@article { author = {marashi, Sayyed ali}, title = {بهداشت روانى در قرآن}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {2-16}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {مباحث بهداشت روانى در قرآن به نحو بسیار گسترده اى مطرح شده اند. این مباحث شامل موضع قرآن نسبت به مقوله بهداشت روان , روان شناسى شخصیت سالم (psychology of healthy personality), انحراف از سلامت روانى و مکانیسم هاى بروز و روش هاى اصلاح آن, و نیز شیوه هاى ارتقاء سلامت روانى (mental health promotion) و رشد عاطفى و عقلانى است. در این مقاله عنوان اول یعنى موضع قرآن نسبت به بهداشت روان, و عنوان دوم; یعنى روان شناسى شخصیت سالم در قرآن, به استناد آیات کریمه و با استفاده از تفاسیر معتبر مورد بحث قرار گرفته اند.}, keywords = {}, title_fa = {بهداشت روانى در قرآن}, abstract_fa = {مباحث بهداشت روانى در قرآن به نحو بسیار گسترده اى مطرح شده اند. این مباحث شامل موضع قرآن نسبت به مقوله بهداشت روان , روان شناسى شخصیت سالم (psychology of healthy personality), انحراف از سلامت روانى و مکانیسم هاى بروز و روش هاى اصلاح آن, و نیز شیوه هاى ارتقاء سلامت روانى (mental health promotion) و رشد عاطفى و عقلانى است. در این مقاله عنوان اول یعنى موضع قرآن نسبت به بهداشت روان, و عنوان دوم; یعنى روان شناسى شخصیت سالم در قرآن, به استناد آیات کریمه و با استفاده از تفاسیر معتبر مورد بحث قرار گرفته اند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20848.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20848_ec1a7be43816fa6631dfff762591bd3d.pdf} } @article { author = {jalali tehrani, sayyed mohammad mohsen}, title = {توحید درمانى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {17-46}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {ای}, keywords = {}, title_fa = {توحید درمانى}, abstract_fa = {این نظام درمانى منحصر به فرد, که دست یابى به همان اهداف درمان هاى رشدى (growth) را در نظر داشته, به وسیله یک ایرانى پیرو ارزش هاى اسلامى به نگارش درآمده و نخست در محیط دانشگاهى (دانشگاه فردوسى مشهد) و سپس در محیط زندان بسط یافته است. اولین تماس دکتر جلالى طهرانى با من, به دلیل خواندن نوشته هایم در مورد زندان بود. معلوم شد که وى یک نظام روان درمانى منحصر به فرد ایجاد کرده است که باعث بهبود زندگى زندانیان مى شود و به اعتقاد من, نه تنها در زندان هاى سراسر جهان, بلکه براى همه مردم در هر کجاى جهان و با هر دین و مسلکى ارزش مند است. خوانندگان از بررسى این نظام درمانى, فایده مضاعفى نیز خواهند برد, چرا که تا حدى فلسفه و نظریه اسلام و نیز نظریه و روش روان درمانى را تبیین مى کند. این بررسى عمدتاً در حوزه روان شناسى وجودى ـ انسانگراى (existential-humanistic) قرار مى گیرد, که نمونه هاى متعددى از آن در این کتاب وجود دارد. مفهوم توحید مستلزم داشتن یک سیستم ارزشى وحدت بخشى است که براى جهت بخشیدن به زندگى شخص به کار مى آید. این سیستم ارزشى مى تواند مبتنى بر یک جهت گیرى اصیل دینى یا معنوى باشد, سیستم ارزشى اى که ویکتور فرانکل (Viktor Frankl) و او. هوبارت مورر(O. Hobart Mowrer) نیز به آن اشاره کرده اند. این شیوه درمان که روش آن شش نکته را در بر مى گیرد, به عنوان درمان کل فرد توصیف شده و به وسیله یک گروه که معمولاً متشکل ازمدیربالینى درمان, درمان گر, مددکار اجتماعى, کارشناس تحصیلى, کارشناس پزشکى و مشاور همتا است, انجام مى پذیرد}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20849.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20849_bae31f8ad4c3387a9e8f11de169f4eac.pdf} } @article { author = {dalya, zeynab}, title = {روان شناسى و دین:ضرورت رویکردى جدید}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {47-66}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {دین و روان شناسى با این که ممکن است چنین به نظر آید که دو قلمرو متفاوت و جداى از هم مى باشند, ولى هم تاریخ طولانى مشترک با هم دارند و هم موضوعات و مسائلشان مشترک و واحداند. موضوع هر دوى آنها انسان بوده و هدف و غایت هر دو سلامت, سعادت و فلاح و رستگارى انسان است (Van Leeowen, 1984). و هر دو براى رسیدن به این فلاح و رستگارى دستورالعمل صادر کرده و تجویزاتى را توصیه مى کنند (Adams, 1976). تاریخ دین, مطمئناً به اندازه خود بشر قدمت دارد; در حالى که روان شناسى معاصر پدیده نسبتاً جدیدى است (Lundin, 1972). این نوشتار, ریشه هاى روان شناسى را در دین, و ظهور آن را به عنوان یک رشته اصلى مجزاى از دین بررسى کرده و درباره رابطه مناسب بین این دو, یعنى روان شناسى و دین به ویژه دین اسلام, پیشنهادهایى را مطرح مى کند.}, keywords = {}, title_fa = {روان شناسى و دین:ضرورت رویکردى جدید}, abstract_fa = {دین و روان شناسى با این که ممکن است چنین به نظر آید که دو قلمرو متفاوت و جداى از هم مى باشند, ولى هم تاریخ طولانى مشترک با هم دارند و هم موضوعات و مسائلشان مشترک و واحداند. موضوع هر دوى آنها انسان بوده و هدف و غایت هر دو سلامت, سعادت و فلاح و رستگارى انسان است (Van Leeowen, 1984). و هر دو براى رسیدن به این فلاح و رستگارى دستورالعمل صادر کرده و تجویزاتى را توصیه مى کنند (Adams, 1976). تاریخ دین, مطمئناً به اندازه خود بشر قدمت دارد; در حالى که روان شناسى معاصر پدیده نسبتاً جدیدى است (Lundin, 1972). این نوشتار, ریشه هاى روان شناسى را در دین, و ظهور آن را به عنوان یک رشته اصلى مجزاى از دین بررسى کرده و درباره رابطه مناسب بین این دو, یعنى روان شناسى و دین به ویژه دین اسلام, پیشنهادهایى را مطرح مى کند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20850.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20850_904c5583d5959d2a91b6b41773d3ed4c.pdf} } @article { author = {marashi, Sayyed ali}, title = {سیر تحولات رابطه دین و بهداشت روانى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {67-74}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {سیر تحولات رابطه دین و بهداشت روانى}, abstract_fa = {نگاهى گذرا به تاریخ طب در ایران و جهان نشان مى دهد که همواره مراقبت هاى مبتنى بر اصول اعتقادى یا دینى در کنار طب کلاسیک مطرح بوده اند. 1 همان گونه که دولس (Doles,1992) معتقد است دین اسلام داراى یک تاریخ طولانى از رحم و شفقت و دل سوزى نسبت به بیماران روانى است. به عقیده وى اسلام دیدگاه پیچیده اى را درباره ارتباط معنویت با سلامت روانى ارائه مى کند.2 از نظر تاریخى ارتباط بین دین و روان پزشکى مورد توافق بوده است. حتى اولین مؤسسات روان پزشکى آمریکا به وسیله فرقه مذهبى کویکرها (یا: لرزندگان) بنا نهاده شده اند و آنان اولین روش هاى درمان روان پزشکى خود را (درمان اخلاقى) نامیدند.3 از قرن ها پیش مشاوره دینى مسیحى تحت عنوان (مشاوره کشیشى) براى درمان آلام بشر به کار گرفته شده است. مشاوره کشیشى اگرچه عموماً توسط روحانیون مسیحى یا سایر کارگزاران کلیسا انجام مى گرفت, اما امروزه در کشورهاى مسیحى به ویژه در اروپا در سطح وسیع ترى توسط مشاورین غیر روحانى و در مراکز خصوصى با توجه به اعتقادات دینى و سنّتِ مسیحى درمان روح بشر صورت مى پذیرد. از سال 1963 در آمریکا سازمانى تحت عنوان انجمن آمریکایى مشاورین کشیشى (AAPC)4 تأسیس شد که به طور رسمى در این زمینه فعالیت کرده و مشاور تربیت مى کند.5}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20851.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20851_47b47d3bd26e8a20fe7fbe4b884b8a1a.pdf} } @article { author = {marashi, Sayyed ali}, title = {دین, سلامتى عمومى و طول عمر}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {75-83}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {در سال هاى اخیر مراکز تحقیقاتى مهمى در جهان تأسیس شده که دستور کار آنها بررسى ارتباط بین دین و سلامت است. خاستگاه این مراکز از جمله در دانشگاه هاى ییل, میشیگان, راجرز, دوک(Duke), و تگزاس مى باشد. تاکنون صدها مطالعه در این زمینه انجام شده است. نتایج همه این بررسى ها به یک امر واحد اشاره مى کند و آن این که (میزان هاى کلى و اختصاصى ابتلاء و مرگ در افراد با ایمان, کمتر از سایرین است و لذا این افراد سلامت جسمى, روانى, و اجتماعى و هم چنین طول عمر و رضایت بیشترى از زندگى دارند).1 محققین مذکور به این نتیجه رسیده اند که اصول مشترکى در دستورات دینى ادیان عمده جهان از جمله اسلام وجود دارد که از سلامتى پیروان آنها محافظت مى کند. این اصول از طریق رفتار بهداشتى2 (اسلوب زندگى بهداشتى)3, مسیر سایکو ـ نورو ـ فیزیولوژیک4, برقرارى حمایت هاى اجتماعى, و نیز از راه هاى مافوق طبیعى سبب حفظ و ارتقاء سلامتى افراد مى گردد. دانشگاه دوک خلاصه اى از این مکانیسم ها را تحت عنوان اصول هفت گانه طب تئوسوماتیک (theosomatic medicine) بیان نموده است. در اصل مقاله نتایج بسیار جالب تحقیقات که ارتباط بسیار قوى و گسترده بین پاى بندى دینى و سلامت را نشان مى دهد, و هم چنین توضیح و بسط سازوکارهاى این ارتباط, انطباق دستورالعمل هاى ارتقاء سلامت5 با آموزش هاى قرآن کریم, و اصول طب تئوسوماتیک ارائه شده است.}, keywords = {}, title_fa = {دین, سلامتى عمومى و طول عمر}, abstract_fa = {در سال هاى اخیر مراکز تحقیقاتى مهمى در جهان تأسیس شده که دستور کار آنها بررسى ارتباط بین دین و سلامت است. خاستگاه این مراکز از جمله در دانشگاه هاى ییل, میشیگان, راجرز, دوک(Duke), و تگزاس مى باشد. تاکنون صدها مطالعه در این زمینه انجام شده است. نتایج همه این بررسى ها به یک امر واحد اشاره مى کند و آن این که (میزان هاى کلى و اختصاصى ابتلاء و مرگ در افراد با ایمان, کمتر از سایرین است و لذا این افراد سلامت جسمى, روانى, و اجتماعى و هم چنین طول عمر و رضایت بیشترى از زندگى دارند).1 محققین مذکور به این نتیجه رسیده اند که اصول مشترکى در دستورات دینى ادیان عمده جهان از جمله اسلام وجود دارد که از سلامتى پیروان آنها محافظت مى کند. این اصول از طریق رفتار بهداشتى2 (اسلوب زندگى بهداشتى)3, مسیر سایکو ـ نورو ـ فیزیولوژیک4, برقرارى حمایت هاى اجتماعى, و نیز از راه هاى مافوق طبیعى سبب حفظ و ارتقاء سلامتى افراد مى گردد. دانشگاه دوک خلاصه اى از این مکانیسم ها را تحت عنوان اصول هفت گانه طب تئوسوماتیک (theosomatic medicine) بیان نموده است. در اصل مقاله نتایج بسیار جالب تحقیقات که ارتباط بسیار قوى و گسترده بین پاى بندى دینى و سلامت را نشان مى دهد, و هم چنین توضیح و بسط سازوکارهاى این ارتباط, انطباق دستورالعمل هاى ارتقاء سلامت5 با آموزش هاى قرآن کریم, و اصول طب تئوسوماتیک ارائه شده است.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20852.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20852_0c62eafd46ce54ccbcd944f9cabfa7bb.pdf} } @article { author = {dadfar, mahbubeh}, title = {بررسى نقش دین در بهداشت روانى و فرآیندهاى روان درمانى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {84-121}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسى نقش دین در بهداشت روانى و فرآیندهاى روان درمانى}, abstract_fa = {به هستى یزدان گواهى دهیم روان را به دین آشنایى دهیم هنگامى که انسان دردمند و تنها, ناامید از کمک دیگران در کاهش دردهاى جسمى یا روانى خود راهى به جایى نمى یابد, هنگامى که امید بهبودى از بیمار مبتلا به اختلال روانى یا جسمانى با سیرى مزمن و پیش رونده سلب مى شود و درمان هاى کلاسیک کمکى به او نمى کنند, تنها راهى که براى نجات از اضطراب, افسردگى و دردهاى جان کاه او باقى مى ماند یارى جستن از ایمان و باور دینى است (کالابرس, 1987). باور به قدرت خداوند و نیایش او و سر نهادن به خواست و اراده الهى, در تسکین دردها به انسان توان تحمل مى دهد. در این حال است که نیازهاى روحى تأمین مى شوند, سرمایه هاى اخلاقى تبلور مى یابند و انسان توان آن را مى یابد که از جسم خود دور گردد و درد را حس نکند, یا آن چنان آرامش یابد که تنش را تجربه ننماید (گالانتر, 1982).}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20853.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20853_d47da104af7015f05626251803759486.pdf} } @article { author = {yaaghuob, salma}, title = {به سوى روان شناسى اسلامى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {122-139}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {به عنوان زنى مسلمان که متولد, پرورش یافته و تحصیل کرده انگلستان است, گاهى اوقات هنگام استفاده از روان شناسى غربى در روان درمان گرى, کمى احساس ناراحتى مى کنم. بسیارى از اوقات بیمارانى را ملاقات مى کنم که معتقدم رویکردى کل گرایانه تر, که علاوه بر نیازهاى عاطفى و جسمانى به نیازهاى معنوى بیماران توجّه کند, برایشان سودمند خواهد بود. اما, گویا ترکیب و تلفیق ایمان و درمان ممنوع است; یعنى (پذیرفتنى نیست) یا (حرفه اى) تلقّى نمى گردد. در دوره آموزش روان شناسى ما, به معنویت اشاره نمى شود, و اگر هم اشاره اى شود, اغلب به شیوه اى بسیار منفى است. علاقه مند بودم که دلیل این شکاف میان روان شناسى و دین را و این که چرا در غرب به هر گونه ترکیب و تلفیق میان این دو به دیده بدگمانى نگریسته مى شود, تحلیل کنم. با پژوهشى مختصر و اندکى مداقه در آن, روشن شد که شکاف میان روان شناسى و دین, در حقیقت, بازتاب شکاف موجود میان علم و دین در غرب است. در واقع, ویژگى خاصّ تفکّر غربى, شکاف میان علم و دین است که به جدایى گفتمان دینى از غیر دینى مى انجامد.}, keywords = {}, title_fa = {به سوى روان شناسى اسلامى}, abstract_fa = {به عنوان زنى مسلمان که متولد, پرورش یافته و تحصیل کرده انگلستان است, گاهى اوقات هنگام استفاده از روان شناسى غربى در روان درمان گرى, کمى احساس ناراحتى مى کنم. بسیارى از اوقات بیمارانى را ملاقات مى کنم که معتقدم رویکردى کل گرایانه تر, که علاوه بر نیازهاى عاطفى و جسمانى به نیازهاى معنوى بیماران توجّه کند, برایشان سودمند خواهد بود. اما, گویا ترکیب و تلفیق ایمان و درمان ممنوع است; یعنى (پذیرفتنى نیست) یا (حرفه اى) تلقّى نمى گردد. در دوره آموزش روان شناسى ما, به معنویت اشاره نمى شود, و اگر هم اشاره اى شود, اغلب به شیوه اى بسیار منفى است. علاقه مند بودم که دلیل این شکاف میان روان شناسى و دین را و این که چرا در غرب به هر گونه ترکیب و تلفیق میان این دو به دیده بدگمانى نگریسته مى شود, تحلیل کنم. با پژوهشى مختصر و اندکى مداقه در آن, روشن شد که شکاف میان روان شناسى و دین, در حقیقت, بازتاب شکاف موجود میان علم و دین در غرب است. در واقع, ویژگى خاصّ تفکّر غربى, شکاف میان علم و دین است که به جدایى گفتمان دینى از غیر دینى مى انجامد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20854.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20854_eb9e7cd6836934eaa7acadfa235d7905.pdf} } @article { author = {esmit, timoti dabliv}, title = {دین و معنویت در علم و کاربرد روان شناسى سلامت}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {140-175}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {در مدّت زمانى بسیار کوتاه, روان شناسى سلامت به رکن اصلى علوم رفتارى و زیست ـ پزشکى تبدیل شده است. از زمان ظهور رسمى آن در دهه 1970, پیش رفت هاى سریعى در بررسى تأثیرات متقابل سلامت و بیمارى روانى و جسمانى بر یک دیگر حاصل شد. پژوهش حاضر راهبرد مجموعه اى از کاربردهاى مؤثّر در جلوگیرى و کنترل بیمارى است, که دامنه آن از مداخلات روانى فردى گرفته, تا مداخلات سازمانى و حتّى طرّاحى سیاست عمومى, کشیده مى شود. این حوزه با بررسى چگونگى تنوّع موضوعات مربوط به سلامت و رفتار از لحاظ سن, جنس, نژاد, جهت گیرى جنسى و وضعیت اجتماعى ـ اقتصادى, با جدّیت تلاش کرده است تا جامع و فراگیر باشد. تا همین اواخر, موضوع دین و معنویت در روان شناسى سلامت تا حدودى نادیده انگاشته شده است. این کتاب1 روشن مى سازد که در سرتاسر تاریخچه این حوزه, تلاش هایى براى بررسى نقش این سازه هاى روانى ـ اجتماعى در رشد و سیر بیمارى و تأثیرات [حاصل از] آن صورت گرفته است. اما, با توجّه به میزان مشارکت دینى و اهمیت مسائل و تمایلات معنوى در میان بسیارى از افرادى که روان شناسان سلامت آنان را مورد مطالعه قرار داده و به درمان آنان مى پردازند, کمبود پژوهش در این زمینه کاملاً چشم گیر است. با کمال تعجّب, ما اطلاعات چندانى از تأثیر دین و معنویت بر سلامت نداریم. بیشتر روان شناسان سلامت بى درنگ مى پذیرند که موضوعات متنوّع و حسّاسى مانند نژاد, سن, جنس و جهت گیرى جنسى, ملاحظات مهمى در علم و کاربرد روان شناسى سلامت هستند. با این حال, به [اهمّیت] مسائل دینى و معنوى در این زمینه, با همان اشتیاق و دقت پرداخته نشده است.}, keywords = {}, title_fa = {دین و معنویت در علم و کاربرد روان شناسى سلامت}, abstract_fa = {در مدّت زمانى بسیار کوتاه, روان شناسى سلامت به رکن اصلى علوم رفتارى و زیست ـ پزشکى تبدیل شده است. از زمان ظهور رسمى آن در دهه 1970, پیش رفت هاى سریعى در بررسى تأثیرات متقابل سلامت و بیمارى روانى و جسمانى بر یک دیگر حاصل شد. پژوهش حاضر راهبرد مجموعه اى از کاربردهاى مؤثّر در جلوگیرى و کنترل بیمارى است, که دامنه آن از مداخلات روانى فردى گرفته, تا مداخلات سازمانى و حتّى طرّاحى سیاست عمومى, کشیده مى شود. این حوزه با بررسى چگونگى تنوّع موضوعات مربوط به سلامت و رفتار از لحاظ سن, جنس, نژاد, جهت گیرى جنسى و وضعیت اجتماعى ـ اقتصادى, با جدّیت تلاش کرده است تا جامع و فراگیر باشد. تا همین اواخر, موضوع دین و معنویت در روان شناسى سلامت تا حدودى نادیده انگاشته شده است. این کتاب1 روشن مى سازد که در سرتاسر تاریخچه این حوزه, تلاش هایى براى بررسى نقش این سازه هاى روانى ـ اجتماعى در رشد و سیر بیمارى و تأثیرات [حاصل از] آن صورت گرفته است. اما, با توجّه به میزان مشارکت دینى و اهمیت مسائل و تمایلات معنوى در میان بسیارى از افرادى که روان شناسان سلامت آنان را مورد مطالعه قرار داده و به درمان آنان مى پردازند, کمبود پژوهش در این زمینه کاملاً چشم گیر است. با کمال تعجّب, ما اطلاعات چندانى از تأثیر دین و معنویت بر سلامت نداریم. بیشتر روان شناسان سلامت بى درنگ مى پذیرند که موضوعات متنوّع و حسّاسى مانند نژاد, سن, جنس و جهت گیرى جنسى, ملاحظات مهمى در علم و کاربرد روان شناسى سلامت هستند. با این حال, به [اهمّیت] مسائل دینى و معنوى در این زمینه, با همان اشتیاق و دقت پرداخته نشده است.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20855.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20855_50ec94e69ef8d5bd9b3e95b260ab9363.pdf} } @article { author = {sherman, alen.ce}, title = {نتایج و مسیرهاى آینده تحقیق در باب ایمان و سلامت}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {176-208}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {بررسى هاى کنونى در خصوص سلامت و دین, قلمرو بسیار وسیعى را به خود اختصاص داده است. جمع رو به افزایشى از متخصصان بهداشت, به این حوزه روى آورده اند و آهنگ تحقیق, شتاب زیادى به خود گرفته است. همان گونه که در فصل هاى گذشته3 روشن کردیم, تحقیقات مزبور بر افرادى از اقشار مختلف جامعه که دغدغه هاى بهداشتى گوناگونى دارند متمرکز شده اند. در این صورت, چه چیزى درباره روابط چشم گیر بهداشت و ایمان آموخته ایم؟ مؤلفان این کتاب از دیدگاه هاى متعددى به این مسئله پرداخته اند و بر برخى از پیش رفت هاى امیدبخش آن که مربوط به پیامدهاى ویژه بهداشت جسم و روان است, تأکید کرده اند. به طور کلى, کیفیت تحقیقات به تدریج پیچیده تر شده است. اما بى تردید بسیارى از پرسش هاى اساسى باقى مى مانند. بنابراین, گرچه ما رفته رفته با ابعاد خاصى از دین یا معنویت که مرتبط با ابعاد ویژه اى از بهداشت اند, آشناتر شده ایم, اما این که این رابطه ها از چه اهمیتى برخوردارند, براى چه افرادى بیشترین اهمیت را دارند, و چگونه باید آنها را تبیین کنیم, هم چنان امورى سردر گم کننده و مشاجره آمیزاند. با توجه به وضعیت کنونى علم, به کجا خواهیم رسید؟ در این مقاله به ارائه خلاصه برخى از مضامین فصل هاى گذشته مى پردازیم و برخى از موضوعات مهم و شایان ذکر را, به همین ترتیبى که این رشته به پیش مى رود, دنبال مى کنیم. از آن جایى که برخى از فصل هاى گذشته به ملاحظات روش شناختى پرداخته اند (یعنى چگونه ارتباط ایمان و سلامت را مى توان به شکل دقیق ترى مورد بررسى قرار داد), در این مقاله بر خلأهاى موجود در این نوشته ها تأکید مى کنیم (یعنى چه حوزه هایى را مى توان به شکل اثربخش ترى مورد مطالعه قرار داد).}, keywords = {}, title_fa = {نتایج و مسیرهاى آینده تحقیق در باب ایمان و سلامت}, abstract_fa = {بررسى هاى کنونى در خصوص سلامت و دین, قلمرو بسیار وسیعى را به خود اختصاص داده است. جمع رو به افزایشى از متخصصان بهداشت, به این حوزه روى آورده اند و آهنگ تحقیق, شتاب زیادى به خود گرفته است. همان گونه که در فصل هاى گذشته3 روشن کردیم, تحقیقات مزبور بر افرادى از اقشار مختلف جامعه که دغدغه هاى بهداشتى گوناگونى دارند متمرکز شده اند. در این صورت, چه چیزى درباره روابط چشم گیر بهداشت و ایمان آموخته ایم؟ مؤلفان این کتاب از دیدگاه هاى متعددى به این مسئله پرداخته اند و بر برخى از پیش رفت هاى امیدبخش آن که مربوط به پیامدهاى ویژه بهداشت جسم و روان است, تأکید کرده اند. به طور کلى, کیفیت تحقیقات به تدریج پیچیده تر شده است. اما بى تردید بسیارى از پرسش هاى اساسى باقى مى مانند. بنابراین, گرچه ما رفته رفته با ابعاد خاصى از دین یا معنویت که مرتبط با ابعاد ویژه اى از بهداشت اند, آشناتر شده ایم, اما این که این رابطه ها از چه اهمیتى برخوردارند, براى چه افرادى بیشترین اهمیت را دارند, و چگونه باید آنها را تبیین کنیم, هم چنان امورى سردر گم کننده و مشاجره آمیزاند. با توجه به وضعیت کنونى علم, به کجا خواهیم رسید؟ در این مقاله به ارائه خلاصه برخى از مضامین فصل هاى گذشته مى پردازیم و برخى از موضوعات مهم و شایان ذکر را, به همین ترتیبى که این رشته به پیش مى رود, دنبال مى کنیم. از آن جایى که برخى از فصل هاى گذشته به ملاحظات روش شناختى پرداخته اند (یعنى چگونه ارتباط ایمان و سلامت را مى توان به شکل دقیق ترى مورد بررسى قرار داد), در این مقاله بر خلأهاى موجود در این نوشته ها تأکید مى کنیم (یعنى چه حوزه هایى را مى توان به شکل اثربخش ترى مورد مطالعه قرار داد).}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20856.html}, eprint = {} } @article { author = {makalekh, maykel ae}, title = {التزام دینى و مرگ و میر: مرورى فرا تحلیلى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {209-241}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {مقاله اى که پیش روى شماست گزارشى است براساس فراتحلیلى به دست آمده از 42 نمونه مستقل, که ارتباط مستقیم التزام دینى و مرگ و میر به هر علت3 را بررسى کرده اند. التزام دینى به شکل معنادارى با مرگ و میر پایین تر (نسبت شانس4=1.29; 95% فاصله اطمینان1.20 - 1.39: ) مرتبط است. به عبارت دیگر, در طول دوره پى گیرى5, افرادى که بیشتر متدین بودند در مقام مقایسه با کسانى که کمتر متدین بودند داراى شانس بیشترى براى عمرى طولانى بودند. گرچه نیرومندى رابطه بین التزام دینى و مرگ و میر به منزله تابعى از چندین متغیر تعدیل کننده تغییر مى کند, ولى ارتباط آنها نیرومند و در همان حد و اندازه اى است که از عوامل روانى ـ اجتماعى انتظار مى رود. به نظر نمى رسد که نتیجه گیرى هاى صورت گرفته ناشى از سوگیرى تحقیقات چاپ شده باشد. شمار قابل توجهى از آمریکایى ها در فعالیت هاى دینى مشارکت دارند. بیش از نود درصد آمریکایى هاى بزرگ سال پیرو یک آیین دینى رسمى هستند (کاسمین و لاک من, 1993). بالغ بر 96 درصد آنها به خدا یا یک روح عالمگیر6 اعتقاد دارند, 42 درصد, مراسم دینى را به شکل هفتگى یا تقریباً هر هفته به جا مى آورند, 67درصد, اعضاى یک انجمن دینى محلى7 اند و 60 درصد, بر این باورند که دین در زندگى روزمره آنها (بسیار حائز اهمیت) است (گلوپ, 1995).}, keywords = {}, title_fa = {التزام دینى و مرگ و میر: مرورى فرا تحلیلى}, abstract_fa = {مقاله اى که پیش روى شماست گزارشى است براساس فراتحلیلى به دست آمده از 42 نمونه مستقل, که ارتباط مستقیم التزام دینى و مرگ و میر به هر علت3 را بررسى کرده اند. التزام دینى به شکل معنادارى با مرگ و میر پایین تر (نسبت شانس4=1.29; 95% فاصله اطمینان1.20 - 1.39: ) مرتبط است. به عبارت دیگر, در طول دوره پى گیرى5, افرادى که بیشتر متدین بودند در مقام مقایسه با کسانى که کمتر متدین بودند داراى شانس بیشترى براى عمرى طولانى بودند. گرچه نیرومندى رابطه بین التزام دینى و مرگ و میر به منزله تابعى از چندین متغیر تعدیل کننده تغییر مى کند, ولى ارتباط آنها نیرومند و در همان حد و اندازه اى است که از عوامل روانى ـ اجتماعى انتظار مى رود. به نظر نمى رسد که نتیجه گیرى هاى صورت گرفته ناشى از سوگیرى تحقیقات چاپ شده باشد. شمار قابل توجهى از آمریکایى ها در فعالیت هاى دینى مشارکت دارند. بیش از نود درصد آمریکایى هاى بزرگ سال پیرو یک آیین دینى رسمى هستند (کاسمین و لاک من, 1993). بالغ بر 96 درصد آنها به خدا یا یک روح عالمگیر6 اعتقاد دارند, 42 درصد, مراسم دینى را به شکل هفتگى یا تقریباً هر هفته به جا مى آورند, 67درصد, اعضاى یک انجمن دینى محلى7 اند و 60 درصد, بر این باورند که دین در زندگى روزمره آنها (بسیار حائز اهمیت) است (گلوپ, 1995).}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20857.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20857_a2df85bdd4c809b60506f59f524ee288.pdf} } @article { author = {Tavakoli, Gholam husein}, title = {بدبینى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {242-258}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {تعریف بدبینى در تعریف بدبینى گفته اند: بدبینى باورى است که همه چیزها را بد مى داند و در مسیر بدتر شدن یا به غلبه نهایى شر بر خیر معتقد است. بدبینى نقطه مقابل خوش بینى است; باور به این که اشیاء على العموم خوب و مطلوبند. بدبینى فلسفى میلى به قبول این باور است که زندگى داراى ارزش منفى است یا این که این جهان در بدترین شکل ممکن است. بدبینى فلسفى به ویژه به فلسفه آرتور شوپنهاور اشاره دارد.1 بدبینى اشاره به رهیافتى است در قبال حیات که از خود ناامیدى نشان مى دهد, یک دیدگاه عام و سربسته مبنى بر این که رنج و شر در امور انسان غالب است. بدبینى نقطه مقابل خوش بینى است که مشعر است بر این که در مجموع توازنى از خیر و لذت و جود دارد و یا حداقل در درازمدت پیروزى از آن خیر است.2 بدبینى عبارت است از :1 . تمایل به ابراز دیدگاه منفى یا ناخرسندانه یا اتخاذ تیره ترین دیدگاه ممکن; 2 . این آموزه یا اعتقاد که جهان فعلى بدترین جهان هاى ممکن است و این که همه چیز نهایتاً میل به شر دارد; 3 . این آموزه یا اعتقاد که شرور جهان بر خیرات آن مى چربند.3 تمایل به تأکید بر امکانات, شرایط و جنبه هاى نامطلوب و یا انتظار بدترین پیامدهاى ممکن.4}, keywords = {}, title_fa = {بدبینى}, abstract_fa = {تعریف بدبینى در تعریف بدبینى گفته اند: بدبینى باورى است که همه چیزها را بد مى داند و در مسیر بدتر شدن یا به غلبه نهایى شر بر خیر معتقد است. بدبینى نقطه مقابل خوش بینى است; باور به این که اشیاء على العموم خوب و مطلوبند. بدبینى فلسفى میلى به قبول این باور است که زندگى داراى ارزش منفى است یا این که این جهان در بدترین شکل ممکن است. بدبینى فلسفى به ویژه به فلسفه آرتور شوپنهاور اشاره دارد.1 بدبینى اشاره به رهیافتى است در قبال حیات که از خود ناامیدى نشان مى دهد, یک دیدگاه عام و سربسته مبنى بر این که رنج و شر در امور انسان غالب است. بدبینى نقطه مقابل خوش بینى است که مشعر است بر این که در مجموع توازنى از خیر و لذت و جود دارد و یا حداقل در درازمدت پیروزى از آن خیر است.2 بدبینى عبارت است از :1 . تمایل به ابراز دیدگاه منفى یا ناخرسندانه یا اتخاذ تیره ترین دیدگاه ممکن; 2 . این آموزه یا اعتقاد که جهان فعلى بدترین جهان هاى ممکن است و این که همه چیز نهایتاً میل به شر دارد; 3 . این آموزه یا اعتقاد که شرور جهان بر خیرات آن مى چربند.3 تمایل به تأکید بر امکانات, شرایط و جنبه هاى نامطلوب و یا انتظار بدترین پیامدهاى ممکن.4}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20858.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20858_5d841a7e9942a28b271c00f5e6ff20cc.pdf} } @article { author = {Sobhani, Mohammad taghi}, title = {بازخوانى نسبت سکولاریسم و حکومت دینى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {259-278}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {سکولاریسم) و (حکومت دینى) در طول چند دهه گذشته در کشور ما از مهم ترین مباحث فکرى و فرهنگى به شمار آمده و در دفاع یا نقد آنها, مقالات و کتاب هاى متعددى نگاشته اند. موافقان و مخالفان معمولاً این نکته را مسلم انگاشته اند که انگاره سکولاریسم با حکومت دینى سر ناسازگارى دارد و از آن سو, براى پذیرش حاکمیت دینى باید سکولاریسم را پشت سر نهاد. با این فرض, گویا محققان چندان احساس نیاز نکرده اند که در این نکته تأمل ورزند که آیا اساساً مى توان میان این دو سازه سیاسى سازشى برقرار ساخت. اخیراً فاضل ارجمند استاد مصطفى ملکیان در گفتارى این موضوع را بررسى کرده و طرحى براى هم سازى و هم نشینى این دو مقوله متناقض نما ارائه کرده است.1 ایشان نخست به دفاع از سکولاریسم پرداخته و استدلالى ارائه کرده است که در نوع خود تازگى دارد. سپس نشان داده است که براساس این استدلال, حکومت دینى در شرایط خاصى پذیرفتنى است. تلقى ایشان از حکومت دینى (حکومتى است که تصمیم گیرى هاى جمعى در آن, همه براساس معتقداتى صورت مى گیرد که در یک دین و مذهب وجود دارد; چه معتقداتى که در ناحیه هستى شناسى و مابعدالطبیعه یا در ناحیه انسان شناسى و یا در ناحیه وظیفه شناسى و اخلاق آن دین و مذهب وجود دارد). به تعبیر دیگر, مراد از حکومت دینى, حاکمیتى است که (تصمیم گیرى هاى جمعى آن ـ در حقوق اساسى, سیاسى, اقتصادى, قضایى, جزایى, بین المللى و تعلیم و تربیت ـ براساس باورهاى دینى)2 است.}, keywords = {}, title_fa = {بازخوانى نسبت سکولاریسم و حکومت دینى}, abstract_fa = {سکولاریسم) و (حکومت دینى) در طول چند دهه گذشته در کشور ما از مهم ترین مباحث فکرى و فرهنگى به شمار آمده و در دفاع یا نقد آنها, مقالات و کتاب هاى متعددى نگاشته اند. موافقان و مخالفان معمولاً این نکته را مسلم انگاشته اند که انگاره سکولاریسم با حکومت دینى سر ناسازگارى دارد و از آن سو, براى پذیرش حاکمیت دینى باید سکولاریسم را پشت سر نهاد. با این فرض, گویا محققان چندان احساس نیاز نکرده اند که در این نکته تأمل ورزند که آیا اساساً مى توان میان این دو سازه سیاسى سازشى برقرار ساخت. اخیراً فاضل ارجمند استاد مصطفى ملکیان در گفتارى این موضوع را بررسى کرده و طرحى براى هم سازى و هم نشینى این دو مقوله متناقض نما ارائه کرده است.1 ایشان نخست به دفاع از سکولاریسم پرداخته و استدلالى ارائه کرده است که در نوع خود تازگى دارد. سپس نشان داده است که براساس این استدلال, حکومت دینى در شرایط خاصى پذیرفتنى است. تلقى ایشان از حکومت دینى (حکومتى است که تصمیم گیرى هاى جمعى در آن, همه براساس معتقداتى صورت مى گیرد که در یک دین و مذهب وجود دارد; چه معتقداتى که در ناحیه هستى شناسى و مابعدالطبیعه یا در ناحیه انسان شناسى و یا در ناحیه وظیفه شناسى و اخلاق آن دین و مذهب وجود دارد). به تعبیر دیگر, مراد از حکومت دینى, حاکمیتى است که (تصمیم گیرى هاى جمعى آن ـ در حقوق اساسى, سیاسى, اقتصادى, قضایى, جزایى, بین المللى و تعلیم و تربیت ـ براساس باورهاى دینى)2 است.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20859.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20859_8273ac7da47705d964eabd54e5036d07.pdf} } @article { author = {Floow, Antoni}, title = {هجرت از الحاد به خداباورى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {279-312}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {در ژانویه 2004 میلادى خبرى منتشر شد مبنى بر این که آنتونى فلو ( ـ1923), فیلسوف ملحد انگلیسى, به خدا ایمان آورده است. این خبر در محافل علمى به ویژه محافل فلسفى و دینى بسیار با اهمیت تلقى شد, نه تنها به این دلیل که یکى از بزرگ ترین ملحدان روزگار ایمان آورده است ـ ملحدى که به زعم عده اى طى 50 سال گذشته مهم ترین ادله را علیه وجود خدا اقامه کرده است ـ بلکه از این حیث مهم تر بود که او اعلام کرد استدلال هاى خداباوران بر وجود خدا ـ به خصوص برهان نظم در تقریر جدیدش ـ بسیار قوى و قانع کننده اند. این خبر در میان ملحدان نیز پیامدهاى متفاوتى برانگیخت. در حالى که عده اى از آن به (ضربه مهلک) بر پیکره الحاد تعبیر کرده اند, بعضى دیگر آن را کم اهمیت جلوه داده و مسئله را به کبر سنّ فلو مربوط دانسته اند.1 البته بر نگارنده معلوم نیست که ایمان آوردن در سال خوردگى چه عیب و ایرادى دارد؟ به نظر مى رسد این یافته روان شناسان که گرایش به خداباورى در سال خوردگى بیشتر از بقیه سنین است نه تنها چیزى از اهمیت خداباورى نمى کاهد, بلکه آدمى را بیشتر به تأمل وامى دارد به خصوص اگر شخص سال خورده دانشمندى مانند فلو باشد که قوى ترین ادله را علیه خداباورى اقامه کرده است, مگر این که ادعا شود. فلو در اثر کهولت سن, مشاعر خود را از دست داده و هذیان مى گوید. این ادعا نیز چنان که از گفت وگوى وى با گرى هابرماس و حتى کتابى که در دست تألیف دارد برمى آید, ادعاى نادرستى است. فلو در گفت وگوى نسبتاً مفصل و جامعى با دکتر گرى هابرماس توضیح داده است که چرا از الحاد دست برداشته و به وجود خدا ایمان آورده است. او در گفت وگوى یاد شده مطالب بسیارى در باب ایمان به خدا, وحى, ادیان آسمانى و حیات پس از مرگ طرح کرده است که در عین سودمندى قابل تأمل و نقداند.}, keywords = {}, title_fa = {هجرت از الحاد به خداباورى}, abstract_fa = {در ژانویه 2004 میلادى خبرى منتشر شد مبنى بر این که آنتونى فلو ( ـ1923), فیلسوف ملحد انگلیسى, به خدا ایمان آورده است. این خبر در محافل علمى به ویژه محافل فلسفى و دینى بسیار با اهمیت تلقى شد, نه تنها به این دلیل که یکى از بزرگ ترین ملحدان روزگار ایمان آورده است ـ ملحدى که به زعم عده اى طى 50 سال گذشته مهم ترین ادله را علیه وجود خدا اقامه کرده است ـ بلکه از این حیث مهم تر بود که او اعلام کرد استدلال هاى خداباوران بر وجود خدا ـ به خصوص برهان نظم در تقریر جدیدش ـ بسیار قوى و قانع کننده اند. این خبر در میان ملحدان نیز پیامدهاى متفاوتى برانگیخت. در حالى که عده اى از آن به (ضربه مهلک) بر پیکره الحاد تعبیر کرده اند, بعضى دیگر آن را کم اهمیت جلوه داده و مسئله را به کبر سنّ فلو مربوط دانسته اند.1 البته بر نگارنده معلوم نیست که ایمان آوردن در سال خوردگى چه عیب و ایرادى دارد؟ به نظر مى رسد این یافته روان شناسان که گرایش به خداباورى در سال خوردگى بیشتر از بقیه سنین است نه تنها چیزى از اهمیت خداباورى نمى کاهد, بلکه آدمى را بیشتر به تأمل وامى دارد به خصوص اگر شخص سال خورده دانشمندى مانند فلو باشد که قوى ترین ادله را علیه خداباورى اقامه کرده است, مگر این که ادعا شود. فلو در اثر کهولت سن, مشاعر خود را از دست داده و هذیان مى گوید. این ادعا نیز چنان که از گفت وگوى وى با گرى هابرماس و حتى کتابى که در دست تألیف دارد برمى آید, ادعاى نادرستى است. فلو در گفت وگوى نسبتاً مفصل و جامعى با دکتر گرى هابرماس توضیح داده است که چرا از الحاد دست برداشته و به وجود خدا ایمان آورده است. او در گفت وگوى یاد شده مطالب بسیارى در باب ایمان به خدا, وحى, ادیان آسمانى و حیات پس از مرگ طرح کرده است که در عین سودمندى قابل تأمل و نقداند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20860.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20860_a39f0d043928a923070d87af9291de1c.pdf} } @article { author = {Akbari, Reza}, title = {صور جاودانگى}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {313-327}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {شاید بتوان جاودانگى را مهم ترین دغدغه بشر دانست, لذا کم تر کسى را مى توان یافت که به این مسئله نیندیشد. توجه به تاریخ بشر نشان مى دهد که او از دیرباز سوداى جاودانه بودن را در ذهن خود مى پرورانده است. با نگاه به کشفیات باستان شناسان در باب انسان هاى ماقبل تاریخ و تمدن هاى یونان, بین النهرین, ایران, هند, چین, ژاپن, آفریقا و آمریکاى جنوبى درمى یابیم که اعتقاد به جاودانگى در میان مردم این تمدن ها امرى فراگیر بوده است (نک:Ries). وجود اسم هاى مختلف براى اشاره به جاودانگى انسان در زبان هاى مختلف نشان دهنده این واقعیت است که در باب چگونگى جاودانگى بشر نظریات مختلفى وجود داشته است. کلمه هایى همچون (جاودانگى), (زندگى پس از مرگ) و (بى مرگى) در زبان فارسى; (خلود), (الیوم الآخِر), (یوم القیامة), (یوم الحشر), (یوح البعث), (یوم النّشور), (یوم الحساب) و (معاد) در زبان عربى و (immortality), (survival), (resurrection), (afterlife) و (life afterdeath) در زبان انگلیسى به چشم مى خورند که حکایت از جاودانگى دارند. اما سؤال این است که این نظریات کدامند. آن چه مدنظر ماست, مفهوم فلسفی جاودانگى است. اما جاودانگى داراى کاربردهاى عرفى نیز مى باشد. انسانى که منشأ آثار خیر در جامعه مى شود, در یادها زنده مى ماند. این نوع جاودانگى را مى توان (جاودانگى در خاطره ها) نامید. نویسنده اى که کتابى ارزش مند مى نویسد, تا هنگامى که اثرش باقى است, جاودانه است. سعدى یا حافظ براى ایرانیان و همه علاقه مندان به شعر زنده اند, اما این جاودانگى به دلیل طراوت و تازگى شعر این دو شاعر است. شاید بتوان این نوع جاودانگى را (جاودانگى از طریق آثار) نامید. عُرف, نسل یک فرد را ادامه حیات او تلقى مى کند. این نیز نوعى جاودانگى است که مى توان آن را (جاودانگى از طریق اعقاب و ذرارى) نام نهاد. (جاودانگى در خاطره ها), (جاودانگى از طریق آثار) و (جاودانگى از طریق اعقاب و ذرارى), مفاهیم عرفى جاودانگى بوده, متمایز از معناى فلسفی آن هستند. البته شاید غیر فلسفى قلمداد کردن این سه معنا, سخن دقیقى نباشد, زیرا نظریه جاودانگى در اندیشه فیلسوفانى همچون فیلیپس (نک: Philips), داراى همین معانى عرفى است, اما در عین حال, هدف این مقاله بررسى این سه معنا نیست.}, keywords = {}, title_fa = {صور جاودانگى}, abstract_fa = {شاید بتوان جاودانگى را مهم ترین دغدغه بشر دانست, لذا کم تر کسى را مى توان یافت که به این مسئله نیندیشد. توجه به تاریخ بشر نشان مى دهد که او از دیرباز سوداى جاودانه بودن را در ذهن خود مى پرورانده است. با نگاه به کشفیات باستان شناسان در باب انسان هاى ماقبل تاریخ و تمدن هاى یونان, بین النهرین, ایران, هند, چین, ژاپن, آفریقا و آمریکاى جنوبى درمى یابیم که اعتقاد به جاودانگى در میان مردم این تمدن ها امرى فراگیر بوده است (نک:Ries). وجود اسم هاى مختلف براى اشاره به جاودانگى انسان در زبان هاى مختلف نشان دهنده این واقعیت است که در باب چگونگى جاودانگى بشر نظریات مختلفى وجود داشته است. کلمه هایى همچون (جاودانگى), (زندگى پس از مرگ) و (بى مرگى) در زبان فارسى; (خلود), (الیوم الآخِر), (یوم القیامة), (یوم الحشر), (یوح البعث), (یوم النّشور), (یوم الحساب) و (معاد) در زبان عربى و (immortality), (survival), (resurrection), (afterlife) و (life afterdeath) در زبان انگلیسى به چشم مى خورند که حکایت از جاودانگى دارند. اما سؤال این است که این نظریات کدامند. آن چه مدنظر ماست, مفهوم فلسفی جاودانگى است. اما جاودانگى داراى کاربردهاى عرفى نیز مى باشد. انسانى که منشأ آثار خیر در جامعه مى شود, در یادها زنده مى ماند. این نوع جاودانگى را مى توان (جاودانگى در خاطره ها) نامید. نویسنده اى که کتابى ارزش مند مى نویسد, تا هنگامى که اثرش باقى است, جاودانه است. سعدى یا حافظ براى ایرانیان و همه علاقه مندان به شعر زنده اند, اما این جاودانگى به دلیل طراوت و تازگى شعر این دو شاعر است. شاید بتوان این نوع جاودانگى را (جاودانگى از طریق آثار) نامید. عُرف, نسل یک فرد را ادامه حیات او تلقى مى کند. این نیز نوعى جاودانگى است که مى توان آن را (جاودانگى از طریق اعقاب و ذرارى) نام نهاد. (جاودانگى در خاطره ها), (جاودانگى از طریق آثار) و (جاودانگى از طریق اعقاب و ذرارى), مفاهیم عرفى جاودانگى بوده, متمایز از معناى فلسفی آن هستند. البته شاید غیر فلسفى قلمداد کردن این سه معنا, سخن دقیقى نباشد, زیرا نظریه جاودانگى در اندیشه فیلسوفانى همچون فیلیپس (نک: Philips), داراى همین معانى عرفى است, اما در عین حال, هدف این مقاله بررسى این سه معنا نیست.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20861.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20861_78f9a11812373462f71403daf92c80b6.pdf} } @article { author = {Hashemi, Mohammad Mansuor}, title = {خدا به عنوان امر مطلق}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {328-345}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {درباره (خدا) و (امر مطلق) این که خدا و امر مطلق چه نسبتى با یک دیگر دارند, بستگى به چگونگى تعریف و تصور خدا و امر مطلق دارد. از این رو, نخست باید روشن شود که بحث بر چه تعریف و تصورى از این دو مبتنى است. در این مقاله, مراد از خدا, خداى ادیان ابراهیمى است و به ویژه درباره تصور مسیحیان و مسلمانان از خدا سخن گفته مى شود. این توضیح از این جهت ضرورى است که بحث درباره نسبت خدا و امر مطلق براى مثال, براساس تصورات بودایى یا هندو از خداوند صورت دیگرى پیدا مى کند ( ر.ک:Encyclopedia of Religion and Ethics, v.1, pp.41-4; Routledge Encyclopedia of Philosophy, v.4, pp.101-105). مقصود از مطلق نیز امرى است که عملاً و عقلاً به امر دیگر بستگى ندارد و علت وجودیش, خودش است; در معناى خاص تر, امر نامشروط یا وراى همه شروط که محض و بسیط است و حقیقت غایى, کامل و نامحدود عالم تلقى مى شود (Lalande, pp. 5-6; Encyclopedia of Philosophy, v.1, p.6).البته این صرفاً یکى از معانى مطلق است, براى توضیحات بیشتر درباره معانى مطلق, علاوه بر دو منبع مذکور ر.ک: ( Historisches Wڑrterbuch der Philosophie, ستون 11ـ31; Encyclopedia of Religion and Ethics, v.1, pp. 40-47). نیز براى توضیحاتى درباره واژه (مطلق) و معانى آن در علوم اسلامى ر.ک: (The Encyclopedia of Islam, v.7, pp.799-800). البته تعریفى که از مطلق در این جا ذکر شد مقدماتى است و چنان که در ادامه مقاله خواهد آمد تصور از امر مطلق در برهه هاى مختلف در تاریخ فلسفه غرب متفاوت بوده است.}, keywords = {}, title_fa = {خدا به عنوان امر مطلق}, abstract_fa = {درباره (خدا) و (امر مطلق) این که خدا و امر مطلق چه نسبتى با یک دیگر دارند, بستگى به چگونگى تعریف و تصور خدا و امر مطلق دارد. از این رو, نخست باید روشن شود که بحث بر چه تعریف و تصورى از این دو مبتنى است. در این مقاله, مراد از خدا, خداى ادیان ابراهیمى است و به ویژه درباره تصور مسیحیان و مسلمانان از خدا سخن گفته مى شود. این توضیح از این جهت ضرورى است که بحث درباره نسبت خدا و امر مطلق براى مثال, براساس تصورات بودایى یا هندو از خداوند صورت دیگرى پیدا مى کند ( ر.ک:Encyclopedia of Religion and Ethics, v.1, pp.41-4; Routledge Encyclopedia of Philosophy, v.4, pp.101-105). مقصود از مطلق نیز امرى است که عملاً و عقلاً به امر دیگر بستگى ندارد و علت وجودیش, خودش است; در معناى خاص تر, امر نامشروط یا وراى همه شروط که محض و بسیط است و حقیقت غایى, کامل و نامحدود عالم تلقى مى شود (Lalande, pp. 5-6; Encyclopedia of Philosophy, v.1, p.6).البته این صرفاً یکى از معانى مطلق است, براى توضیحات بیشتر درباره معانى مطلق, علاوه بر دو منبع مذکور ر.ک: ( Historisches Wڑrterbuch der Philosophie, ستون 11ـ31; Encyclopedia of Religion and Ethics, v.1, pp. 40-47). نیز براى توضیحاتى درباره واژه (مطلق) و معانى آن در علوم اسلامى ر.ک: (The Encyclopedia of Islam, v.7, pp.799-800). البته تعریفى که از مطلق در این جا ذکر شد مقدماتى است و چنان که در ادامه مقاله خواهد آمد تصور از امر مطلق در برهه هاى مختلف در تاریخ فلسفه غرب متفاوت بوده است.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20862.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20862_12a47551e7ae6141df362c11b4fad27a.pdf} } @article { author = {Soleymani, Askari}, title = {ژرف نگران یا فرونگران در حدیث امام سجاد(ع)}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {346-353}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {ژرف نگران یا فرونگران در حدیث امام سجاد(ع)}, abstract_fa = {این مقاله ناظر به دفاعیه ای است که جناب حجت الاسلام رضا برنجکار بر نقد من بر مقاله ایشان «حدیث اقوام متعمقون مدح یا مذمت» کرده اند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20863.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20863_576acac560695e5f26c20380cb91ee28.pdf} } @article { author = {Berenjkar, Reza}, title = {تعمّق, فرونگرى یا فرانگرى؟}, journal = {Naqd Va Nazar}, volume = {9}, number = {شماره 36-35}, pages = {354-361}, year = {2004}, publisher = {Islamic Propagation Office, Qom Seminary Islamic Science and Culture Academy}, issn = {1062-8952}, eissn = {2716-960X}, doi = {}, abstract = {براى اطلاع خوانندگان محترم مجله وزین نقدونظر باید عرض کنم که در شماره پاییز و زمستان 1382 آن مجله, به بررسى حدیث (اقوام متعمقون) پرداختیم و براساس احادیثى که واژه تعمّق و مشتقات آن را به کار برده اند, و نیز قرائن داخلى حدیث اثبات کردیم که تعمّق در احادیث مفهومى منفى دارد و به معناى از حدّ گشتن است. در شماره بهار و تابستان 1383 جناب حجةالاسلام والمسلمین عسکرى سلیمانى اشکالاتى را بر این مقاله وارد کردند. بنده نیز در همان شماره به این اشکالات پاسخ دادم. براى نوشتن این پاسخ گذشته از بررسى اشکالات, اصل مسأله نیز دوباره بررسى شد و پس از بررسى, نگارنده نه تنها هیچ یک از اشکالات را وارد ندانست, بلکه شواهد جدیدى را نیز یافت که بخشى از آنها همراه با پاسخ به اشکالات در دفاعیه ذکر شد. مهم ترین بخش جدیدى که در مقاله دوم اضافه شد بررسى لغوى واژه تعمّق بود. در این بررسى به این نتیجه رسیدیم که در لغت عرب هم تعمّق به معناى منفى افراط در کار و در جایى که فایده اى در بر ندارد, به کار مى رفته است, هرچند در مورد بحث لغوى ادعاى عمومیت و اطلاق نکردیم, بلکه ادعاى موارد متعدد یا نوع استعمال یاحداقل استعمال در برخى موارد کردیم. در آن مقاله پس از نقل شواهد لغوى آورده بودیم: (بدین سان, در لغت عرب هم, دست کم برخى از تعمّق ها, اگر نگوییم نوع تعمّق, حماقت دانسته شده, و حماقت در جایى است که انسان کارى را مى کند که سودى ندارد, با این حال, بر آن کار اصرار دارد. و این همان افراط و از حدّ معقول و صحیح گذشتن است).1 با تتبّع دوباره در احادیث, حتى یک مورد هم یافت نشد که تعمّق به معناى مثبت و امروزى به کار رفته باشد. بنابراین, ادعا کردیم که مفهوم تعمّق در همه احادیث یافت شده معنایى منفى دارد. بدین سان اگر فرض کنیم در حدیث (اقوام متعمقون) معناى تعمّق از خود حدیث روشن نیست, باید به قرینه خانواده این حدیث, حکم کرد که در این حدیث نیز معنا همان است که در احادیث دیگر قصد شده است. گذشته از این که از خود حدیث و قرائن داخلى آن نیز روشن است که تعمّق معناى منفى دارد.}, keywords = {}, title_fa = {تعمّق, فرونگرى یا فرانگرى؟}, abstract_fa = {براى اطلاع خوانندگان محترم مجله وزین نقدونظر باید عرض کنم که در شماره پاییز و زمستان 1382 آن مجله, به بررسى حدیث (اقوام متعمقون) پرداختیم و براساس احادیثى که واژه تعمّق و مشتقات آن را به کار برده اند, و نیز قرائن داخلى حدیث اثبات کردیم که تعمّق در احادیث مفهومى منفى دارد و به معناى از حدّ گشتن است. در شماره بهار و تابستان 1383 جناب حجةالاسلام والمسلمین عسکرى سلیمانى اشکالاتى را بر این مقاله وارد کردند. بنده نیز در همان شماره به این اشکالات پاسخ دادم. براى نوشتن این پاسخ گذشته از بررسى اشکالات, اصل مسأله نیز دوباره بررسى شد و پس از بررسى, نگارنده نه تنها هیچ یک از اشکالات را وارد ندانست, بلکه شواهد جدیدى را نیز یافت که بخشى از آنها همراه با پاسخ به اشکالات در دفاعیه ذکر شد. مهم ترین بخش جدیدى که در مقاله دوم اضافه شد بررسى لغوى واژه تعمّق بود. در این بررسى به این نتیجه رسیدیم که در لغت عرب هم تعمّق به معناى منفى افراط در کار و در جایى که فایده اى در بر ندارد, به کار مى رفته است, هرچند در مورد بحث لغوى ادعاى عمومیت و اطلاق نکردیم, بلکه ادعاى موارد متعدد یا نوع استعمال یاحداقل استعمال در برخى موارد کردیم. در آن مقاله پس از نقل شواهد لغوى آورده بودیم: (بدین سان, در لغت عرب هم, دست کم برخى از تعمّق ها, اگر نگوییم نوع تعمّق, حماقت دانسته شده, و حماقت در جایى است که انسان کارى را مى کند که سودى ندارد, با این حال, بر آن کار اصرار دارد. و این همان افراط و از حدّ معقول و صحیح گذشتن است).1 با تتبّع دوباره در احادیث, حتى یک مورد هم یافت نشد که تعمّق به معناى مثبت و امروزى به کار رفته باشد. بنابراین, ادعا کردیم که مفهوم تعمّق در همه احادیث یافت شده معنایى منفى دارد. بدین سان اگر فرض کنیم در حدیث (اقوام متعمقون) معناى تعمّق از خود حدیث روشن نیست, باید به قرینه خانواده این حدیث, حکم کرد که در این حدیث نیز معنا همان است که در احادیث دیگر قصد شده است. گذشته از این که از خود حدیث و قرائن داخلى آن نیز روشن است که تعمّق معناى منفى دارد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20864.html}, eprint = {https://jpt.isca.ac.ir/article_20864_ab652989c05611caa3962b846f8ac7b3.pdf} }