب فیثاغورس، مذهب گنوسى، مکتب افلاطون، مکتب ارسطو و مکتب نو افلاطونى در آن در تکاپو و جوشش بوده اند. تاریخ فلسفه در خاورمیانه از قرن هفتم میلادى به این سو، تاریخ همان ملغمه مکاتب گوناگون به علاوه مؤلفه حیاتى دیگرى به نام دین اسلام است. اسلام نیز از حیث ماهیت و اندیشه خود یکپارچه نیست، بلکه ابعاد گوناگونى دارد. با این حال، درست در همین ابتداى بحث باید تأکید کرد که روایت خاورمیانه اى در باب اندیشه ارسطو و نیز در باب اندیشمندان دیگر غالباً از بیخ و بن با اصل آن تفاوت دارد.1 پیترز در این باب خاطرنشان مى کند: گفتن این که ارسطو و فلسفه ارسطویى دو چیز متفاوت از یکدیگرند، به معناى بیان یک امر بدیهى است. و با این همه، استلزامات این حقیقت آشکار در تاریخ فلسفه چنان گسترده است که با اشاره اى اجمالى از آنها گذشتن همانا تحریف اساس فلسفه اسلامى است.2}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21010.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21010_3efd4580eb5d98b23f7d1ec8f42e33bf.pdf} } @article { author = {moeen zadeh, mahdi}, title = {وجه انسان‌مدار رویکرد شیعى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {446-471}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {وجه انسان‌مدار؛ رویکرد شیعى}, abstract_fa = {بدون تردید مسئله امامت و مفهوم آن، مقوِّم اصلى نگرش یا رویکرد شیعى به دین اسلام است. البته تفاوتهاى فلسفى، کلامى، تفسیرى، روایى، فقهى و… فراوانى هم بین مذهب تشیع و سایر نحله هاى اسلامى وجود دارد; اما اولاً، این نحله ها با وجود تفاوتهاى کلامى و فقهى و… که بین خودشان هست و البته گاه این تفاوتها از تفاوت چنین نِحَلى با تشیع بیشتر و بزرگ تر است، هرگز خود را شیعه ننامیده و ندانسته اند و ثانیاً، فرقه هایى نیز وجود دارند که على رغم تفاوتهاى اساسى شان با تشیع در زمینه هاى گوناگون، هم خودشان و هم تاریخ اندیشه اسلامى، آنان را در عداد فرق شیعه محسوب داشته است; از قبیل غلات، باطنیه و…. پس مى توان اندیشه دینى اسلام را در کلان ترین سطح، بدین صورت طبقه بندى کرد:}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21011.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21011_0b986f33ee146ee43e8447c6c098102f.pdf} } @article { author = {shojaee zand, ali reza}, title = {اسلام و عرفى‌شدن}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {472-490}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {اسلام و عرفى‌شدن}, abstract_fa = {ویلم، بدرستى، اشاره کرده است که میان ادیان در مواجهه با پدیده عرفى شدن (Secularization)، تفاوتهاى بسیارى وجود دارد. او این تفاوت را حتى در بین مذاهب و نحله هاى مختلف مسیحى نیز قائل است و از این حیث کلیساهاى کاتولیک، پروتستان، انگلیکان و ارتدوکس را هم از یکدیگر متمایز مى سازد. (ویلم/گواهى 1377:134) او معتقد است که عرفى شدن بر پیش فرضِ تمایزگذارى میان امور قدسى و عرفى استوار است که به طور مشخص، از سوى سنتِ یهودى ـ مسیحى ترویج شده است; در حالى که این فرض براى فرهنگهاى دینیِ دیگر، امرى غریب و به غایت، ناآشناست. ویلم در اثبات مدعاى خویش، ادیان چینى و هندى را شاهد مثال مى آورد که بى هیچ تمایزى میان این دو عرصه، یک روش زندگى و یک نظام اجتماعى ـ دینیِ کاملند.(پیشین:138) با این که بر تعلق و وابستگى نظریه عرفى شدن بر بستر اجتماعى ـ دینى خاص و شرایط تاریخى منحصر به فرد، بسیار تأکید و ابرام شده است، به دلایلى که بخشى از آن مربوط به خصلت تعمیمى این قبیل تئورى هاى پهن دامنه است و بعضاً از تمایلات ایدئولوژیکِ نهفته در پسِ این نظریات سرچشمه مى گیرد، تلاشهایى در کار است تا با ارائه تصاویرى تقطیع شده از واقعیت و تعبیر و تفسیرهاى کارسازى شده از این مدعا، آن را بى محابا به مصادیق دیگر نیز تسرّى بخشد. دور از انتظار نبوده و نیست که این تلاشهاى سویافته و غیر علمى، موجب بروز پارادوکس هایى در اصل نظریه و در انطباق آن با واقعیت گردد.1}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21012.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21012_3d905312c9781ffe359e9753f51d144e.pdf} } @article { author = {archibald wheeler, john}, title = {هرمن وایل و یگانگى معرفت}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {7}, number = {شماره 28-27}, pages = {491-519}, year = {2001}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {هرمن وایل و یگانگى معرفت}, abstract_fa = {جان آرچیبالد ویلر در سال 1933 از دانشگاه جان هاپکینز (فقط با درجه دکترا) فارغ التحصیل شد. وى استاد بازنشسته (کرسى ژوزف هنرى) فیزیک در دانشگاه پرینستون، استاد (کرسى اشپل اسمیت) فیزیک دانشگاه تگزاس، جانشین معاون انجمن فلسفه آمریکا و جانشین جامعه فیزیک آمریکا است. او برنده مدال ملى علم و برنده جوایز نیلز بوهر، آلبرت اینشتین، انریکو فرمى، فرانکلین، هرتز فلد، اورستد و اُپنهایمر بوده و در بسیارى از زمینه هاى فیزیک تحقیق نموده و مؤلف 324 مقاله تحقیقى و هشت جلد کتاب است. وى از مشاهیر و صاحب نظران برجسته فیزیک جدید و فلسفه کوانتومى است و بسیارى از بزرگان معاصر پهنه علم و تحقیق از دانش آموختگان نظرات و تعالیم وى هستند. این نوشتار، متن سخنرانى وى در کنگره اى است که به مناسبت یکصدمین سال تولد هرمن وایل، در سوم جولاى 1985 در دانشگاه کییل (Kiel)، ترتیب داده شده بود.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21013.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_21013_1c835bbab4f2054203d3e9d98bdf5e60.pdf} }